طالبان سبب گسترش تروریزم شدهاند/ امارت اسلامی برای مردم پذیرفتنی نیست
محمد اشرف غنی در مصاحبهای که به تازگی با یک رسانه ترکی داشته است، بر ارتباط گروه طالبان با تروریزم و اقتصاد جرمی پرداخته، مسئله جمهوریت و امارت اسلامی را بررسی کرده و در مورد گفتوگوهای صلح و نقش کشورهای منطقه در آن صحبت نموده است.
محمد اشرف غنی در مصاحبهای که به تازگی با یک رسانه ترکی داشته است، بر ارتباط گروه طالبان با تروریزم و اقتصاد جرمی پرداخته، مسئله جمهوریت و امارت اسلامی را بررسی کرده و در مورد گفتوگوهای صلح و نقش کشورهای منطقه در آن صحبت نموده است.
به گزارش خبرگزاری دید، در این مصاحبه آقای غنی بر نظام جمهوری تاکید کرده و گفته که طالبان به سبب وابستگی به «دیگران» و ارتباط با شبکههای تروریستی تاکنون حاضر به گفتوگو با حکومت نشدهاند.
این مصاحبه با شبکه تلویزیون دولتی ترکیه انجام شده است.
مشروح گفتوگو:
خبرنگار :تشکر به خاطر فرصتی که امروز به شبکه رادیو تلویزیون دولتی ترکیه (TRT) دادید.
محمد اشرف غنی: خوشحالم که به شما خوشآمدید میگویم. همچنین تمنیات نیکم را به مردم و حکومت ترکیه ابراز میکنم.
خبرنگار: از یک سو طالبان برنامهشان را برای احیای امارت (اسلامی) پنهان نکردهاند و از سوی دیگر امریکاییها نیز خواستار خروج (از افغانستان) هستند. طی نشستی که در دوحه برگزار شد، به نظر میرسد که طالبان موقف بلندتری اختیار کردهاند و به نظر میرسد امریکاییها نیز امتیازاتی برای آنان در نظر بگیرند. از دید شما، آیا نشست دوحه منتج به برقراری صلح در افغانستان خواهد شد؟
غنی: به نظر من، اینها همه در حد فرضیات هستند. موضوع اساسی ایناست که ثبات در افغانستان تنها از طریق یک روند دمکراتیک امکانپذیر است. در صورتیکه ما به سیستمی که زمینه انتخاب رهبر کشور را برای اتباع آن میسر سازد، دسترسی نداشته باشیم، ثبات تأمین نخواهد شد. مردم افغانستان، هیچگاه، امارت را نپذیرفتهاند، بلکه بهصورت تصنعی بر آنان تحمیل شده بود. لویه جرگه مشورتی صلح که بین روزهای ۹ الی ۱۲ ثور تدویر شد، «نظام جمهوری» را مورد تائید قرار داد. صلح باید در بستر نظام جمهوری تحقق یابد، نه امارت اسلامی.
دوم، آمادگی برای دستیابی به یک موافقتنامه، نتیجهگیری روی موافقتنامه و تائید موافقتنامه به عنوان مراحل هر روند، صلح محسوب میشوند. این مردم هستند که از طریق پارلمان، لویه جرگه یا همهپرسی باید موافقتنامه صلح را مورد تائید قرار دهند. بنابراین، باید بدانیم که این روند، دارای مراحل گوناگون است.
بحثها بین ایالات متحده و طالبان روی چهار جزء اصلی متمرکز شده است. روی هیچ موضوع توافق صورت نخواهد گرفت تا اینکه روی همه موضوعات توافق صورت گیرد. از آنجایی که حکومت افغانستان در ماه جنوری سال جاری، درخواست خود مبنی بر بررسی میزان حضور قوای امریکایی را در افغانستان مطرح کرده بود، روی این موضوع هیچ گونه اختلاف نظری وجود ندارد. یقیناً شما سؤالات دیگری نیز در این مورد خواهید داشت.
مسئله تعهد طالبان در مورد (قطع) روابط شان با شبکههای تروریستی تنها مربوط به امریکاییها نیست، بلکه یک موضوع در سطح جهانی، منطقهای و به طور اخص ملی است. بنابراین، این موضوع ساده نیست که بدون دستیابی به تضمین و یک میکانیزم تائید و بررسی، به راحتی بتوان به (طالبان) امتیاز داد.
موضوع سوم، آتشبس است ما موفقانه آن را اجرا کردیم. ناگفته نماند که ابتکار آتشبس برای آوردن صلح، از سوی حکومت افغانستان صورت گرفت زیرا در زمان رییس جمهور پیشین، آتشبس یک تابو بود، اما ما آن را عملی ساختیم.
