مردم از خود سوال میکند که وقتی شما دولت مردان به هر دلیل نمیتوانید امنیت دوکیلومتری خودتان راتامین کنید، پس عاقلانه نیست صحبت از برطرفی کسانی شود که به طور نسبی، از شما بهتر عمل کرده است.
جنگ افغانستان در ۱۶ سال گذشته فراز وفرود بسیار داشته است، ولی چیزی که در این جنگ دایمی بوده قتل، وحشت، بربریت، تخریب، نسلکشی وجنایت جنگی است. طالبان، شبکه حقانی وداعش مسئول این جنایت هستند. درگذشته وقتی درحملات انتحاری افراد مُلکی کشته میشدند؛ طالبان به خاطر قباحتاش در افکار عامه حاضر نمیشدند که مسئولیت اعمال خود را قبول کند. بیشتر جنایات طالبان به نام داعش ثبت میشد. دراین اواخر طالبان به طور مستقیم بر مراکز غیر نظامی حمله میکنند، با تلفات بسیار بالا و مسئولیت آن را هم میپذیرند.
اول تلاش دولت افغانستان درجهت تعامل ویافتن راه حل با پاکستان راه به جایی نبرد. پاکستان دست از حمایت طالبان برنداشت و طالبان را هنوز ابزاری مناسب برای سیاست خارجی خود میداند. تلاشهای دولت حامد کرزی و حکومت وحدت ملی درجهت ختم جنگ درتعامل با پاکستان بینتیجه بوده است.
حال دولت افغانستان از طریق حمایت بینالمللی میخواهد فشار را برپاکستان بیشتر کند تا پاکستان دست ازحمایت طالبان بر دارد.
پاکستان هماکنون فشار را احساس میکند. به این ترتیب با حملات انتحاری واکش نشان میدهد تا دولت افغانستان را از طریق مردم تحت فشار افکار عامه قرار بدهد تا دولت کابل حاضر شود به پاکستان امتیاز بدهد یا دوباره مثل گذشته به میز مذاکره رو بیاورد تا برای جهان وانمود کند که روابط دو کشور در حال بهبود است، تا درنهایت فشارها از دوش دولت پاکستان کمتر شود.
دوم:
بعد از راهبرد جدید امریکا درقبال افغانستان، فشار جدی ازطرف امریکا به پا کستان وارد گردیده است.
کمکهای امریکا که سالیانه به دو میلیارد دالر بالغ میشود درحال تعلیق در آمده است و رییس جمهور امریکا پاکستان را کشور حامی تروریزم که درقبال جنگ افغانستان نقش «آتشبیار معرکه» را بازی میکند. معرفی کرده است.
پاکستان دربخش اقتصادی، سیاسی و نظامی این فشار را احساس میکند. میخواهد ازاین مجرا برای امریکا بگوید که صلح وثبات در افغانستان بدون همکاری پاکستان ممکن نیست، تا امریکا نقش پاکستان را قبول کند.
سوم:
بحثهای فراوان در داخل وخارج ازکشور مطرح است که شاید در ماههای آینده دولت افغانستان پیروزیهای چشمگیر به دست بیاورد و طالبان شکست را نزدیک میدانند. ازآن طرف فشارها برطالبان از طرف نیروهای ملی و بینالملی بیشتر گردید که طالبان تحت فشار قرار دارند. حالا طالبان تلاش میکنند که با استفاده از هر گزینه، قدرت خود را نشان دهند و برای دولت افغانستان و جامعه بینالمللی، این موضوع که طالبان قابل حذف نیست به عنوان یک واقعیت مورد قبول واقع شود. هر برنامهای که برای آینده افغانستان در پیش باشد طالبان جایگاه خود را حفظ کند.
چهارم:
اختلافات داخل نظام زمینه را برای قدرتنمایی طالبان فراهم کرده است. یعنی اینکه اولویت دولت اشتباه است. بخشی از وقت دولتمردان صرف کارهای غیر مهم وغیرملی میشود. به عنوان نمونه برکناری والی بلخ. مردم از خود سوال میکند که وقتی شما دولت مردان به هر دلیل نمیتوانید امنیت دوکیلومتری خودتان راتامین کنید، پس عاقلانه نیست صحبت از برطرفی کسانی شود که به طور نسبی، از شما بهتر عمل کرده است.
سيد ناصرموسوی