طالبان ممکن با به تأخیر انداختن گفتوگوها در ترکیه، به جمهوری اسلامی لطف کرده و به دولت و متحدانش وقت بدهند تا درمورد یک استراتژی منسجم برای مقابله با طالبان متحد شوند
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
رییس جمهور جو بایدن در ماه اپریل اعلان کرد که ایالات متحده تمام نیروهای خود را از افغانستان تا سپتمبر خارج میکند. این تصمیم باعث بحثهای شدید در میان دو گروه شد؛ کسانی که میخواهند متعهد بمانند و کسانی که استدلال میکنند نفوذ امریکا در افغانستان محدود میشود. اما در افغانستان، بزرگترین نااطمینانی این است که چه کسی خلاء امنیتی را پس از خروج نظامیان امریکایی پر خواهد کرد. آیا طالبان، به رغم مخالفت اکثریت مردم افغانستان، این کشور را تسخیر میکنند؟ آیا بازیگران منطقهای برای پر کردن خلا به بازی مشغول خواهند شد یا این که سرانجام افغانستان حاکمیت واقعی سرزمین خود را به دست خواهد آورد؟
برای پاسخ اطمینانبخش به این سئوال، تمام بازیگران افغانستان، به شمول طالبان باید به یک توافق صلحآمیز متعهد شوند.
طی نه ماه گذشته، جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان وارد گفتوگوهای جسته و گریخته شدند تا روی توافق سیاسی که آتشبس جامع و دایمی به ارمغان آورد و اصول آینده افغانستان را تعیین کند، مذاکره کنند. اما این روند تا کنون با پستیها و بلندیهای متعددی مواجه بوده است.
برای مردم افغانستان، اکنون دخالت نظامی ایالات متحده دیگر مطرح نیست، بلکه این مهم مطرح است که آنها با کمک شرکای خود باید چه کاری انجام دهند تا این کشور به توسعه اقتصادی و ثبات کلی منطقه کمک کند و با خود و همسایگانش در صلح باشد.
اولین ملاحظه باید قرار دادن افغانستان در مسیر اقتصادی مطمئن و مناسب باشد. برای کشوری که قادر به تأمین درآمد داخلی کافی جهت حفظ مدیریت دولتی و نیروهای امنیتیاش نباشد، نمی تواند استقلال و حاکمیت واقعی انتظار داشت. امنیت مالی بلندمدت افغانستان باید به اندازه انتخابات و اصلاحات قانون اساسی مهم تلقی شود.
دوم، هر نوع توافقی باید این واقعیت را نشان دهد که افغانستان یک جامعه کثرتگرا است. این کثرتگرایی در جغرافیای طبیعی این کشور که کوههای پوشیده از برف و دشتهای پهناور را به رخ میکشد، کاملاً مشهود است؛ مناطق غنی از منابع در کنار مناطق خالی از منابع؛ مناطق شهری متراکم و مناطق روستایی کمجمعیت. تنوع قومی-فرهنگی نیز وجود دارد و البته هر ولایت آرزوها و اولویتهای توسعهای مختص به خود را دارد.
سومین عنصر آجندای صلح پایدار برای افغانستان این است که به عنوان یک قدرت منطقهای، بیطرف عمل کند. این کشور بیش از ۲ هزار سال در زمینه مقابله با رقابت قدرتها در حیات خلوتش تجربه دارد. یک درس مهم این است که اگرچه افغانستان باید یک شریک باز و تعاملکننده با تمام همسایگانش باشد، اما نمیتواند با جانب خاصی همسویی کند، زیرا اتحادهای محکم باعث ناامنی در میان قدرتهای رقیب میشود.
چهارم، نخبگان سیاسی در کابل باید بر اختلافات خود غلبه کنند. دولت فعلی از عامل فراگیرنبودن بسیار رنج میبرد و تمایلی برای اتحاد با گروههای سیاسی متفاوت در این کشور نشان نداده است.
قابل یادآوری است که امریکا منافع مشترکی در این زمینه با چین، روسیه و ایران دارد، چنانچه هیچیک از آنها ظهور مجدد «امارت» را نمیخواهند. این قدرتها باید بر اختلافات خود غلبه کنند و تلاشهای دیپلماتیک و سایر منابع را برای اطمینان از حل و فصل صلحآمیز گردهم آورند.
سرانجام، مسئولیت نهایی بر عهده مردم افغانستان است. از قضا، طالبان ممکن با به تأخیر انداختن گفتوگوها در ترکیه، به جمهوری اسلامی لطف کرده و به دولت و متحدانش وقت بدهند تا درمورد یک استراتژی منسجم برای مقابله با طالبان متحد شوند.
برای مردم افغانستان، اکنون زمان محاسبه و تعقل است. اکثر آنها مایلند طالبان در اداره ملت سهیم باشند، اما نمیخواهند در قالب یک «امارت دیگر» به گذشته برگردند.
در ماههای مهم آینده، بسیاری از دوستان بینالمللی و حامیان افغانستان میتوانند کمک کنند. اما مسئولیت نهایی به دوش ما مردم افغانستان است، زیرا ما به تنهایی از عواقب انتخابهای نامناسب رنج خواهیم برد. استقلال مطلق با مسئولیت و پاسخگویی مطلق همراه است. اکنون زمان آن است که رهبران ملی اصیل گام بردارند.