چهارم، گفتوگو بین حکومت افغانستان و طالبان است که باید روی آن مذاکره کنیم.
دو موضوع اساسی دیگر؛ نخست مسئله مواد مخدر و رابطه طالبان با اقتصاد جرمی میباشد که یک بحث جهانی و منطقهای است. این موضوع از مرحله تولید هیروئین گذشته و موضوع اساسی تولید ماده روانگردان متآمفتامین و شیشه است که مستلزم توجه جدی در سطح جهانی میباشد.
و موضوع دیگر نقش اساسی پاکستان و رابطه این کشور با طالبان است. بنابراین، به نظر من قضاوت در این مورد که (به طالبان) امتیاز داده شده است، پیش از وقت است. هم افغانستان و هم ایالات متحده امریکا تلاشهای جدی را در این خصوص آغاز کردهاند و اراده سیاسی در این زمینه از سوی هر دو کشور وجود دارد. اکنون توپ در میدان طالبان است تا مشخص شود که آنان متعهد به پیوستن به یک روند سیاسی دوامدار هستند یا خیر.
خبرنگار: شما بارها با ارائه پیشنهاداتی برای جلب توجه طالبان پیشقدم شدید، اما طالبان همچنان از صحبت با حکومت افغانستان خودداری کردهاند. دلیل آن چیست؟
غنی :دلیل آن موضوعات ایدئولوژیک و اندیشه کلی آنان به امارت و وابستگیهای طالبان (به دیگران) است. ناگفته نماند که ما موفقیتهایی نیز داشتهایم. در سال ۲۰۱۸، ما برای اولین بار طی ۴۰ سال موفق به عملیساختن آتشبس شدیم و آن آتشبس یک آزمون بود که کاملاً در کنترول ما قرار داشت. ده هزار تن از اعضای طالبان با دیگر شهروندان کشور یکجا شدند و بعد از آتشبس آنان به هیچ وجه تمایلی به از سرگیری جنگ نداشتند. از این جهت باید بین جنگجویان طالب و رهبرانشان تفاوت قائل شد، موضوعی که در جریان آتشبس کاملاً نمایان گردید. نباید انکار کرد که تمامی روندهای صلح خالی از پیچیدگی نیست و (مقاومت) و نپذیرفتن مسائل در جریان روند صلح، موضوع تازهای نیست. اما باید بگویم هدف صلح که ما برای آن تلاش میکنیم، همان طور که در لویه جرگه مشورتی تأیید شد، هدفی است که بهخاطر آن خود را وقف میکنم.
خبرنگار: بهنظر میرسد اختلاف نظرهایی در مورد این که چه کسی مناطق بیشتری از کشور را تحت کنترول دارد، وجود دارد. آیا این موضوع اهمیت دارد؟ به باور شما آیا «کنترول مناطق و ساحات بیشتر» میتواند به عنوان مبنایی برای امتیازدهی در نظر گرفته شود؟
غنی: به این موضوع میتوان از دو زاویه نظر انداخت. نخست، اگر آمار و ارقام رسمی را مشاهده کنیم، طالبان تنها بر ۲۲ ولسوالی از مجموع ۴۰۰ ولسوالی کشور تسلط دارند که این کار، شما را بهخاطر دریافت فیصدی راحت میسازد.
دوم، ما باید واقعیتهای عینی را در نظر بگیریم. اکثریت نفوس کشور در شهرها سکونت دارند. حداقل پنج میلیون تن از نفوس کشور که یک بر شش جمعیت کل کشور را تشکیل میدهد، در کابل زندگی میکنند. اگر دیگر کسانی که در مراکز شهرها زندگی میکنند را محاسبه کنیم، در نتیجه یک رقم بزرگ حاصل خواهد شد. باید بگویم که حتی یک شهر کشور نیز در کنترول طالبان قرار ندارد.
سوم، چراگاهها و مناطق کوهستانی کشور است. زمانی که از «آزادی در گشت و گذار» صحبت میکنیم، آنان (طالبان) به خاطر شبکههایی که دارند، از آزادی گشت و گذار برخوردار هستند، اما مسئله کنترول بر مناطق را به صورت منفی تعریف میکنند. هر طالب خواستار پاسپورت، تذکره و دسترسی به خدمات صحی است که این امر به حکومت تعلق دارد. آنان بیشباهت به چیناییها و ویتنامیها نیستند که یک سیستم بدیل برای دسترسی و ارائه خدمات، ایجاد کرده بودند.
