آخرین اخبارافغانستانتحلیلروند صلحسیاستصلح

طرح تازه واشنگتن برای تشکیل دولت انتقالی در افغانستان بدتر از وضعیت موجود است

اگر گفت‌وگوها به هم بخورد (که احتمالش با توجه به عمق اختلاف‌ طرف‌ها و این‌ واقعیت که روندهای صلح به ندرت به موفقیت می‌رسند، وجود دارد) داشتن یک حکومت پابرجا در افغانستان بهتر از داشتن حکومت چاره‌ای انتقالی است که دوامش پس از پایان مذاکرات بعید می‌نماید

درسی که ایالات متحده باید پس از دو دهه در افغانستان آموخته باشد این است که برای این کشور راه‌حل سریعی وجود ندارد. این درس در مورد جنگ افغانستان صدق کرده است و در مورد هرگونه امکان صلح از راه مذاکره نیز صادق است. اما واشنگتن اکنون درحالی‌که باید تصمیم بگیرد آیا به مهلت اول ماه مِی برای خروج کامل نیروهایش از افغانستان طبق توافق‌نامه‌ ماه فبروری‌ ایالات متحده با طالبان پابند بماند یا خیر، به دنبال راه میان‌بُری برای دست‌یابی به توافق سیاسی در افغانستان است. راه‌ میان‌بُر اما وجود ندارد.
زلمی خلیل‌زاد، فرستاده امریکا برای مصالحه افغانستان پیش‌نویس «توافق‌نامه صلح افغانستان» را به حکومت این کشور و گروه طالبان تحویل داده است. ایده اصلی این طرح جایگزینی حکومت منتخب افغانستان با یک دولت به اصطلاح انتقالی است که در آن طالبان نیز شامل باشد و سپس بین اعضایش بر سر نظام آینده دائمی افغانستان مذاکره صورت گیرد. آنچه در این پیش‌نویس مشخص نشده است، سهم دقیق هریک از طرف‌های درگیر جنگ از قدرت و نیز این مسئله است که کدام یک از طرف‌ها نهادهای امنیتی را کنترول کند.
همزمان با ارائه این طرح، آنتونی بلینکن وزیر امورخارجه ایالات متحده در نامه‌ای که خیلی زود به رسانه‌ها درز کرد، خطاب به رییس‌جمهور اشرف غنی نوشته است که «تسریع گفت‌وگوهای صلح» برای «دست‌یابی سریع به توافق» یک امر «ضروری» است. در این نامه آمده است که ایالات متحده از ترکیه خواسته است که در «هفته‌های آینده برای نهایی‌کردن توافق‌نامه صلح» میزبانی نشستی رده‌بالا را بین طرف‌های افغان برعهده گیرد. در این نامه همچنین به کاهش ۹۰ روزه خشونت (که به معنای آتش‌بس نیست) همزمان با ادامه دیپلماسی، اشاره شده است که نشان می‌دهد واشنگتن می‌داند که دست‌یابی به توافق سیاسی طی چند هفته بعید است (این کاهش ۹۰ روه خشونت از جانب ایالات متحده پیشنهاد شده است).
احتمال موافقت رهبران طالبان یا غنی با هر طرحی مثل این پیش‌نویس توافق‌نامه صلح پیشنهادشده توسط ایالات متحده، بسیار ناچیز است. اما اگر موافقت هم کنند، نتیجه بدتر از وضعیت ناکام فعلی خواهد بود.
از نظر طالبان این طرح بیش‌ازحد ویژگی‌های حکومت موجود را دارا است؛ تعهد طرف‌ها به برگزاری انتخابات و حفظ قانون اساسی فعلی افغانستان تا زمان تدوین قانون اساسی جدید از جمله موارد پیشنهادی این طرح است. شواهد موجود در مورد تفکر طالبانی نشان می‌دهد که این گروه هرگونه ترتیب و قراری را که باعث شود این گروه به نظر برسد در ازای دریافت سهم جزئی از قدرت، در نظامی گنجانده می‌شود که جنگ‌جویانش سال‌ها با آن جنگیده‌اند، رد می‌کند.
از نظر غنی، این طرح بر این فرضیه که او قدرت را کنار بگذارد، استوار است. تندباد سیاسی ناشی از این دریافت تلخ به علاوه لحن نسبتاً نامتعارف بلینکن کابل را در نوردیده است. در این میان امرالله صالح، معاون رییس‌ جمهور صریح‌ترین واکنش را نشان داده و گفته است که افغانستان هرگز «صلح آمرانه و تحمیلی را نمی‌پذیرد.» غنی می‌داند که علاقمندان اصلی ایده تشکیل دولت انتقالی، مخالفان سیاسی وی و مجاهدین سابق افغانستان هستند که بوی بردن سهمی از قدرتِ درحال تقسیم به مشام‌شان خورده.
چنانچه طرح جدید ایالات متحده برای صلح افغانستان اجرایی شود، که بعید است، ترتیبی را که برای تقسیم قدرت در افغانستان پیش‌بینی می‌کند، مستعد سقوط و فروپاشی است. بدنه‌ای متشکل از چندین جناح به علاوه طالبان (آن‌هم قبل از پایان روند صلح و قبل از این‌که این جناح‌ها بر سر مسائل اصلی مورداختلاف‌شان به نتیجه برسند) نسبت به حکومت شکننده فعلی افغانستان ناکارآمدتر و بی‌ثبات‌تر خواهد بود. کار دشوار مذاکره در مورد ساختار دولت آینده افغانستان از طریق برچیدن زودهنگام نظام فعلی این کشور آسان نخواهد شد. و اگر یک دولت انتقالی شکننده ناکام شود، آتش‌بسی که طرح ایالات متحده وعده می‌دهد، یک‌جا با دولت انتقالی از بین می‌رود.
طرح پیشنهادی ایالات متحده بازتاب‌دهنده ناامیدی واشنگتن از غنی است. منتقدان رهبر افغانستان وی را به سنگ‌اندازی در روند صلح، که اقتدار از قبل ضعیف حکومت وی را ضعیف‌تر کرده است، متهم می‌کنند. انتخابات‌های گذشته افغانستان به شدت موردمناقشه بودند، سیاست در این کشور عمیقاً فاسد است و درحالی‌که شورشیان طالبان در بیشتر مناطق روستایی افغانستان آزادانه فعالیت می‌کنند، خدمات‌رسانی دولت به طور فزاینده‌ای به مراکز شهری و پرجمعیت محدود می‌شود.

