آخرین اخبارافغانستانتحلیلروند صلحسیاستصلح

طرح تازه امریکا و خطر نابودی دستاوردهای دو دهه اخیر افغانستان

ایالات متحده پیشنهاد خود را طوری به طرف‌ها ارائه کرد که این تصور ایجاد شود که با سایر طرف‌های دخیل بحث کرده است. در پایان، معلوم شد که پیشنهاد کنفرانس منطقه‌ای از قبل با هیچ طرفی، از جمله ترکیه میزبان، مطرح نشده بود


هفته گذشته، زلمی خلیلزاد نماینده ویژه امریکا در امور روند صلح افغانستان طرح جدیدی را برای روند صلح جاری با رییس جمهور اشرف غنی، اپوزیسیون، رهبران جامعه مدنی و مذاکره‌کنندگان طالبان شریک کرد.
نقشه‌راه پیشنهاد شده خواستار برگزاری کنفرانس بین‌المللی با حضور منطقه به رهبری سازمان ملل متحد در ترکیه شده است تا از ایجاد یک حکومت موقت و توافق‌نامه تقسیم قدرت میان جناح‌های سیاسی افغانستان، از جمله کسانی که فعلاً در میز مذاکره جایی ندارند و طالبان نظارت کند.
این پیشنهاد نخستین اقدام دولت بایدن برای احیای مذاکرات صلح متوقف شده قبل از اول ماه می است. ۲ هزار و ۵۰۰ نظامی امریکایی طبق توافق‌نامه فبروری که بین دولت ترامپ و طالبان امضا شد، باید افغانستان را در زمان تعیین‌شده ترک کند.
مذاکرات میان‌افغانی که سپتمبر گذشته امضا شد در حال حاضر بین دولت افغانستان و طالبان در دوحه جریان دارد. این گفت‌وگوها پس از توافق‌نامه امریکا-طالبان شروع شد، اما به دلیل عدم تمایل طالبان به مذاکره و سطح بلند خشونت‌ها در کشور، به نظر می‌رسد عملی نمی‌شود.
نقشه‌راه پیشنهاد شده به تمام طرف‌های دخیل واضح ساخت که دولت بایدن متعهد به توافق‌ ایالات متحده-طالبان است – اقدام مهمی که طالبان را در میز مذاکره نگه می‌دارد. علاوه بر این، لحن تند نامه آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه امریکا به رییس جمهور غنی در باره این نقشه راه نشان می‌دهد که دولت امریکا دولت غنی را در توقف روند صلح مقصر می‌داند، نه طالبان را.
پیش‌نویس این طرح به طور حتم مذاکرات را در دوحه تقویت کرد، زیرا پس از اعلان آن، طرف‌ها هر روز ملاقات می‌کنند. با این وجود، این پیشنهاد کمبودی‌های زیادی نیز دارد و در طولانی‌مدت ممکن به صلح آسیب بزند.
مشکل بنیادی طرح پیشنهادی، این فرض است که تغییر مکان گفت‌وگوها و دعوت طرف‌های بیشتر به میز مذاکره (صرف نظر از مشروعیت شان)، موانع پیش‌روی را برطرف خواهد کرد. اما چنین تغییراتی نه تنها به شکست این پیشنهاد منجر خواهد شد، بل تمام دستاوردهای ۲۰ سال گذشته را در عرصۀ دولت سازی، دموکراسی و حاکمیت قانون از بین می‌برد.
چرا ترکیه؟
به نظر می‌رسد انتخاب ترکیه به عنوان محل جدید روند صلح افغانستان نویدی برای میانجی‌گری یک توافق پایدار باشد. ترکیه به عنوان کشور کمک‌کننده به نیروهای ناتو، می‌تواند از پایبندی به آتش‌بس در افغانستان نظارت کند. علاوه بر این، این کشور در موقعیتی قرار دارد که می‌تواند از نزدیک با ایالات متحده و پاکستان کار کند. امریکا به دنبال احیای روابطش با انقره است و پاکستان نیز در سال‌های اخیر روابط استراتژیک با ترکیه ایجاد کرده است. مهم است کشوری که از روند صلح میزبانی می‌کند، روابط قوی با پاکستان داشته باشد، زیرا اسلام‌آباد برای اعمال فشار بر طالبان در موقعیت خوبی قرار دارد.
ترکیه همچنین علاقه زیادی به اوضاع سیاسی فعلی افغانستان دارد، زیرا بسیاری از فعالان و روشنفکران این کشور را که توسط موج ترورهای مداوم تهدید می‌شوند، پناه داده است. به عنوان یک کشور غالباً مسلمان، اگر بحث‌ها تا ماه رمضان ادامه یابد، انقره می‌تواند ترتیبات معقولی را برای مذاکره‌کنندگان فراهم کند. مانند قطر، ترکیه سابقه طولانی‌مدت مثبت در میانجی‌گری دارد.
آیا بردن روند صلح به ترکیه دستاوردی خواهد داشت؟
با این حال، انتقال روند صلح به ترکیه چندان نتیجه‌ای نخواهد داشت، زیران این تغییر طرف‌های افغانستان به طور رسمی از این درخواست پشتیبانی نکرده‌اند. ما در طول تاریخ مذاکرات صلح در قطر دیده‌ایم که گفت‌وگو «به رهبری و مالکیت افغانستان» در غیاب میانجی‌ رسمی نتیجه نمی‌دهد. پیشرفتی هم که در آجندای مذاکرات صلح به وجود آمد، به این خاطر بود که دو طرف پیشنهاد قطر را برای تسریع مذاکره پذیرفتند.
کاملاً واضح است که یک نقش رسمی میانجی‌‌گری برای جلوگیری از موضوعاتی مانند سوء‌تفاهم در نظر گرفته شود؛ همان‌طور که پس از وقفه ماه جنوری، غیاب طالبان در میز مذاکره به گفته آن‌ها به خاطر مبتلا شدن اعضای این گروه به کووید-۱۹ بوده و نتواسته از تأخیر خود به همه اطلاع دهد.
از آن‌جا که هیچ نشانه‌ای مبنی بر این که از انقره خواسته شده باشد به طور رسمی میان دو طرف میانجی‌گری کند، وجود ندارد، پس انتظار این که هرگونه مذاکره جدید در ترکیه نتایج سریع و مثبت ارائه دهد، غیر واقعی است.