موضوع اصلی، «قدرت منفی» طالبان است که لوی جرگه مشورتی از آن به عنوان قدرت مخرب برای کشتن شهروندان کشور، حمله به شفاخانهها، حمله به پوهنتونها، حمله به کاروانها، مورد تائید قرار دادند. بنابراین، چنین قدرتی به عنوان یک دیدگاه مثبت نه، بلکه عاملی که تحریککننده جنگ است، تلقی میشود و افراد جامعه نیز آن را تائید میکنند. از این جهت، این امر نیازمند یک راهحل است و ما خود را ملزم میدانیم که راه حلی برای آن جستوجو کنیم. این مسئله در صدر اولویتهای اجندای ما قرار دارد. بنابراین، هر گونه انگیزه یا نگرانی که موجود است، به منظور تغییر شرایط برای دستیابی به یک راه حل میباشد.
خبرنگار: جناب رییسجمهور؛ بسیاری از اپوزیسیونهای سیاسی افغان به نظر میرسد که دست به کار شدهاند و نشستهایی مانند ایالات متحده و طالبان برگزار میکنند تا احتمالاً بتوانند آینده سیاسی خود را تضمین کنند و یا شاید متقاعد نشدهاند که بدیل دیگری بر این کارشان وجود دارد. میتوانید در مورد پلان صلحی که دارید، توضیح بدهید؟
غنی: نخست پلان صلحی که من دارم، همهشمول است. در دور اخیر صحبتها در دوحه که اعضای جامعه مدنی، زنان، علما، جوانان و اقشار مختلف جامعه اشتراک کرده بودند، دفاع از «نظام جمهوری» به صورت خودجوش، اما آشکار صورت گرفته است. وقتی از سیاسیون صحبت میکنیم، منظور احزاب سیاسی که دارای حوزه خاص انتخاباتی میباشند، نیستند. آیا آنها خودشان خود را برای این کار انتخاب کردهاند؟ موضوع اساسی این است که حکومت افغانستان، نماینده منتخب مردم افغانستان میباشد. بدون موافقت حکومت افغانستان، هیچ حرکتی صورت نخواهد گرفت. آیا گروهی از سیاسیون میتوانند زندانیان سیاسی (طرفهای گفتوگو) را آزاد کنند؟ یقیناً که صلاحیت این کار تنها ازآن حکومت است. پلان صلح ما دربرگیرنده بخشهای ذیل میباشد.
نخست، ایجاد یک ایتلاف صلح که در آن پیام بازیگران بینالمللی و منطقهای به صورت منسجم بیان شود. وقتی هر کدام از سیاسیون جدا جدا با طالبان ملاقات کنند، در واقع یک حس مهم بودن به آنان میدهند. این امر نمیتواند واقعیتهای ملموس و منافع میانمدت و درازمدت بازیگران بینالمللی را بازتاب دهد.
دوم، باید بین «گفتمان» و «مذاکره» فرق قائل شد. آنچه در دوحه در دور اخیر رخ داد، گفتمان بود، نه مذاکره. در اینجا لازم میدانم از آلمان و مؤسسه بااعتبار «بایکا» که این گفتوگوها را تسهیل کرده بود، ابراز امتنان نمایم. گفتمان به ما امکان میدهد که از یکدیگر شناخت پیدا کنیم. ناگفته نماند که یک نشست دو ساعته با اشتراککنندگان دور اخیر نشست در دوحه داشتم. نشست مذکور بسیاری مسائل را برای اشتراککنندگان روشن ساخته و باعث شده است که تفاوت بین تصوری که از طالبان داشتند و شناختی که اکنون از آنان پیدا کردهاند را به روشنی درک کنند. نتیجه این است که باید برای یک چانهزنی سخت و پرتنش آمادگی گرفت.
سوم، مذاکره. گفتمان یک موضوع همهشمول است، اما مذاکره یک روند متمرکز بین دو جانب اصلی گفتوگو است. ما به دنبال دستیابی به یک موافقتنامه در دو مرحله هستیم. مرحله اول شامل دستیابی به یک توافق ابتدایی یا یک چارچوبی که دو طرف روی آن توافق داشته باشند و سپس در مرحله دوم، رسیدن به یک موافقتنامه همهجانبه که امیدوارم قبل از اول سپتامبر به این توافقنامه برسیم.
در اخیر، موضوع تطبیق موافقتنامه. من بیش از یکصد موافقتنامه صلح را مرور کردهام. یعنی تقریباً یک عمر را برای کار کردن روی این مسئله سپری کردهام، پس باید درست و حسابشده عمل کنیم. برای دستیابی به یک صلح دوامدار، نیاز است تا مسائل بسیاری مدنظر گرفته شود. بنابراین هر جزء روند صلح دارای شرکای مختلف، اتحادها و صفبندیهای متفاوت و ایتلافهای متفاوت است. موضوع اصلی در این زمینه، یک مکانیزم تائیدی (موافقتنامه صلح) شهروند محور است.
