صلح پایدار با محوریت دولت ملی و جریانهای سیاسی
دولت آینده که برآمده از درون یک پروسه مهم ملی (انتخابات) است، میتواند مسئولیت خطیر و بزرگ مذاکرات و گفتوگوهای صلح را به نمایندگی از اتباع افغانستان به عهده بگیرد.
بحث صلح اگر جدیترین مسئله حال حاضر نباشد، قطعاً یکی از مهمترین مسایل ملی افغانستان است. در این که تمامی شهروندان و جریانهای سیاسی افغانستان خواهان صلح و برقراری امنیت هستند، تردیدی وجود ندارد، اما میکانیزم و شیوه رسیدن به صلح، مسئلهای است که نباید از آن به سادگی گذشت. یادآوری این نکته لازم است که صلح پایدار تنها زمانی در دسترس خواهد بود که در آن عزم ملی و اراده شهروندان افغانستان دخالت داشته باشد.
هیچ تردیدی نیست که قربانیان و متضررین اصلی جنگ جاری در کشور، شهروندان عادی هستند و گفتوگوهای صلح نیز زمانی موثر خواهد بود که طرف اصلی مذاکره با طالبان و دیگر گروههای شورشی، نمایندگان با صلاحیت و مشروع شهروندان کشور یعنی دولتی برآمده از اراده جمعی آنان باشد. دولتی مقتدر که مشروعیت و پایگاه مردمی داشته باشد و بتواند به نمایندگی از کلیت باشندگان این سرزمین در مسایل مهم ملی تصمیم بگیرد.
بدون شک، یکی از دلایل ناکامی روند جاری مذاکرات صلح بین طالبان و امریکا، بیتوجهی به همین مسئله است. طرفهای مذاکرهکننده بدون توجه به خواست اکثریت شهروندان، تلاش دارند گفتوگوها را دور از چشم ملتی به پیش ببرند که در نزدیک به دو دهه بیشترین قربانی را در راه استقرار نظام کنونی هدیه کردهاند.
دولت آینده که برآمده از درون یک پروسه مهم ملی (انتخابات) است، میتواند مسئولیت خطیر و بزرگ مذاکرات و گفتوگوهای صلح را به نمایندگی از اتباع افغانستان به عهده بگیرد، البته با این پیششرط که ترکیب جمعیتی آن متناسب با ظرفیتهای موجود اجتماعی و در پیوند به دیدگاههای جریانهای سیاسی دخیل در قضیه افغانستان در نظر گرفته شود. حکومت آینده که خود از آرای مردم افغانستان به اریکه قدرت میرسد، میبایست حساسیت موجود را در ترکیب تیم مذاکره کننده با طالبان توجه داشته باشد.
در کنار این مسایل، آتشبس و توقف جنگ و درگیری از پیششرطهای اساسی که نباید دو طرف اصلی دخیل در مذاکرات آن را نادیده بگیرد و حتا میتوان گفت که برای برقراری صلح و اثربخشی مذاکرات، آتشبس موضوع حیاتی است که طالبان باید آن را بپذیرند.