علاوه بر این، انتقال گفت‌وگوها به ترکیه برای به دست آوردن پشتیبانی انقره از این روند لازم نیست. ترکیه، یکی از متحدان نزدیک قطر است و با اشتیاق از بسیاری تلاش‌های میانجی‌گرانه دوحه حمایت کرده است. ترکیه ممکن ترجیح دهد مذاکرات در دوحه صورت گیرد، از آن‌جا که نمی‌خواهد دستاوردهای گذشته از بین برود یا روابطش با قطر آسیب ببیند.
اعضای تیم‌های مذاکره‌کننده افغانستان پس از چندین ماه گفت‌وگو روی اصول مذاکرات به توافق رسیدند. از سرگیری این روند در ترکیه این دستاوردها را در زمینه اعتمادسازی از بین می‌برد که اهمیت آن در چنین شرایط پیچیده و درگیری قطبی نباید تضعیف شود.
راه‌حل منطقه‌ای؟
جنبه مشکل‌آفرین دیگر طرح دولت بایدن، تأکید بر «حضور منطقه» است. در حالی که پیشنهاد حضور نمایندگان ذینفعان منطقه‌ای – هند، روسیه، ایران و چین – در مذاکرات صلح نشان‌دهنده تعهد بایدن به چندجانبه‌گرایی است، اما این امر همچنین نشان می‌دهد که ایالات متحده معتقد است راه‌حل مشکلات افغانستان در منطقه نهفته است – تصوری که اکثر مردم افغانستان از آن بیزار است.
علاوه بر این، پیشنهاد روش ناشیانه مشارکت منطقه این سئوالاتی را در مورد چگونگی خوش‌فکر بودن کل نقشه‌راه مطرح می‌کند. در حقیقت، ایالات متحده پیشنهاد خود را طوری به طرف‌ها ارائه کرد که این تصور ایجاد شود که با سایر طرف‌های دخیل بحث کرده است. در پایان، معلوم شد که پیشنهاد کنفرانس منطقه‌ای از قبل با هیچ طرفی، از جمله ترکیه میزبان، مطرح نشده بود.
ترتیب دوباره میز مذاکره
به این ترتیب، خواست ایالات متحده برای گنجانیدن طرف‌های جدید به میز مذاکره نیاز به تأمل دقیق دارد. حضور قدرتمندان سنتی و سران جناح‌های اصلی سیاسی افغانستان در کنفرانس پیشنهادی ترکیه، بدون شک طالبان را خوشحال می‌کند. این گروه‌ مدت‌هاست از غیاب سایر شخصیت‌های سیاسی در تیم مذاکره کننده دولت افغانستان انتقاد کرده و تقاضای گفت‌وگو با اشخاص باصلاحیت را کرده است.
با این حال، زیبایی ترتیب فعلی در دوحه این است که تیم مذاکره‌کننده دولت به خودی خود یک نقطه عطف در سیاست افغانستان است. این تیم برایند ساختار دولتی است که ۲۰ سال سرمایه‌گذاری مردم افغانستان و جامعه جهانی را با هزینه جان هزاران تن و تریلیون‌ها دالر محقق می‌کند.
بازگشت به رویکرد چانه‌زنی نخبگان قدرت که در سال ۱۹۹۲ و ۲۰۰۱ استفاده شد و آوردن اکثر اشخاص قدرتمند گذشته یا شاید پسران آن‌ها به میز مذاکره، فداکاری و قربانی‌های عظیمی را که باعث شد افغانستان این گام‌های بزرگ را بردارد، تضعیف خواهد کرد.