خبرنگار :از آنجایی که پالیسیهای دولتهای منطقه در مورد موضوع صلح و جنگ حیاتی است، آیا آنان از پیشنهاد شما به خاطر اتصال منطقهای حمایت میکنند؟
غنی: یقیناً، در زمینه اتصال منطقهای، ما واقعاً در مرحله عمل قرار داریم. چهار و نیم سال قبل، افغانستان به عنوان یک کشور محاط به خشکه و منزوی تلقی میشد، در حالی که امروز در حال مبدل شدن به چهارراه آسیا است. آنچه ما با کشورهای آسیای میانه و فراتر از آن کشورهای حوزه قفقاز انجام دادیم، متحیرکننده است. میتوان گفت فضای اطمینانبخش به میان آمده است.
موقعیت جغرافیایی ما برای ۲۰۰ سال به عنوان یک نقطه ضعف محسوب میشد، اما طی صد سال آینده، این موقعیت در صورتی که با تدبیر عمل کنیم، به یک سرمایه ارزشمند مبدل خواهد شد. آسیای مرکزی کوتاهترین مسیر برای وصل کردن بخشهای مختلف آسیا میباشد که افغانستان به عنوان محور این مسیر عمل میکند. آسیای جنوبی از نقطه نظر اتصال، اتصالنیافتهترین منطقه جهان است و همچنین منطقهای است که شدیداً به انرژی (برق) نیازمند است. ماشین رشد که هندوستان ایجاد کرده، بدون فراهم کردن انرژی بیشتر، قادر به حرکت نخواهد بود. در عین حال، پاکستان، شدیداً نیازمند انرژی است. بنابراین در این عرصه، ما در حال بازیافتن جایگاه خود هستیم. ما نه تنها طرح را به درستی درک کردهایم بلکه نیازی به اثبات آن نیز نداریم. در نقطه مقابل آن اقدامات ما در زمینه انرژی، گاز طبیعی و ترانسپورت جریان دارد.
از سوی دیگر، منطقه درست همان روند تحول را تجربه میکند که ایالات متحده امریکا بین سالهای ۱۸۴۰ الی ۱۸۶۹ شاهد آن بود. آسیا در حال مبدلشدن به یک براعظم اقتصادی است. تحول در عرصه ترانسپورت، اتصال منطقهای و فایبر نوری از جمله این تحولات هستند. بنابراین، برای تحقق تحولات مذکور، نیاز به تغییر دیدگاه است. شماری از بازیگران (جهانی و منطقهای) شاید در مقابل طالبان، بعضی تضمینها را بدست آورده باشند، اما در میانمدت که نیازمند یک دیدگاه ۱۰ساله میباشد، موجودیت یک دولت کارا در افغانستان برای ثبات و اتصال منطقهای یک امر ضروری است. اقدامات جریان دارد، اما کار زیادی برای انجام دادن باقی مانده است.
خبرنگار: شما چند بار از پاکستان یادآوری کردید. شما اخیراً در پاکستان بودید و فکر میکنم چندین نشست هم با (مقامات آن کشور) برگزار کردید. به نظر شما، پاکستان در کجای این روند (گفتوگوها) قرار دارد و اکنون چه نقشی را در مذاکرات جاری ایفا میکند؟
غنی: نخست، بحثهایم با نخست وزیر عمران خان سازنده بود، خصوصاً زمانیکه وی لوی درستیز، رییس اداره استخباراتی (ISI) و جامعه تجارتی، اعضای کابینه چند تن از مقامات پاکستان را شامل بحثهایمان ساخت. من سؤالاتم را مستقیم و بیپرده از آنان پرسیدم و جوابهایی که میخواستم را بدست آوردم.
نخست، آیا موجودیت یک حکومت به رهبری طالبان در افغانستان، به نفع پاکستان است؟ جواب این سؤال «نه» میباشد. دوم، آیا یک حکومت وابسته در کابل، منافع ملی پاکستان را تأمین خواهد کرد؟ آنان گفتند امکان ندارد و چنین نخواهد بود. سوم، آیا اتصال و همچنین ثبات در افغانستان به نفع آنهاست؟ جواب «بلی» است.
