«طوفان اقصی»؛ معادلات و محاسبات جهان!
اعراب به ویژه و مسلمان به صورت اعم، در طی نزدیک به یک قرن گذشته، همواره از سوی رژیمی به شدت کوچک اما مورد حمایت قدرتهای غربی، تحقیر و توهین شدهاند، چه تحولات پس از جنگ شش روزه اعراب و اسراییل، هیچگاه به مذاق مردم عرب و مسلمانان نبوده و همواره زیر فشار امریکا و اقمارش ناگزیر به سکوت بودهاند. اما عملیات طوفان اقصی نشان داد که کشورهای عربی و اسلامی میتوانند به عنوان کنشگر مستقل اقدام کنند که نمونه بارز آن تعلیق گفتوگوهای میان عربستان و اسراییل است
بحران فلسطین از چند دهه به این طرف همانند بمب ساعتی فعال است که هر ازگاهی منفجر میشود. این بحران در خاور میانه همیشه ملتهب مبنای تعاملات، تحولات، محاسبات، معادلات و اندرکنشهای قدرتهای خرد و بزرگ منطقهای و جهانی قرار گرفته و همواره عامل محوری طرح و اجرای دکترینهای راهبردی جهتهایی بوده که دست در کاسه این طول و عرض جغرافیایی داشتهاند. بحران فلسطین در خاور میانه تا جایی متاثر و موثر از و بر احوال جهانی است که حد و مرز دوستی و دشمنی تقریبا ۹۰ درصد کشورهای جهان از این تکه کوچک کره زمین میگذرد و به عنوان کاتالیزر سیاست جهانی عمل میکند. بر همین بنیان و بنیاد نیز است که هرگونه پویایی در این نقطه کوچک، مستقیماً مجهول و متحول معادلات نوشته شده را جا به جا میکند.
از روز جمعه ششم اکتوبر با آغاز عملیات مجموعه فلسطینی حماس با عنوان «طوفان اقصی» بر اهدافی در مناطق اشغالی، بار دیگر بمب ساعتی بحران فلسطین منفجر شده و تمام معادلات منطقهای و جهانی را بازنویسی کرد. پویایی ایجاد شده با این درگیری که سپس واکنش بسیار آتشین رژیم اسراییل را نیز در پی داشت، احتمالاً در وهله نخست تداعی کننده در هم شکستن روح فلسطینی در خشم رژیمی است که از سوی برترین قدرتهای اقتصادی- سیاسی- نظامی جهان حمایت میشود و به شکل نا متعادلی مدرنتر از ساختارهای همسایه است، اما اگر نگاهی فراتر از سطح نظامی درگیریها داشته باشیم، در افق سیاسی دیده میشود که خشم نظامی رژیم اسراییل خیلی هم کارآمد و مفید برای سرنوشت و هستی این رژیم نبوده و معکوس عمل کرده است؛ زیرا با اقدام عربستان سعودی مبنی بر معلق کردن تمام گفتوگوها با این رژیم در تمام سطوح، به رغم آن که وزیر خارجه (آنتونی بلینکن) بزرگترین حامی رژیم حاکم بر فلسطین اشغالی شب هنگام روانه ریاض شد، به معنی پنبه شدن رشتههایی است که محتملاً موجودیت کشوری به نام «اسراییل» را در جهان عرب و اسلام حک میکرد.
از ایران به عنوان حامی و پشتیبان همیشگی نیروهای مبارز فلسطینی علیه رژیم اسراییل به عنوان یک ضلع قدرتمند معادلات خاور میانه که بگذریم، ترکیه و عربستان سعودی به عنوان دو کشور اثرگذار دیگر منطقه نیز –دست کم- برای حفظ ظواهر نیز ناگزیر به موضعگیری علیه رژیم اسراییل به سود ملت فلسطین شدهاند؛ زیرا عربستان به عنوان سرزمین حرمین شریفین و ترکیه به عنوان وارث خلافت عثمانی از حساسیت مسلمانان در قبال این موضوع به خوبی آگاه هستند و نمیتوانند جایگاه خود را در این خصوص با روابط سیاسی با رژیم اسراییل تاخت بزنند.
درگیری اخیر مقاومت فلسطینی با رژیم اسراییل، در سه کانتکست به عنوان محور تحولات در معادلات جهانی عمل میکند که اگر نیک نگریسته شود، نظم آتی جهانی به تعبیر این قلم از آن برخواهد خواست؛ هرچند مسئله اوکراین، تایوان و برخی مسایل دیگر نیز مطرح است.
اعراب و مسلمانان:
کانتکست نخست که از موضوع درگیری اخیر در فلسطین متاثر شده و سبب ایجاد سد عظیمی علیه اسراییل شد، جهان عرب و جهان اسلام است. اعراب به ویژه و مسلمان به صورت اعم، در طی نزدیک به یک قرن گذشته، همواره از سوی رژیمی به شدت کوچک اما مورد حمایت قدرتهای غربی، تحقیر و توهین شدهاند، چه تحولات پس از جنگ شش روزه اعراب و اسراییل، هیچگاه به مذاق مردم عرب و مسلمانان نبوده و همواره زیر فشار امریکا و اقمارش ناگزیر به سکوت بودهاند. اما عملیات طوفان اقصی نشان داد که کشورهای عربی و اسلامی میتوانند به عنوان کنشگر مستقل اقدام کنند که نمونه بارز آن تعلیق گفتوگوهای میان عربستان و اسراییل است.
فروریختن ترس:
حسی از وابستگی در کشورهای منطقه خاور میانه به دنیای غرب به ویژه امریکا دست کم از بعد از جنگ جهانی دوم وجود داشته است. قدرت گرفتن شوروی و ترس از گسترش کمونیزم، فروپاشی خلافت عثمانی و استیلای میراثی امریکا به جای انگلیس بر کشورهای عربی منطقه، سبب نوعی ترس از غرب و ایجاد حس عدم اعتماد به نفس در این کشورها شده بود/است. اما مقاومت فلسطینی و اخصاً عملیاتهای پیهم علیه رژیم اسراییل سبب فرو ریختن ترس در جامعه عرب شد. اعراب پس از عقب نشینی امریکا از افغانستان و تنها گذاشتن دولتی که متحدش بود، متوجه شدند که دو راه بیشتر ندارند: به خود اتکا کنند و ترس تاریخی را از خود برانند. عملیات طوفان اقصی قلعه این ترس تاریخی را ویران کرد.
نظم نوین جهانی:
مفهوم نظم نوین جهانی هرچند تازه نیست، اما در این جا بیشتر بازتعریف عبارت مذکور مد نظر است. موج عملیات اخیر مقاومت فلسطینی چنان عظیم و گسترده است که اتاقهای فکر تمام قدرتهای شکل دهنده نظم جهانی را در نوردیده است. این موج تداخل عظیمی با امواج فرستاده شده از سوی این قدرتها ایجاد کرده و گلوی ساختار قدرت و نظم جهان را فشرده است. موضع روسیه و چین در شورای امنیت ملل متحد و عدم همراهی آنها با دیدگاه امریکایی، نمایانگر شکل گیری نظمی در جهان است که ۱۸۰ درجه با مفهوم امریکایی آن تفاوت خواهد داشت. نظمی که در آن تک صدایی غربی باید چند صدایی قطبهای کاملاً تازه نفس قدرتهای منطقهای و جهانی را بپذیرد.
با این تعاریف، بیهوده نیست اگر تاکید کنیم که نظم نوین جهانی و ساختارهای دیپلماسی آینده جهان از درگیری خواهد گذشت که اکنون در فلسطین شعله ور است.