صد سالگی استقلال؛ بحران و اشغال ادامه دارد
امروز کشور عزیز ما افغانستان تحت استعمار شدید امریکا و ندانم کاری مسئولان حکومتی قرار دارد. استعماری که ظلم، بیعدالتی، بیخانمانی، جنگ، ترور، انتحار و انفجار را همانند کولهباری با خود حمل میکند.
شاه امانالله خان ۱۰۰ سال قبل از امروز استرداد استقلال افغانستان را از حکومت وقت بریتانیا به دست آورد و برای مردم افغانستان در عرصه پیشرفت و توسعه یک امید تازه بخشید.
باشندگان افغانستان سه بار جنگهای شدیدی با انگلیسها انجام دادند، اولین جنگ افغانستان-انگلیس در بین سالهای ۱۸۳۹-۱۸۴۲ بود، جنگ دوم در بین سالهای ۱۸۷۸-۱۸۸۰ میلادی رخ داد که هر دو به نفع مردم افغانستان تمام شد. در همین حال جنگ سوم افغانستان-انگلیس هم در ششم ماه می سال ۱۹۱۹ آغاز و در ماه اگست این سال پایان یافت که منتج به امضای معاهده راولپندی و استرداد استقلال افغانستان شد.
در ۲۸ اسد سال ۱۲۹۸ که مصادف است با ۱۹ اگست سال ۱۹۱۹ میلادی، انگلیسها مجبور به امضای معاهده استرداد استقلال افغانستان شدند.
باید گفت ک یک قرن پیش مردم آزادیخواه و مبارز افغانستان به رهبری شاه امان الله خان و دیگر رهبران آزادیخواه کشور در برابر تجاوز و مداخله بریتانیای کبیر ایستادند تا استقلال کشور را بهدست بیاورند.
بدون شک استقلال یک فرصت ملی برای سرپا ایستاده شدن است، حفاظت از استقلال نسبت به بدست آوردن آن مهمتر است و اما سوال اصلی اینجاست که نسلهای پسا استقلال با استقلال چه کردند؟
در کنار سایر نابسامانیها، اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی، جنگهای داخلی، حاکمیت طالبان، ورود امریکا به افغانستان و تداوم جنگ از مواردی است که پس از حصول استقلال بهوقوع پیوست.
متأسفانه مردم افغانستان نتوانستند عظمت و بزرگی استقلال را درک و از آن پاسداری کنند. شکست ارتش شوروی ضربه مهلکی بر پیکر اشغالگران بود و اما پس از آن زیادهخواهی و قدرتطلبی برخی رهبران بار دیگر این کشور را به مخروبهای تبدیل کرد که بیشتر به جزیره اشباح شباهت داشت و این خود زمینهای شد تا گروه تندرو دیگری تحت نام «طالبان» پا به عرصه بگذارد و حاکمیت خود را شکل دهد.
شکست طالبان بهانه خوبی شد تا امریکا موج عظیم استعمار مدرن را تحت نام «همکاری» در افغانستان راه اندازی نماید و در پی اهداف مطلوب خود باشد. بدون شک جا گرفتن نیروهای امریکایی در افغانستان زمینه ادامه جنگ را بهوجود آورد که تا امروز قربانی آن مردم افغانستان هستند و دیگران منافع خود را دنبال میکنند.
امروز کشور عزیز ما افغانستان تحت استعمار شدید امریکا و ندانم کاری مسئولان حکومتی قرار دارد. استعماری که ظلم، بیعدالتی، بیخانمانی، جنگ، ترور، انتحار و انفجار را همانند کولهباری با خود حمل میکند.
استقلال یعنی اندیشیدن و عمل کردن بدون اتکا به دیگران، اما در حال حاضر افغانستان از لحاظ سیاسی، امنیتی و اقتصادی وابستگی شدیدی به خارجیها دارد و با این حال میتوان پرسید استقلال وجود دارد؟
و اما در سالجاری در حالی با شکوه هرچه تمامتر از استقلال بزرگداشت میشود که کمپاینهای انتخاباتی نیز جریان دارد و استفاده از امکانات دولتی تحت عنوان استقلال و… همانند آب خوردن از سوی تیم حاکم در ارگ بهپیش میرود.
به وضاحت دیده میشود که آقای اشرف غنی با تعیین بودجه نزدیک به ۴۰۰ میلیون افغانیگی برای بزرگداشت از جشن استقلال از این هزینه برای کمپاینهای انتخاباتی خود استفاده میکند تا حدی که تصویر خود را در کنار تصویر شاه امان الله خان قرار داده و به تصور عوامفریبی و احراز مجدد کرسی ریاست جمهوری بهپیش میرود.
اگر قرار باشد از جشن استقلال که روز آزادی افغانستان است، با شکوه برگزار شود، پس از ۲۶ دلو یا روز خروج ارتش سرخ شوروی نیز که افغانها در آن روز روی اشغالگران را سیاه کرده بودند، نیز باید با شکوه برگزار شود و در کنار آن از سال ۱۳۸۰ که طالبان با شکست مواجه شدند باید بزرگداشت شود و یا هم در حالی که بگومگوهای صلح با طالبان و خروج نیروهای امریکایی از افغانستان جریان دارد و اگر امریکاییها از این کشور خارج شوند هم باید تجلیل و بزرگداشت شود.
در پایان باید گفت که استعمار کنونی بدتر از استعمار انگلیس است، زیرا در حال حاضر همه روزه مردم افغانستان قربانی حملات تروریستی میشوند و در وضعیت بد اقتصادی بهسر میبرند، اما حکومت هزینهای را که میتوانست صدها خانواده را از فقر برهاند، صرف تصاویر استقلال کمپاینی و نصب چند چراغ رنگ رنگ در جادهها کرده است.
در حال حاضر، گروههای تروریستی مختلفی در افغانستان فعالیت دارند و با آنکه میتوان گفت استقلالی وجود ندارد و یا نتوانستیم از استقلال پاسداری کنیم، افغانستان بیشتر به جزیره اشباح شباهت یافته است.
خطاب به آقای غنی باید گفت که زمانی تجلیل از روزهای آزادیبخش لذت و شوق دارد که صلح واقعی در افغانستان برقرار و کشوری تحت نام امریکا و… حضور نداشته باشد.