فکر میکنم با توجه به مقاصدی که داریم، بین دو کشور یک تغییر دیدگاه به میان آمده است که در این راستا از نخستوزیر عمران خان، جنرال باجوه و همکارانشان ابراز امتنان میکنم. اکنون توجه خود را روی جزئیات که باید درست درک شود، متمرکز ساختهایم، اما در عین حال باید بدانیم که تغییر دیدگاه در سطوح بلند، به معنای تغییر فوری دیدگاه در سطوح متوسط نخواهد بود. جنگ اعلانناشدهای که در پاکستان علیه افغانستان آغاز شده، تا اکنون ادامه دارد. گروههای تروریستی هنوز از طریق شبکههای مدارس، دارای پناهگاهها و پایگاههایی هستند که در مراحل اول در آنجا تحرک مییابند. قابل ذکر است که حکومت پاکستان در حال تغییر دادن نصاب تعلیمی مدارس در این کشور است.
موضوع عمدهای که نخستوزیر عمران خان به صورت مکرر از آن یاد نمود این بود که آیا پالیسیهای گذشته پاکستان برای این کشور منفعت در پی داشته یا باعث ضرر این کشور شده است. آینده روابط دو کشور (افغانستان و پاکستان)، پاسخ این سؤال را روشن خواهد ساخت. هدف ما برخورداری از روابط و همکاری همهجانبه بین دو دولت مستقل است. ما میتوانیم زمینه را برای این منفعت دوجانبه فراهم سازیم.
طی سخنرانی که در اسلامآباد داشتم، موضوع اتصال را با وضاحت تشریح کردم. موضوعاتی که به آن پرداختم این بود که افغانستان چه نوع تضمینهایی میتواند فراهم کند. هدف این بود که به آنان اطمینان بدهم که دو کشور میتواند خود را از وابستگی نجات داده و زمینه را برای همکاری در عرصه انرژی، گاز، اتصال، فایبر نوری و غیره فراهم کنند. برای دستیابی به این هدف، یک چارچوب وجود دارد. ما میتوانیم تضمینهای سیاسی، حسابهای امانتی و وضع جریمهها، تضمینهای دیگر در عرصههای مدیریتی، اجتماعی و محیطزیستی برای آنان (تاجران و سرمایهگذاران پاکستان) فراهم کنیم. ما در مورد روابطمان فکر کرده و میتوانیم که باهم کار کنیم.
به راستی این یک سؤال حیاتی برای پاکستان است. علیرغم این که پاکستان به صورت بالقوه یک کشور باابتکار بوده و میتواند نقش خود را به صورت مؤثر ایفا کند، پالیسیهای گذشته، این کشور را به انزوا سوق داده؛ تا جایی که، به جای کاهش فقر، بحران مقروضیت و فقر فزاینده آینده این کشور را با ابهام روبرو ساخته است. قابل یادآوری است که نخستوزیر عمران خان به صورت جدی در صدد از بین بردن فقر است. اگر اجندای فقرزدایی، محیط زیست و اتصال را اساس همکاری مشترک خود قرار دهیم، فکر میکنم که میتوانیم به پیش حرکت کنیم. اما بخش اعظم این اقدامات وابسته به تصامیمی است که طی ماههای آینده اتخاذ میگردد.
خبرنگار: اگر در مورد موضوع امنیت صحبت کنیم. علاوه بر طالبان، گروههای مسلح دیگری نیز در افغانستان فعالیت دارند. در حال حاضر میتوانیم از داعش نام ببریم. در همین حال، بحثهای زیادی در مورد ظرفیت نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان مبنی بر توانایی دفاع از کشور وجود دارد. به نظر شما، آیا نیروهای امنیتی افغان، به تنهایی میتوانند از کشور دفاع کنند یا برای مدت زمان بیشتری، نیاز به حمایت خارجی خواهند داشت؟
اشرف غنی: تشکر به خاطر سؤالی که پرسیدید. این موضوع دو بخش دارد. نخست اجازه بدهید که به شجاعت، فداکاری و وطنپرستی نیروهای کشور، ادای احترام کنم. زمانی که به عنوان رییس جمهور افغانستان انتخاب شدم، فراموش نکنید که همه مفسرین پیشبینی کردند که طی شش ماه، نیروهای امنیتی با سقوط مواجه خواهد شد. آنها بهتر و قویتر شدهاند. در تمامی سالهای عمرم تلاش کردم تا به خاطر ساختن و آبادی آمادگی بگیرم، نه به خاطر رهبری جنگ. اما به عنوان سرقوماندان اعلی قوای مسلح، به نیروهای امنیتی کشور بینهایت افتخار میکنم. در بخش امنیتی اصلاحات به میان آمده است، آنچه در گذشته با مقاومت روبرو میشد. در حال حاضر، نسل عالی و جدیدی از افسران، بریدملان و سربازان در کشور فعالیت میکنند. مشکل اصلی این بخش در سیستمها، پروسهها، مدیریت و رهبری بود.