اما هرچقدر هم که غنی مانع پیشرفت روند باشد، برچیدن حکومت منتخب افغانستان بعید است که باعث تسریع روند دست‌یابی به صلح در این کشور شود. گذشته از این طالبان هم چندان سریع حرکت نکرده‌اند. مذاکرات دوجانبه بین ایالات متحده و طالبان بیش از یک سال طول کشید و تنها پس از آن‌که ایالات متحده امتیازات متعددی را به طالبان واگذار کرد، این گروه به امضای توافق‌نامه چهار صفحه‌ای با ایالات متحده راضی شد. در این توافق‌نامه جدول زمانی خروج نیروهای امریکایی و ناتو تعیین شده است و طالبان به صورت مبهم به جلوگیری از تبدیل‌شدن افغانستان به سکوی طرح‌ریزی و انجام حملات تروریستی متعهد شده‌اند. طالبان همچنین از ارائه جزئیات در مورد چشم‌انداز سیاسی که این گروه به دنبال تحقق آن در افغانستان است خودداری کرده‌اند. بیانیه‌های رسمی طالبان مبنی براین‌که جنبش آن‌ها تا حدودی با تقسیم قدرت در افغانستان موافقت خواهد کرد، در مغایرت با پیام‌های داخلی این جنبش است که در آن بر پیروزی و فتح تأکید می‌شود.

