شکست امریکا در منطقه؛ گفتوگوهای صلح سرپوشی برای فرار
شکست امریکا در منطقه، خاورمیانه، جنوب آسیا و اروپای شرقی و غربی محرز است و زیر نام گفتوگوهای صلح میخواهد با سرنوشت یک ملت معامله کند. بر آنان حرجی نیست. بر رهبران و مردم افغانستان است که هوشیار باشند و نگذارند که نظام کنونی که برخاسته از خون هزاران سرباز این وطن در مبارزه علیه تروریزم است، در قمار سود و سرمایه به گرو گذاشته شود.
حامد کرزی رییس جمهور پیشین کشور چندی پیش در صبحتهایی با شبکه الجزیره، استراتژیهای امریکایی را در جنگ علیه تروریزم و طالبان، شکست خورده توصیف کرده بود.
ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۰۱ با هدف مبارزه با تروریزم و افراطگرایی که نماد آن گروه القاعده بود، به همراه هم پیمانانش به افغانستان لشکرکشی کرد. امریکاییها با شعارهایی همچون آوردن اصلاحات در نظام سیاسی افغانستان، حقوق بشر، گسترش عدالت و … فعالیتهای خود در افغانستان را آغاز کردند.
از آن زمان نزدیک به ۱۸ سال میگذرد، اما تغییرات گفته شده هیچکدام عملی نشد؛ بلکه وضعیت افغانستان در همه عرصهها وخیم تر گشت. اوضاع امنیتی به شدت شکنندهتر از گذشته شده است؛ اگر در گذشته فقط طالبان دست به فعالیتهای ناامن کننده میزد، امروز چندین گروه تروریستی دیگر در افغانستان به وجود آمده است. این گروهها هر کدام بخشی از جغرافیای افغانستان را تصاحب کرده و باعث افزایش وحشت و ناامنی در این کشور شده است.
امریکا در مبارزه با این گروهها هیچ موفقیتی تاکنون به دست نیاورده است و حاصل حضورش در افغانستان، افزایش ناامنی، رشد فساد اداری، افزایش کشت مواد مخدر و هزاران بلایی است که بر سر ملت ما تحمیل شده است.
اکنون که دیگر امریکا به شکست خود در افغانستان واقف گردیده و مبارزهاش با طالبان دیگر برایش حاصلی جز شکست بیشتر ندارد، مسئله مذاکره صلح با طالبان را پیش کشیده است تا از این طریق بتواند سرپوشی بر شکست مفتضحانه خود بگذارد.
اما اکثر کارشناسان بر این باور هستند که شکست امریکا چنان برای این کشور سنگین بوده است که آنها را حاضر کرده تا با رقیب خود( طالبان) بر سر یک میز نشسته و در خصوص صلح با یکدیگر گفتوگو کنند.
بنابراین، امریکا به عنوان یک شکست خورده؛ دیگر چاره به جز صلح با طالبان ندارد و این کشور دیگر نمیتواند با این شکست سنگین از یک گروه به تعبیر کاخ سفید ( تروریستی) مدعی مبارزه با تروریزم باشد. گذشته از این، امریکا و متحدانش در منطقه خود به تبانی با تروریستان و ایجاد و ساماندهی گروههای تروریستی همانند داعش متهم درجه یک هستند. پس با این سناریو نمیتوان باور کرد که امریکا در جنگ علیه تروریزم صادق بود است. در تواناییهای نظامی و اقتصادی امریکا شکی نیست، ثروت و توانایی این ملت بزرگ از سوی سیاستمداران سود پرست همواره در جایی خرج شده که صنعت نظامی چند سرمایه دار حامی رییس جمهور در انتخابات، بتوانند اسلحه بفروشند.
شکست امریکا در منطقه، خاورمیانه، جنوب آسیا و اروپای شرقی و غربی محرز است و زیر نام گفتوگوهای صلح میخواهد با سرنوشت یک ملت معامله کند. بر آنان حرجی نیست. بر رهبران و مردم افغانستان است که هوشیار باشند و نگذارند که نظام کنونی که برخاسته از خون هزاران سرباز این وطن در مبارزه علیه تروریزم است، در قمار سود و سرمایه به گرو گذاشته شود.
فرامرز فرزام