طالبان؛ از آتشبس تا آزادی زندانیان
موضوع مهمتر دیگر این است که دولت مسئولیت آنچنانی در قبال مواد و مفاد توافقنامه صلح امریکا و طالبان ندارد؛ چیزی که یکی از محوریترین بندهای آن آزادی پنج هزار زندانی این گروه از زندانهای دولت افغانستان است.
در روزهای دوشنبه و سه شنبه (پنجم و ششم جوزا) مجموعاً یک هزار زندانی از دو هزار زندانی طالبان که رییس جمهور حکم آزادی آنان را امضا کرده بود، از بند رها شدند. از سوی دیگر تلاشها برای تمدید آتشبس سه روزه عید برای یک هفته دیگر جریان دارد.
دال مرکزی این دو رویداد، انعطاف هردو طرف درگیری (دولت و طالبان) برای ورود به فاز و فضای تازهای از تعامل است که از مجرای آغاز مذاکرات رو در رو انجام میشود.
طالبان اما خواستار آزادی بیقید و شرط پنج هزار زندانی خود به موجب توافقنامه صلح با امریکا است؛ چیزی که در صورت مخالفت دولت، خود میتواند راه را بر این تعامل ببندد یا دستکم آغاز مذاکرات مستقیم میان دولت و طالبان را به تعویق اندازد.
روی دیگر سکه آن است که طالبان نیز به درخواست دولت مبنی بر تمدید آتشبس و تبدیل آن به آتشبسی بلندمدت گردن بگذارد. در این صورت، دولت نیز ناگزیر است پنج هزار زندانی طالبان را به صورت همزمان آزاد کند، اما پرسش این است که آیا آتشبس بلندمدت، به اندازهای مهم هست که دولت بر سر تنها کارت برنده خود قمار بزند؟
زندانیان طالبان، برای دولت افغانستان، همزمان دو کارکرد استراتژیک دارد: یکی کاستن از قدرت نظامی این گروه و دیگری کارت بسیار مؤثری که در میدان مذاکره و چانهزنیهای سیاسی، کاربردی حیاتی دارد. اما اگر دولت صرفاً به این دلیل که طالبان، حاضر به قبول آتشبس درازمدت میشود، همه پنج هزار زندانی مورد نظر طالبان را آزاد کند، چه تضمینی برای نقض نشدن آتشبس وجود دارد و مهمتر از آن در صورت آغاز مذاکرات مستقیم با طالبان، از چه ابزاری برای اعمال فشار بر این گروه استفاده میکند؟
افزون بر این، موضوع مهمتر دیگر این است که دولت مسئولیت آنچنانی در قبال مواد و مفاد توافقنامه صلح امریکا و طالبان ندارد؛ چیزی که یکی از محوریترین بندهای آن آزادی پنج هزار زندانی این گروه از زندانهای دولت افغانستان است. دولت، زندانبان زندانیان طالبان نیست تا به دستور امریکا و به موجب توافقی که میان ایالات متحده و طالبان حاصل شده، زندانیان این گروه را در گروههای صدها نفری از بند رها کند، بلکه حیثیت سیاسی و مقبولیت حقوقیاش در نظام بینالملل به عنوان یک دولت نظاممند دارای ریشههای مردمی، به او صلاحیت کامل حقوقی و قانونی میدهد تا فارغ از فشارهای فزاینده خارجی، خود رأساً و شخصاً در مورد سرنوشت زندانیان دشمن خونی قسمخورده خود تصمیمگیری کند.
با توجه به این مهم، اگرچه آتشبس بلندمدت برای دولت افغانستان بسیار حیاتی و خواستنی است، اما دستیابی به این مهم، نباید مستلزم خلع سلاح دولت در میز مذاکره باشد.
از سوی دیگر، اگر آزادی پنج هزار زندانی طالبان به عنوان نیروی جنگی این گروه، برای رهبران آن بسیار ارزشمند است، هزینه رشادتها و جانفشانیهای نیروهای دولتی نیز برای بازداشت و به دام انداختن جنگجویانی که به هدف براندازی نظام مستقر کشور، به جنگ با آن برخاستهاند، برای همه افغانستان، بسیار سنگین و ارزشمند است.
افزون بر این، از یاد نبریم که بخش عمده این پنج هزار زندانی، از میدان جنگ و در حال تلاش مسلحانه آنان برای براندازی دولت مستقر و مشروع افغانستان بازداشت شدهاند و بایستی قبل از آن که وجه المعامله سیاسی قرار بگیرند، بایستی در دادگاههای بیطرف و باصلاحیت کشور، محاکمه و مجازات شوند.
با همه اینها راه میانه و معقول آن است که گروه طالبان اگر به راستی ارادهای برای گفتوگوی بیواسطه با دولت افغانستان دارد، از پیششرط خود برای آزادی همه پنج زندانی مورد نظر خویش دست بردارد و با احترام به حسن نیت دولت، نخستین گام را برای آغاز مذاکرات بینالافغانی بردارد؛ مذاکراتی که هم متضمن آتشبس درازمدت است و هم اگر به نتیجه برسد، طبعاً به آزادی همه زندانیان طالبان نیز خواهد انجامید.