پس از تأخیرهای متعدد که ایالات متحده به اندازه هر طرف دیگر مقصر آن است، گفت‌گوهای صلح افغانستان سرانجام در سپتمبر سال گذشته در دوحه‌ قطر آغاز شد. گفت‌وگوها بسیار آهسته پیش می‌رفت زیرا طرف‌ها منتظر اعلام تصمیم حکومت جدید ایالات متحده درباره این بودند که آیا واشنگتن به روند قبلی که توسط حکومت پیشین تسهیل شده بود، پابند می‌ماند یا خیر.
سرعت پایین مذاکرات همراه با مهلت نزدیک‌شونده خروج نیروهای خارجی از افغانستان مشکل را دو برابر کرده است. این مشکل به این دلیل ایجاد شده است که در توافق‌نامه ایالات متحده و طالبان، تطبیق جدول زمانی خروج، مشروط به هرگونه پیشرفت در مذاکرات تعریف نشده است. اما این مشکل را نمی‌توان با اعمال فشار به منظور تسریع روند دشوارِ دست‌یابی به توافق سیاسی حل کرد.
به نتیجه رساندن روند صلح در دوحه کار دشواری خواهد بود، اما اکنون برای جداشدن از روندی که آغاز آن سال‌ها زمان برد و تازه شروع شده است خیلی زود است. واشنگتن به جای تبلیغ طرح جدیدش که تقریباً هیچ شانسی برای پذیرفته‌شدن ندارد و باعث تضعیف بیشتر دولت افغانستان می‌شود، باید انرژی خود را صرف تلاش برای آزمایش این مسئله کند که آیا امکان این وجود دارد که روند دوحه به نتیجه مثبت ختم شود، یا خیر.
این تلاش باید شامل بسیج قدرت‌های منطقه‌ای به ویژه پاکستان، ایران، چین، روسیه و هند (که با بازیگران منازعه افغانستان ارتباط دارند) برای پیشبرد روند موجود شود. نشستی سطح بالا با اشتراک این کشورها که واشنگتن از سازمان ملل متحد خواسته آن را برگزار کند، ایده خوبی است، اما ذینفعان به طرح صلح بهتری نسبت به طرح پیشنهادی جدید ایالات متحده، برای اجماع پیرامون آن نیاز دارند.
اگر ایالات متحده می‌خواهد به گفت‌وگو فرصت واقعی دهد، باید نیروهایش را پس از اول ماه مِی در افغانستان نگه دارد. ایالات متحده از حضور این نیروها به‌عنوان اهرم فشار برای دستیابی به یک توافق و جلوگیری از وخامت بیشتر اوضاع امنیتی افغانستان استفاده کند.
گفت‌وگوهای جاری بهترین استدلالی است که واشنگتن می‌تواند برای قدرت‌های منطقه‌ای، به ویژه پاکستان، در رابطه به این سوال‌شان ارائه کند که چرا آن‌ها باید طالبان را مجبور به لغو مهلت یکم ماه مِی برای خروج کامل نیروهای امریکایی کنند.
اما اگر گفت‌وگوها به هم بخورد (که احتمالش با توجه به عمق اختلاف‌ طرف‌ها و این‌ واقعیت که روندهای صلح به ندرت به موفقیت می‌رسند، وجود دارد) داشتن یک حکومت ناکارآمد اما پابرجا در افغانستان بهتر از داشتن حکومت چاره‌ای انتقالی است که دوامش پس از پایان مذاکرات بعید می‌نماید. و اگر حکومت بایدن قصد دارد نیروهای امریکایی را طبق مهلت تعیین‌شده از افغانستان خارج کند، پس بهتر است ریسکِ برجای‌گذاشتن چنین خرابی را نکند.

Related Articles

Back to top button