امسال، مخصوصاً طی شش ماه گذشته، همکارانم (در بخش امنیتی) در انجام وظایف خود عالی عمل کردهاند. این یک بُعد قضیه است، زیرا ما جای خالی یکصد هزار نیروی بینالمللی را پر کردیم که من افتخار طرح و مدیریت روند انتقال مسئولیتهای امنیتی را در زمان رییس جمهور کرزی بر عهده داشتم.
بخش دوم، مسئله تروریزم است. تروریزم تنها مشکل ما نه، بلکه یک مشکل منطقهای و بینالمللی است. چرا ما اصرار بر این داریم که با طالبان به یک توافق صلح دست یابیم، زیرا طالبان بستر رشد را برای گروههای (تروریستی) دیگر (در افغانستان) فراهم میکند. داعش نیز در نتیجه این بستر که طالبان برای آنان فراهم کرده، (به افغانستان) آمدهاند و نتیجه این است که میجنگند.
خارج ساختن طالبان از جنگ کنونی، مشکل سایر گروههای تروریستی متجاوز را که برای افغانستان ایجاد کردهاند، تغییر میدهد و بعداً جامعه در این خصوص بسیج می شوند. افغانستان خط نخست نبرد امنیت منطقه و جهان میباشد. ما به نمایندگی از یکایک کشورها میجنگیم، زیرا همکاری منطقهای چیزی نیست که ما خیرات بخواهیم، بلکه تحقق آن مستلزم همکاری مشترک است. ما در قسمت شمار (نیروها) انعطافپذیر هستیم. هر قدر که قدرتمندتر میشویم، به همان اندازه شمار کمتر نیرو و منابع مالی کمتری نیاز خواهد بود. اطمینان دارم که طی چهار الی پنج سال آینده و همگام با رشد اقتصادی و تطبیق اجندای اتصال، نیاز به منابع مالی به صورت چشمگیری کاهش خواهد یافت. از طرف دیگر، ما باید سناریوهای مختلف را پیشبینی کنیم. پاسخ به این سؤال (توانایی نیروهای افغان و وابستگی آنان به حمایت خارجی) وابسته به سناریوهایی است که پیشبینی میشود. اکنون نمیتوان پاسخ مشخصی به آن ارائه کرد.
خبرنگار: شما زمانی از پلانی یادآوری کردید که به دونالد ترامپ رییس جمهور کنونی ایالات متحده ارائه کردید و در آن به چگونگی کاهش مصارف بدون خروج (قوای ایالات متحده) از افغانستان پرداختید. آیا بحثها در این زمینه ادامه یافت؟
غنی: یقیناً. ما بحثهای دوامدار در این باره داشتیم. خرسند هستم که ما اکنون نیز در حال کاهش دادن مصارف هستیم. ما همچنین روی موضوع کاهش شمار نیروها که به در خواست ما صورت گرفت نیز بحثهای مفصل داشتیم که میتواند هم زمینه صرفهجویی و هم مؤثریت بیشتر را فراهم کند. باید گفت، عملکرد نیروهای امنیتی افغان که رهبری را بر عهده گرفتهاند و روز به روز قویتر میشوند، در این زمینه کلیدی و حایز اهمیت است.
خبرنگار: شما به عنوان رییس حکومت، وزیر مالیه و در بانک جهانی ایفای وظیفه کردهاید که به شما امکان خواهد بخشید تا افغانستان را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهید. به نظر شما، چالشهای دوامداری که افغانسان با آن مواجه است، کدامها اند؟
غنی: ما با پنج موضوع کلیدی سر و کار داریم. نخست، ساختن دولتی که بتواند از آمال و آرزوهای مردم ما خصوصاً زنان و جوانان نمایندگی کند که البته تنها یک دولت دمکراتیک (مبتنی بر مردم سالاری) میتواند به این موضوع جامه عمل بپوشاند. امیدوارم که در جریان چهار و نیم سال گذشته ثابت کرده باشم که زنان افغان بهترین هستند و نسل جوان افغان یک نسل پرانرژی، بااستعداد و خلاق است که میتوانند مالک آینده خود شوند. من خودم را در این روند به عنوان یک پل ارتباطی میبینم.
