«شهید بن لادن»؛ سند استوار حمایت از تروریزم در آنسوی دیورند
دود حمایت پاکستان از تروریزم، به چشم بسیاری از کشورهای منطقه از افغانستان گرفته تا هند و ایران رفته است، اما امریکا به عنوان مدعی رهبری جهانی مبارزه با تروریزم، همواره از در مدارا و همدلی با پاکستان وارد شده است.
در سالیان طولانی گذشته که افغانستان انگشت اتهام حمایت از تروریزم را به سمت پاکستان نشانه میرفت، کمتر گوشی صدای اعتراض او را میشنید، اما اکنون در باب حمایت پاکستان از تروریزم، کم کم به نقطهای میرسیم که حقانیت ادعا و اتهام دولتمردان کشور را اثبات میکند؛ اگرچه بلافاصله و به تلخی باید افزود که دنیای ما به اندازهای فرومایه است که حتی اعتراف مقامات پاکستانی به حمایت از تروریزم و به ویژه القاعده، ماهیت ابزاری مبارزه با تروریزم را تغییر نمیدهد.
گزارش تازه وزارت خارجه امریکا مبنی بر اینکه پاکستان همچنان پایگاه و پناهگاه بسیاری از جریانهای تروریستی از جیش محمد و لشکر طیبه تا القاعده است، خشم وزارت خارجه پاکستان را برانگیخته و عایشه فاروقی سخنگوی وزارت خارجه آنکشور با تأکید بر نادیده گرفته شدن نقش کشورش در مبارزه با تروریزم، گزارش امریکا در مورد فعالیتهای تروریستی در سال ۲۰۱۹ و نحوه مبارزه با آن را کاملاً ناامیدکننده خواند.
این در حالی است که عمران خان، روز گذشته( ۶ سرطان) در سخنرانی خود در پارلمان پاکستان، با «شهید» خواندن اسامه بن لادن، ترور او را مایه شرمساری تاریخی پاکستان دانست؛ چرا که ورود پهپادهای امریکایی به خاک پاکستان برای عملیات کشتن بن لادن، مستلزم نقض تمامیت ارضی پاکستان و دهنکجی به حاکمیت ملی این کشور بوده است.
سخنان عمران خان نخستوزیر پاکستان در ستایش بن لادن و «شهید» و «متحد» پاکستان نامیدن او، متضمن اعتراف به حمایت مستقیم اسلامآباد از بن لادن و همدستی پاکستان با رهبر القاعده در عملیاتهای تروریستی است؛ چیزی که در تناقض با ردیه عایشه فاروقی بر گزارش اخیر وزارت خارجه امریکا قرار دارد و احتمالاً ناخواسته از ماهیت تروریزمپروری اسلامآباد پرده برمیدارد، اما این، از بار مسئولیت امریکا در قبال مماشات و مدارا با پاکستان چیزی کم نمیکند. دود حمایت پاکستان از تروریزم، به چشم بسیاری از کشورهای منطقه از افغانستان گرفته تا هند و ایران رفته است، اما امریکا به عنوان مدعی رهبری جهانی مبارزه با تروریزم، همواره از در مدارا و همدلی با پاکستان وارد شده است.
در عهد دونالد ترامپ نیز اگرچه شاهد برخی سختگیریهای گفتاری در برابر حمایتهای آشکار و همهجانبه اسلامآباد از تروریزم بودهایم، اما میان سیاست اعلامی با سیاست اعمالی واشنگتن، همواره فاصله از زمین تا آسمان بوده است؛ به گونهای که در ۱۹ سال گذشته، امریکا نهتنها دایره عملی فشار بر کشورهای حامی تروریزم، از جمله پاکستان را تنگتر نساخته است، بلکه حتی خود نیز به آنچه در خصوص مبارزه با تروریزم ادعا کرده، وفادار نمانده است. امضای توافق صلح با طالبان که هم از سوی سازمان ملل متحد به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شده بود و هم خود کاخ سفید این گروه را تروریستی دانسته و برای سر رهبران آن میلیونها دالر جایزه تعیین کرده بود، آشکارترین نمونه و نماد بیباوری واشنگتن به سیاست اعلامی خود است.
این در حالی است که اکنون طالبان تنها نیست و در بیش از یک دهه گذشته در قلمرو نفوذ و نقشآفرین این گروه در سراسر خاک افغانستان، بیش از ۲۰ گروه تروریستی دیگر با حمایت اسلامآباد نسج و نضج یافته و واشنگتن نسبت به آن با دیده اغماض نگریسته است. چنین چیزی گزارش اخیر وزارت خارجه امریکا را عمیقاً زیر سؤال میبرد؛ زیرا این انتشار چنین گزارشی با همه صراحتی که در حمایت اسلامآباد از تروریزم دارد، متضمن هیچگونه صداقتی در امر مبارزه با تروریزم پاکستانی نیست. در غیر آن دستکم در شرایط کنونی، بایستی شاهد اعمال فشارهای سنگین بازدارنده از همراهی پاکستان با تروریزم مورد اشاره در گزارش وزارت خارجه امریکا میبودیم.
قطع ارتباط طالبان با القاعده، یکی از خواستهای اساسی امریکا از این گروه در توافقنامه صلح قطر است، اما به رغم آنکه ینس استولتنبرگ دبیرکل ناتو، از ادامه این ارتباط سخن به میان آورد، اکنون این نخستوزیر پاکستان به عنوان بلندپایهترین مقام اجرایی این کشور است که اسامه بن لادن رهبر معدوم القاعده را «شهید» و «متحد» کشورش میخواند و آب از آب تکان نمیخورد! اگر امریکا به راستی در کار مبارزه با تروریزم، راستگفتار و درسترفتار است، چرا پاکستان را دستکم به خاطر همین ادعای عمران خان، مورد توبیخ و تحریم گسترده قرار نمیدهد؟
بر پایه همین واقعیت نومیدکننده است که بایستی تکرار کرد: «دنیای ما به اندازهای فرومایه است که حتی اعتراف مقامات پاکستانی به حمایت از تروریزم و به ویژه القاعده، ماهیت ابزاری مبارزه با تروریزم را تغییر نمیدهد.»