شکست امریکا و شرمساریهای دنبالهدارش
شکست سرقت دریایی نفت ایران در دریای عمان، تازهترین مورد از موارد شکست و شرمساری پی در پی امریکا در منطقه به دنبال اخراج این مدعی ابرقدرتی توسط طا-لبان از افغانستان است
راحل موسوی- خبرگزاری دید
واقعیت امر این است که امریکا در افغانستان شکست خورد؛ شکستی که در ابعاد مختلف ناتوانی و ناکارآمدی سیستمها و سیاستهای پوشالی و پادرهوای این مدعی ابرقدرتی را برملا ساخت.
حضور بیست ساله امریکا در افغانستان، نه تنها برای خود ایالات متحده هبا و هدر بود، بلکه به هیمنه و هیاهوی ابرقدرتی آن در سطح جهان نیز پایان داد. اکنون دیگر امریکا برای هیچکس ترسناک نیست، جز برای دولتهایی که به مردم خود پشت کرده و حیات سیاسی خود را با باجدادنهای بسیار، به دُم حمایت امریکا گره زدهاند. اما آیا امریکا شریکی مورد اعتماد برای متحدان استراتژیک خود هست تا دولتهای وابسته به آن، به پشتگرمی برخورداری از حمایت واشنگتن بتوانند به حیات خود ادامه دهند؟
پرروشن است که آنان تا زمانی در کنف حمایت امریکا قرار خواهند داشت که جایگاه «گاو شیری» بودن خود را برای کاخ سفیدنشینان حفظ کنند و خیرات و برکات نفت و سایر مواد و موارد معدنی و انرژی شان جیب این ابرقدرت پوشالی و پوقانهای را چاق و چرب کند.
تجربهای که از بدعهدی امریکا در قبال دولت دستساز خودش در کابل به دست آمد به وضوح نشان داد که امریکا حاضر نیست برای شعارهای خوش و آب و رنگی که میدهد، هزینه کند و یا به پای پیمانهای پرسروصدای استراتژیک با دولتهای وابسته و ورشکسته بایستد.
اگرچه آنچه در افغانستان اتفاق افتاد، بیش از آن که ناشی از بدعهدی امریکا باشد، برآمده از ناتوانی او در برابر طا-لبان بود.
باری اخراج خفتبار و فرار ذلیلانه امریکا از افغانستان، دست کم سه پیامد فوری داشت: یکی بیباوری امریکا به اصول و ارزشهای لیبرالدموکراسی که آنهمه آن را در بوق و کرنا میکرد، اما نشان داد که باوری به دموکراسی و حقوق بشر و امثال آن ندارد.
دوم سستبنیانی آنچه امریکا آن را به مثابه ارزش امریکایی و با توسل به زور نظامی و اقتصادی بر دیگران تحمیل میکند؛ چندان که برج و باروی ساختار بیست ساله سیاسی افغانستان که مبتنی بر ایدهها و آرمانهای لیبرالدموکراسی بود در چشم به هم زدنی فروریخت.
و سوم تند شدن شیب افول و سقوط امریکا از جایگاه ابرقدرتی و آسیبپذیری موقعیتی که این ابرقدرت در نظام بینالملل برای خود برسازی کرده است.
اگرچه فضاحتهای اخراج و آبروریزیهای میدان هوایی کابل، بیش از همه برجسته شد، اما حقیقت آن است که آن رسواییها و روسیاهیها معلول و محصول و بخشی از عوارض و عواقب شکست پیشینی امریکا در برابر گروه طا-لبان و به همین جهت هم بسیار طبیعی بود.
پس از آن اتفاق دیگری که چند روز پیش در دریای عمان افتاد، ابعاد منطقهای اخراج امریکا از افغانستان را آشکار کرد.
عملیات برخورد نیروی دریایی سپاه پاسداران ایران با ناوهای امریکایی و شکست سرقت دریایی نفت ایران در دریای عمان، تازهترین مورد از موارد شکست و شرمساری پی در پی امریکا در منطقه به دنبال اخراج این مدعی ابرقدرتی توسط طا-لبان از افغانستان است.
پیشتر ترکی فیصل، رییس سابق امنیت و استخبارات عربستان هم گفته بود که «با خروج امریکا از افغانستان، خاورمیانه دچار آشفتگی استراتژیک شده و احتمال تشدید درگیریها وجود دارد.» اشاره او دقیقاً به مواردی مشابه چیزی است که هفته گذشته در دریای عمان اتفاق افتاد و افزون بر رونمایی از ناتوانی نظامی امریکا، لرزه بر اندام دولتهای مرتجع وابسته به حمایت واشنگتن هم انداخت.
به رغم آن که اخراج امریکا از افغانستان و به دنبال آن کاهش نیروی نظامی این ابرقدرت در غرب آسیا و گسیل آن به شرق آسیا و استقرار در دریای چین جنوبی، با توجیه مهار توسعه قدرت و قلمرو نفوذ سیاسی و اقتصادی چین صورت گرفت، اما وقتی ابرقدرتی مانند امریکا بعد از بیست سال حضور پرقدرت نظامی و سیاسی در افغانستان نتوانست پنجه در پنجه یک گروه گرسنه و پابرهنه درافکند، چگونه ازعهده مهار قدرتی مانند چین برخواهد آمد؟
امریکا در آستانه افول و فروپاشی قرار دارد و شکست آن در برابر طا-لبان و سپاه پاسداران ایران، این روند را تسریع خواهد کرد.