موضوع دوم، ایجاد مارکیت است. واژه «سکتور خصوصی» به یک واژه فراگیر مبدل شده است، اما این واژه بار اول در سال ۱۹۴۶ مورد استفاده قرار گرفت. به منظور استفاده اعظمی از سرمایه طبیعی افغانستان و پیشرفت آن، نیاز است که نهادهای بازار کارا ایجاد شود. سال گذشته، افغانستان از سوی بانک جهانی در صدر کشورهای جهان با اصلاحات در زمینه کسب و کار قرار گرفت.
موضوع سوم، صلح سازی یا تثبیت صلح است. در عدم موجودیت صلح پایدار، قیمتی که باید برای جنگ پرداخت، ویرانکننده است. یقیناً که برای تثبیت صلح، ایجاب میکند که بر چهل سال گذشته غالب شویم.
موضوع چهارم، تقویت روند ملت سازی و وحدت ملی است. این امر نیاز به برنامههای اجتماعی دارد و بدون ملتی که هر شهروند آن احساس کند که از شهروند دیگر برتر یا کمتر نیست، امکان پذیر نمیباشد. در مورد فرهنگمان برایتان بگویم. امیدوارم که توانسته باشم که توجه شما را جلب کنم. بسیاری از تعمیرهای ما، که تمثیلی از هویت ماست از بین رفته است. طی یک برنامه عظیم، تمامی آنان را احیا خواهیم کرد. احساس غرور و افتخاری که به خاطر این تعمیرها وجود دارد، بسیار بیشتر از برخی پروژههای انکشافی در کشور است، زیرا در اینجا مسئله هویت ما مطرح است. افغانستان کشوری با زبانها و اقوام مختلف است، اما قدرت ما در تنوع ماست. ما مطمئن هستیم که هر افغان بدون در نظرداشت زبانی که صحبت میکند، خود را وابسته به این خانه (سرزمین) احساس میکند. همچنین این روند شامل برگرداندن مهاجرین و اقشار افغان در خارج از کشور نیز میباشد. نزدیک به چهار میلیون تن به عنوان مهاجر در خارج از کشور زندگی میکنند که از این جمع یک میلیون تن در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) به شمول ترکیه زندگی میکنند. آنها بسیار با استعداد هستند. اما باید گفت یکی از مزایای این تراژیدی، شکل گیری یک سرمایه انسانی در بین مهاجرین افغان میباشد که واقعاً شگفتآور است.
موضوع پنجم، اتصال منطقهای میباشد. در قرن بیست و یکم با استبداد نمیتوان یک کشور را به سوی انکشاف سوق داد، اما از طریق اتصال امکانپذیر خواهد بود.
پنج پروسهای که تشریح کردم میتواند ما را به جایگاهی که در آن افغانستان بعد از تحمل درد و رنجهای فراوان به سوی انکشاف، ثبات، صلح حرکت کند، برساند؛ جایگاهی که احیاکننده فرهنگ مهماننوازی ما باشد که برای دوهزار و پنجصد سال، قبل از حوادث غمانگیزی که برایمان رخ داد، به دنیا ثابت کرده بودیم.
خبرنگار: در حال حاضر، صحبتهای زیادی مبنی بر بمیانآمدن توافق صلح بین ایالات متحده امریکا و طالبان، احتمالاً طی چند هفته آینده جریان دارد. در صورت بمیانآمدن توافق صلح طی هفتههای آینده، تأثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری چه خواهد بود؟
غنی: تأثیری بر انتخابات نخواهد گذاشت. اول باید صلحی که بر انتخابات تأثیرگذار است را تشخیص کنیم که صلح بین حکومت افغانستان و طالبان است، نه صلح بین ایالات متحده و طالبان. همان طور که گفتم این روند مراحل خود را دارد.
دوم، موافقه ما با ایالات متحده و دیگر کشورهای همکار این است که در ابتدا به یک صلح ابتدایی یا یک چارچوب برای صلح، قبل از انتخابات دست یابیم. از آنجایی که انتخابات یک پروسه حیاتی است، برگزاری آن حتمی است. به عبارت دیگر، انتخابات روندی است که در قانون اساسی تسجیل یافته است. زعیم آینده افغانستان، من باشم یا شخصی دیگر، باید مأموریت صلح را ادامه دهد، زیرا (دستیابی به) صلح، نیازمند اتخاذ تصامیم دشوار، چانهزنی و قبولاندن آن به مردم افغانستان است. به عبارت دیگر، صلح باید از سوی مردم قابلپذیرش باشد.
