طالبان؛ حمله بر جامعه مدنی و ایجاد سلطنت ترس
عبدالشهید ثاقب- خبرگزاری دید
چند روز پس از آنکه یما سیاوش مجری معروف تلویزیونی کشور، مورد حمله تروریستی قرار گرفت و جان باخت، امرالله صالح معاون نخست ریاست جمهوری، به نقل از امنیت ملی نوشت که طالبان تصمیم دارند از این پس جامعه مدنی را هدف قرار دهند. به دنبال این اطلاعیه، به تازگی خبر رسید که الیاس داعی خبرنگار رادیو آزادی در هلمند نیز در یک حمله تروریستی جان باخته است.
توالی رویدادها تا اینجا نشان میدهد که آنچه آقای صالح به نقل از امنیت ملی نوشته، جدی است. اگر چنین است باید پرسید هدف نهفته در پشت این حملات چیست؟ طالبان از حمله بر جامعه مدنی چه هدفی را دنبال میکنند؟
جامعه مدنی در افغانستان آنقدر قوی، ساختارمند و سازمانیافته نیست که مانع عمده فراروی به قدرترسیدن طالبان باشد. یکی از انتظارات از نهادهای جامعه مدنی این بود که در آستانه آغاز گفتوگوهای بینالافغانی روایت مردم از صلح را تهیه و ترتیب کرده و روی میز بگذارد که متاسفانه در اثر بیکفایتی و بیبرنامگی و ناپختگی از انجام این امر نیز عاجز ماند. اگر چنین است، پس چرا طالب انرژی خود را صرف چنین هدفی میکند؟
ترس و خطای دموکراتیک
«مارتا سی نوسبام» فیلسوف احساسات امریکایی و استاد دانشگاه شیکاگو، کتابی دارد زیر نام «سطنت ترس». این کتاب در واکنش به ظهور پدیده ترامپیسم نگاشته شده و در آن نقش ترس در انواع انحرافها و کژرویهای سیاسی به بررسی گرفته شده است. نوسبام با استناد به تاریخ توسیدید و اتفاقات دنیای معاصر نشان میدهد که چگونه رتوریک ترس باعث خطای دموکراتیک شده و جوامع را ناگزیر به اتخاذ تصامیم ناسنجیدهشده و نامعقول میسازد. یکی از این خطاهای دموکراتیک این است که انسانهای ترسخورده به جای آنکه علل و عوامل اصلی سیهروزیهای شان را به بررسی بگیرند، مقصرتراشی میکنند. این مقصر فرضی میتواند یک دولت یا یک گروه قومی و نژادی باشد؛ آنهایی که اصلاً در چنین اموری دخیل نیستند.
اگر عمیق شویم، در پرتو این نظریه میتوانیم اهداف طالبان از حمله بر جامعه مدنی را دریابیم. طالبان با حمله بر جامعه مدنی به دنبال ایجاد رعب و ترس در میان مردماند. آنها از این پس اهدافی را مورد حمله قرار میدهند که سروصدای مطبوعاتی خلق کند و بازتاب رسانهای بیشتر داشته باشد. نتیجه این امر آن است که مردم ترسخورده، به جای آنکه تروریستان را نکوهش کنند، همه تقصیر را به عهده دولت انداخته و از حکومت ناراض خواهند شد. نارضایتی از حکومت آهسته آهسته زمینه را برای راه اندازی جنبشهای اعتراضی و از این طریق برای براندازی حکومت مساعد میسازد.
استراتژیستهای طالبان کوشش دارند با حمله بر جامعه مدنی، سلطنت شان را بر پایه ترس بنا کنند.
«بنیامین فرانکلین» یکی از رؤسای جمهور ایالات متحده امریکا گفته بود که از ترس باید ترسید. اگر این توصیه را جدی بگیریم، نیاز است که دولت افغانستان برای مقابله با استراتژی تازه طالبان و ایجاد فضای اعتماد و اطمینان برنامه بریزد.
اینجا ما به سیاستمدارانی نیاز داریم که با رتوریک و اقدامات عملی، نیات طالبان را فاش و جزئیات برنامه آنها را با جامعه مدنی و مردم شریک سازند.