طرح صلح پیشنهادی دولت بایدن؛ چالشها و خلاها
در هر چارچوب پیشنهادی برای صلح در افغانستان، ضروری است که به مسئله مهم از بینبردن زیرساختها و پایگاههای گسترده طالبان در پاکستان پرداخته شود. تا زمانی که طالبان مورد استفاده همسایگان افغانستان و برخی از قدرتهای منطقهای برای پیشبرد منافع شان قرار گیرند، دستیابی به صلح پایدار دشوار خواهد بود
در حالی که روند خشونت در افغانستان روند صعودی دارد، پیشنویس طرح پیشنهادی صلح ایالات متحده با واکنش تند دولت افغانستان و کارشناسان مستقل روبرو شد؛ طرحی که خواستار دولت موقت به جای حکومت فعلی، آتشبس و کنفرانسی تحت حمایت سازمان ملل متحد شامل کلیه ذینفعان منطقهای است.
وقتی دولت بایدن در ایالات متحده به قدرت رسید، امید این بود که روند صلح افغانستان بازنگری شود و این تلاش از سوی بسیاری چنین تصور میشد که برخلاف اراده و خواستههای مردم افغانستان، طالبان را در نظام افغانستان ادغام میکند.
اما پیشنهاد جدید دولت بایدن برای دفع این تصورات کار چندانی نمیکند.
افغانستان از زمان کنفرانس بن در سال ۲۰۰۱، راه بسیار طولانی را طی کرده است. جامعه مدنی افغانستان در ۲۰ سال گذشته شکوفا شده و نشان داده است که اگر ابزارها و فرصتهای مناسب فراهم باشد، توانایی ایجاد آینده بهتر را برای این کشور دارد. با این وجود، بر خلاف بیانیههای متعدد، هرگز به مردم افغانستان این فرصت داده نشد تا آینده خود را در دست گیرند.
ایالات متحده و قدرتهای منطقهای مدتهاست ادعا میکنند که تنها روند به «رهبری و مالکیت» مردم افغانستان میتواند موفق باشد و صلح و ثبات دایمی را برای این کشور به ارمغان آورد. با این حال، به نظر میرسد این ادعاها فقط در حد کلام باشد، بلکه در طول این سالها، تمام بازیگران خارجی که در افغانستان سهمی دارند، تلاش کردهاند نسخه خود را از صلح بالای این کشور تحمیل کنند که بر گرفته از آجندا و اولویتهای خود شان است، بدون این که خواست مردم افغانستان در نظر گرفته شود.
این پیشنهاد جدید نشان میدهد که تحت رهبری دولت بایدن، بازیگران خارجی همچنان اراده خود را بالای مردم افغانستان تحمیل کنند.
مشکل دیگر پیشنهاد جدید ایالات متحده اصرار آشکار آن بر تحمیل مسئولیت صلح، تنها بر دوش دولت افغانستان است.
گفتوگوهای صلح تنها در صورتی موفق میشود که تمام طرفهای دخیل با حسن نیت عمل کنند و تعهد خود را به صلح نه تنها در کلام، بل با اقدامات خود در میدان نیز نشان دهند. با این حال، قتلهای هدفمند، انفجار بمب و خشونتها به طور بیوقفه از زمان شروع روند صلح ادامه داشته است. طالبان از خشونت به عنوان ابزاری برای حفظ و گسترش نفوذ خود دست برنداشتند.
طالبان حاضر نیستند صفحه خشونت را ورق بزنند، زیرا این ویژگی آنها را تعیین میکند. با وجود این، پیشنهاد جدید ایالات متحده، مانند سایر پیشنهادهای قبلی، انتظار دارد دولت افغانستان مسئولیت متوقف شدن گفتوگوهای صلح را بر عهده گیرد و به یک گروه ذاتاً خشن که روزانه به کشتار غیرنظامیان بیگناه افغانستان ادامه میدهد، امتیاز دهد.
مسئله بنیادی دیگر در مورد پیشنهاد جدید ایالات متحده این است که این طرح به روابط پیچیده همسایگان افغانستان نپرداخته است، به ویژه به روابط پاکستان و طالبان، همسایه شرقی این کشور.
طی سالهای گذشته، پاکستان چندین عملیات نظامی علیه گروههای مسلح، از جمله طالبان در مناطق قبایلی تحت حاکمیت فدرال (FATA) انجام داده است. این منطقه که در سال ۲۰۱۸ با ایالت خیبر پختونخوا ادغام شد، مدتهاست که به عنوان پایگاه طالبان، شبکه حقانی و سایر گروههای مسلح محلی و بینالمللی، از جمله القاعده مورد استفاده میباشد.
در حالی که دولت پاکستان ادعا میکند در عملیاتهای نظامیاش موفق بوده است، اما این منطقه همچنان بیثبات باقی مانده است، زیرا گروههای متحد طالبان نه تنها در این منطقه پاکستان وجود دارد و فعالیت میکند، بل همانند گذشته عملیاتهایی را در آنسوی مرز در افغانستان انجام میدهند.
ترجیح پاکستان برای نادیده گرفتن آن و در برخی مواقع پشتیبانی ضمنی و خاص از اقدامات طالبان به هدف گسترش نفوذ خود در افغانستان و منطقه وسیعتر، واقعیت کاملاً اثبات شده و مستند است که معمولاً از آن به عنوان «سیاست عمق استراتژیک» پاکستان یاد میشود. ارتش پاکستان میگوید که سیاست خود را در قبال افغانستان تغییر داده است و دیگر «سیاست عمق استراتژیک» را دنبال نمیکند، اما در عمل چنین چیزی مشاهده نشده است. شورای کویته، شبکه حقانی و سایر مجامع مهم طالبان همچنان در پاکستان مستقر هستند. به رغم تمام اینها، جامعه جهانی، به شمول ایالات متحده نقش برجستهای به پاکستان در افغانستان میدهد.
این امر بیشتر برای پشتونهایی که در پاکستان زندگی میکنند، هزینه داشته است، به ویژه برای پشتونهای منطقه FATA سابق که به دلیل اقدامات طالبان و دولت پاکستان در طول دههها آسیب زیادی دیدهاند. آنها خشونتهایی را که مردم افغانستان از ناحیه طالبان تجربه کردهاند، نیز شاهد بودهاند. بسیاری از اعضای نیروهای امنیتی پاکستان نیز قربانی گروههای مسلح وابسته به طالبان شدهاند که در منطقه FATA سابق فعال هستند. دولت پاکستان که باید از شهروندان خود محافظت کند، رویکرد دیگری در پیش گرفته و تلفات هزاران نفر بیگناه را به عنوان خسارات ضروری جانبی، پذیرفته است.
در هر چارچوب پیشنهادی برای صلح در افغانستان، ضروری است که به مسئله مهم از بینبردن زیرساختها و پایگاههای گسترده طالبان در پاکستان پرداخته شود. تا زمانی که طالبان مورد استفاده همسایگان افغانستان و برخی از قدرتهای منطقهای برای پیشبرد منافع شان قرار گیرند، دستیابی به صلح پایدار دشوار خواهد بود. خواست مردم افغانستان و حاکمیت دولت نه تنها باید در نظر گرفته شود، بل در هر گونه امید برای آغاز کارزار معنادار صلح، برای افغانستان و منطقه، باید به آن احترام گذاشته شود.