کلمبیا را به یاد آورید. رییسجمهور سانتوس به خاطر صلح از خودگذشتگی نشان داد. بنابراین باید مطمئن شویم که همه موضوعات در میز مذاکره مطرح نمیشود، میز مذاکره، بخشی از روند است اما قبل از آن مراحل دیگری وجود دارد. صلح باید شکل گیرد، بعداً مورد تأیید قرار گیرد و پذیرفته شود. ما درصدد برگزاری انتخابات هستیم و همه همکاران بینالمللی به شمول ایالات متحده از ما به صورت همهجانبه حمایت میکنند. برای نخستین بار، قسمت بیشتر مصارف انتخابات را خودمان میپردازیم، بعبارتی ما ۹۰ میلیون دالر از بودجه حکومت را به خاطر اطمینان از برگزاری این پروسه ضروری و ملی، خواهیم پرداخت.
خبرنگار:و صحبتهایی که در مورد حکومت موقت وجود دارد، چطور؟
غنی: این حرفها بیمعنی است. هیچ حکومتی که از مجرای دمکراتیک انتخاب شده باشد، حق انحلال خود را ندارد. با کدام صلاحیت، یک حکومت موقت تشکیل میشود؟
خبرنگار: جناب رییس، باتوجه به روابط تاریخی بین افغانستان و ترکیه، آیا ترکیه میتواند نقش پررنگتری در آینده نزدیک(در خصوص صلح افغانستان) ایفا کند؟
غنی: ما روابط با ترکیه را این گونه توصیف میکنیم؛ کوتاهمدت، میانمدت، درازمدت و بسیار درازمدت بدون تاریخ انقضاء. روابط ما پیشینه هزاران ساله دارد. روابط بین افغانها و ترکها بخشی از تمدن باشکوه و عالی ما بود، قبل از این که ترکیه، ترکیه شود؛ یعنی ما هم یک جزء ترکی در کشور خود داشتیم. زبانهای ترکتباران افغانستان یعنی اوزبیکی و ترکمنی سومین زبانهای کشور ما هستند. روابط ما با ترکیه از مرز صد سال گذشته است. ترکیه در افغانستان بسیار فعال است. فراموش نکنید که جنرال زورلو دومین قوماندان نیروهای بینالمللی در افغانستان بود. وی یک ترک بود. ترکیه در ابتدا یکی از اعضای مهم آیساف و بعداً مأموریت حمایت قاطع بوده است و روابط همچنان در حال بهتر شدن است، خصوصاً از زمانی که آذربایجان از طریق خط آهن به بندر جیحان وصل شده است. همان طور که میدانید، لاریهای ما از طریق سیستم ترانسپورتی TIR به استانبول رسیدند. روابط ما در حال بهبود است و حضور ترکیه به عنوان یکی از رؤسای برجسته و قبلی سازمان همکاریهای اسلامی و به عنوان یک قدرت منطقهای و بازیگر جهانی در مباحث مربوط به افغانستان، حیاتی میباشد. ما اطمینان داریم که روابط ما نه تنها مستحکم میگردد، بلکه بیش از پیش تقویت یابد.
خبرنگار: به نظر شما، افغانستان طی پنج سال آینده در کجا قرار خواهد داشت؟
غنی: افغانستان یک کشور متکی به خود، محور اتصال منطقهای، بستر همکاریهای جهانی و منطقهای خواهد بود؛ افغانستان جایی خواهد بود که زنان و مردان آن مدعی میراث خود خواهند شد؛ کشوری اسلامی هم از لحاظ تمدن اسلامی و هم از نقطه نظر قانون اساسی افغانستان که به عنوان یکی از اسلامیترین قوانین اساسی شناخته شده است؛ کشوری که میتواند به زخمهای عمیقش التیام بخشد و به سفر خود در مسیری باشکوه در سالهای باقیمانده قرن بیست و یکم ادامه دهد. با وجود خطراتی که ممکن وجود داشته باشد، این همان افغانستانی است که من میخواهم.
اکنون این به دیگر همکاران افغانستان و به مباحث سیاسی تعلق میگیرد که آنچه مردم افغانستان میخواهند را برایشان محقق سازند. اطمینان دارم که افغانهای امروزی دیدگاهی که جزء به جزء بیان کردم را با اشتیاق خواهند پذیرفت زیرا میتوانند خودشان را در این دیدگاه تصور کنند. امیدوارم جانشینی و تسلسل به یک پروسه همیشگی و منظم مبدل گردد که از آن طریق زمام امور به نسل جوانتر با درنظرداشت توانمندی شان در کار تیمی، وحدت ملی و درکشان از منطقه و جهان سپرده شود. آنان این کشتی را به سرمنزل مقصود خواهند رساند.
خبرنگار : تشکر به خاطر این که وقتتان را در اخیتار ما گذاشتید
غنی: تشکر از شما.