به رغم تمام کمبودی‌های فعلی دولت، بسیاری مردم افغانستان موافق هستند که ساختارهای نهادی که طی ۲۰ سال گذشته ایجاد شده است، از سلطه بسیاری اشخاص قدرتمند بالای این کشور کاهش داده و آن‌ها را زیر حاکمیت قانون قرار داده است. شامل کردن دوباره آن‌ها در میز مذاکره آینده این ملت، زمینه نابودی بسیاری دستاوردهای گذشته، از جمله حقوق زنان و اقلیت‌ها را فراهم خواهد کرد. چگونه می‌توان انتظار داشت که طالبان در مورد مشروعیت مردمی دولت متقاعد شوند، وقتی ترتیبات جایگزین یک شبه اجرا شود؟
باید یاوآوری کرد که پیشنهاد امریکا به همان اندازه که در جستجوی راه‌حل است، مشکل‌آفرین نیز خواهد بود. ادامه میانجی‌گری امریکایی‌ها بین طرف‌های افغانستان در جنگی که خود بخشی از آن است، در وهله اول این سئوال را برای طالبان مطرح می‌کند که چرا آن‌ها جنگ را علیه مداخله خارجی آغاز کردند؟
همه‌ چیز از دست نرفته
در حالی که بعید به نظر می‌رسد طرح پیشنهادی دولت بایدن بتواند توافق ایالات متحده و طالبان را نجات دهد و به شکل فعلی زمینه صلح پایدار را در افغانستان فراهم کند، اما همه چیز از دست نرفته است. مذاکرات متوقف شده صلح را هنوز هم می‌توان با چند گام و ملاحظه ساده احیا کرد.
باید قبول کرد که برخی تأخیرها و پیچیدگی‌های موجود در مذاکرات دوحه ناشی از همه‌گیری کرونا و محدودیت‌های سفری بوده است. برای همه طرف‌ها دشوار است که جدول زمانی توافق‌شده عملی شود در حالی که تمام جهان به دلیل اضطرار بهداشت جهانی در بن‌بست است. بر این اساس، با تمدید مهلت خروج ماه می‌ می‌توان اطمینان حاصل کرد که هیچ یک از دو تیم مقصر تأخیرها نیستند و احتمال دستیابی به توافق را افزایش می‌دهد.
کنفرانس بین‌المللی نه به هدف جایگزین، بلکه به هدف حمایت از روند جاری فعلی در دوحه را می‌توان به طور مشترک از سوی سازمان ملل متحد، ترکیه و قطر برای کمک به پیشبرد مذاکرات میان‌افغانی برگزار کرد. در همین حال، ترکیه را می‌توان از طریق گروه حمایت کشورهای میزبان که شامل آلمان، اندونیزیا، ناروی و ازبیکستان می‌شود، شامل روند دوحه کرد. با توجه به تجربه شش ماه گذشته، نوعی میانجی‌گری رسمی یا تسهیل توسط گروه کشورهای میزبان ضروری است.

در اخیر، به ایالات متحده می‌توان آسیب‌های گذشته را یادآوری کرد که ناشی از انجام مداخلات پیچیده در مدت زمان کوتاه شد. وقتی واشنگتن به جای توجه به نیاز کشورهای تاثیرپذیر، به مهلت تعیین شده تمرکز می‌کند، مرتکب اشتباهات فاحش و مخرب می‌شود. اگر دولت بایدن تمرکز خود را روی دستاوردهای کوتاه‌مدت متوقف کند و در عوض ایجاد مناسب‌ترین شرایط را برای صلح پایدار اولویت دهد، می‌توان در زمان مطلوب به یک توافق پایدار میان‌افغانی دست یافت.
روند جاری دوحه مهم‌ترین فرصت را در ۲۰ سال گذشته برای دست‌یابی به صلح پایدار در افغانستان ارائه می‌هد. ایالات متحده و جامعه جهانی به جای توقف این تلاش‌ها باید از آن پشتیبانی کنند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا