طالبان؛ تقلا برای پیشگیری از فروپاشی
ممکن است اجرای این سناریو، زمانبر باشد و در بازه زمانی سه تا پنج ساله عملیاتی شود، اما فرجامش برگزاری انتخاباتی خواهد بود که به روی کارآمدن دولتی با معیارهای نیمبند بینالمللی منجر شود
رحمتالله نبیل رییس پیشین امنیت ملی حکومت پیشین میگوید که ممکن است ملا محمد حسن آخوند رییسالوزرای حکومت طا-لبان به دلیل بیماری و کهولت سن استعفا دهد یا برکنار شود.
نبیل، جمعهشب ۲۸ اسد در رشته توییتی به نقل از «منابع» خود نوشت که رقابت شدیدی برای جانشینی ملا حسن آخوند میان سران طا-لبان شکل گرفته است.
بر پایه اطلاعات آقای نبیل، همسایگان افغانستان و قدرتهای خارجی نیز در پی نقشآفرینی در جابهجاییهای بزرگ درونحکومتی طا-لبان هستند. او ادعا کرده که پاکستان، عربستان سعودی و بریتانیا سراجالدین حقانی وزیر داخله طالبان و رییس شبکه حقانی را برای جانشینی ملا حسن آخوند ترجیح میدهند، اما امریکا، قطر و خلیلزاد از ملا برادر یا ملا یعقوب حمایت میکنند.
به گفته او، بین ملا برادر، ملا یعقوب و سراجالدین حقانی رقابت شدیدی جریان دارد، اما رهبر طا-لبان طرفدار عبدالحکیم حقانی است. در این میان، منابع خبرگزاری دید در ارگ ریاست جمهوری احتمال میدهند که آقای شیخ عبدالحکیم شرعی، سرپرست وزارت عدلیه طا-لبان، جانشین ملا محمد حسن آخوند شود.
قرائن و شواهد هم حاکی از آن است که سران و رهبران طا-لبان درصدد پر کردن جای رییس الوزرای کنونی، با مهره دیگری هستند؛ زیرا او از همان آغاز، یک مهره نمادین بود و غالباً ملاحظات اخلاقی و سنتهای قبیلهای مانند ریشسفیدی و نظایر آن در انتصاب او به عنوان نخستوزیر حکومت سرپرست طا-لبان، دخیل بوده است.
افزون بر این، نکته مهم و مبنایی دیگری هم میتواند در این خصوص تعیینکننده باشد و آن این که اساساً همه سمتها در ساختار سیاسی طا-لبان سمبولیک و نمادین و فاقد قدرت اجرایی و تأثیرگذاری بنیادین است و تصمیمگیریها و تصمیمسازیها در جایی غیر از حوزه و حیطه مسئولیت کارگزاران حکومتی طا-لبان و احتمالاً در جایی غیر از افغانستان صورت میگیرد.
هرچه باشد کارنامه مدیریتی رییس الوزرای طا-لبان در یک سال گذشته به روشنی نشان میدهد که او مهره مناسبی برای رهبری دولت فاقد مشروعیت ملی و بینالمللی طا-لبان نیست.
ملا محمد حسن آخوند، به عنوان دولتمرد شماره دوی طا-لبان پس از ملا هبت الله آخوندزاده، تنها پیرمرد از کارافتاده نیست که از عهده انجام مسئولیت سنگین مدیریت حکومت نوپا، بیتجربه و بیبهره از نیروهای متخصص برنیاید، بلکه ناتوانیهای علمی ـ فکری او به مراتب بیشتر از ناتوانی فیزیکی وی است. او حتی الفبای زبان دیپلماسی را هم نمیداند و قدرت اکادمیک تعامل با دنیای پیچیده و به شدت دیپلماتیک ـ اطلاعاتی امروز را ندارد. این کار او و امارت را دشوارتر میکند و به جای آن که او را منبع و مرجع وصلکننده این حکومت پادرهوا با جهان بسازد، به بزرگترین مانع برقراری ارتباط با دنیا تبدیل کرده و میکند.
ناتوانی رییس الوزرای طا-لبان به این مقدار خلاصه نمیشود، بلکه در سطح درونی و داخلی هم او را به عنوان نیرویی میبینیم که حتی توانایی وحدتآفرینی در میان جریانهای چندگانه و متضاد طا-لبان و انسجامبخشی به رویکردها و دیدگاههای پراکنده امارتیان را ندارد.
اگر از عرض اندامهای گاه به گاه منصوریها برای تصاحب قدرت چشمپوشی کنیم، حداقل دو جریان شبکه حقانی و قندهاریها از همان ابتدای ورود به کابل سایه همدیگر را با تیر میزدند و در یک سال گذشته، رقابت تنگاتنگ بر سر قدرت، بارها آنان را تا مرز جنگ مسلحانه درونی در مقابل یکدیگر قرار داده و آقای ملا حسن آخوند، نتوانسته است این سرکشیها و گردنافرازیها را مهار کند.
بنابراین، طا-لبان برای کارآمدسازی نهادهای رهبری خود، نیاز به یک خانهتکانی بنیادین دارند، در غیر آن ممکن است رقابتهای قومی، قبیلهای و منطقهای جاری در میان طا-لبان موجب فرسایش و نهایتاً فروپاشی حکومت نوپای این گروه شود. اگرچه نفس استعفا یا برکناری رییس الوزرا هم بخشی از برایند جنگ قدرت جاری در میان غلجاییها و درانیها است و احتمالاً بزرگترین قربانی فوری آن آقای ملا حسن آخوند خواهد بود و همین امر، کیستی نخستوزیر بعدی طا-لبان را دارای اهمیت مضاعف میسازد.
اگر گزینه بعدی، مهرهای جوانتر و معتدلتر باشد، نشانه آن است که طا-لبان به سمت دور زدن و دور ریختن مهرههای فرتوت و افراطی خود گام برمیدارند و به تدریج خود را برای کنار آمدن با ایجابات دنیای امروز از حقوق بشر و حقوق زنان گرفته تا آزادیهای سیاسی و مدنی و انتخابات و مشارکت مردم در تعیین نوع و رویکرد نظام آماده میکنند؛ چیزی که اخیراً برخی منابع اطلاعاتی، آن را به عنوان گمانهای مطرح میکنند که گویا در سناریوی پساجمهوریت امریکا در افغانستان تعبیه شده است. به موجب این دادهها امریکا در پی آن است که با برکشیدن چهرههای آرامتر و منطقیتر طا-لبان، این گروه را به پذیرش معیارهای مدرن حکومتداری وادار کند. ممکن است اجرای این سناریو، زمانبر باشد و در بازه زمانی سه تا پنج ساله عملیاتی شود، اما فرجامش برگزاری انتخاباتی خواهد بود که به روی کارآمدن دولتی با معیارهای نیمبند بینالمللی منجر شود.
در هر صورت انتظار میرود، برکناری نخستوزیر فعلی و انتصاب نخستوزیری جدید، سرنوشت جنگ قدرت میان طا-لبان را یکطرفه کند.