طولانیترین جنگ تاریخ امریکا؛ افغانستان در کجا قرار دارد؟
امریکا با دنبال کردن سیاستهای انگلیس در قرن نوزدهم در صدد آن است تا خلاءهای سیاست انگلیس را پر کند. برای انگلیس افغانستان منطقه حایل به حساب میآمد و پیروزی و تسلط بر افغانستان؛ هدر دادن وقت و منابع انسانی و مادی بود…
امریکا، شاید موفقترین کشور در سیاست «تغییر چالشها به فرصتها» باشد. تغییر چالش به فرصت؛ یکی از سیاستهای مشهور امریکا است که چالش را به فرصت و فرصت را به راهبرد پیوند میدهد. ۱۶ سال از حمله مرگبار در قلب امریکا که نزدیک به ۳۰۰۰ نفر کشته و ۶۰۰۰ نفر زخمی در بر داشت، میگذرد. حمله ۱۱ سپتمبر بزرگترین حمله تروریستی در تاریخ امریکا محسوب میشود، و طولانیترین جنگ این کشور را نیز باعث شده است. پس از حمله ۱۱ سپتمبر، امریکا، القاعده و طالبان را دشمن خود خطاب کرد و آغاز به حمله نظامی به افغانستان کرد. امریکا، چالش بزرگترین حمله تروریستی در قلب این کشور را به فرصتی ناب بدل کرد، حمله به افغانستان از هرجهت برای امریکا خواستنی و مهم بود. زیرا با حمله به افغانستان و داشتن پایگاه نظامی در این کشور، امریکا دقیقا بیخ کوش رقیبهای جهانی خود قرار گرفت. روسیه که رقیب دیرین امریکا است، چین تبدیل به یک غول اقتصادی شده و هر سال در حال بالا بردن هزینه نظامی خود است، و در کنار این داشتن پایگاه نظامی در افغانستان از اهمیت و یکهتازی پاکستان نیز کاسته است. امریکا با دنبال کردن سیاستهای انگلیس در قرن نوزدهم در صدد آن است تا خلاءهای سیاست انگلیس را پر کند. برای انگلیس افغانستان منطقه حایل به حساب میآمد و پیروزی و تسلط بر افغانستان؛ هدر دادن وقت و منابع انسانی و مادی بود، اما برای امریکا که سیاست تبدیل چالش به فرصت را خوب بلد است، افغانستان، بسیار خواستنیتر است؛ زیرا امریکا نمیخواهد این منطقه را به صورت امن در کنترل داشته باشد و جنگ و حضور گروههای تروریستی، برای امریکا مفیدتر است تا یک کشور با ثبات که خود بر سیاست داخلی و خارجی خود مسلط باشد. هراس روسیه و چین، از انتقال اسلامگراهای تند رو ریشه در همین سیاست امریکا دارد. امریکا این چالش را به فرصتی بدل کرده و حالا آن را با رهبردی جدید پیوند زده است.
حالا اگر به صورت خوشبینانه این موضوع را دانبال کنیم و در نظر بگیریم که امریکا برای ریشهکن کردن تروریزم و ایجاد یک حکومت دموکراتیک در افغانستان، و در عینحال محو کردن کشت مواد مخدر، در این کشور حضور یافته است. باید نتیجه ۱۶ سال حضور نظامی این امریکا را به بررسی بگیریم. در سطرهای پایین کوشش شده است تا نتیجه این حضور را به بررسی گرفته و نشان دهیم پس از ۱۶ سال از حضور ابرقدرتترین کشور دموکراتیک جهان در افغانستان، کشور ما در کجا قرار گرفته است.
حضور گروههای تروریستی
اولین دلیل حضور امریکا در افغانستان، از بینبردن گروههای تروریستی عنوان شده است. هرچند امریکا در نخست، هسته اصلی گروه طالبان را از بین برد و تسلط این گروه بر افغانستان را ساقط کرد، اما پس از چند سال این گروه باز تشکیلات خود را ساخت و دست به فعالیتهای گسترده زد که از جمله میتوان سقوط شهر کندز را در نظر گرفت. تکاندهندهتر اینکه با وجود حضور پیمان اتلانتیک شمالی(ناتو)، تروریستهای داعش در «ننگرهار» فعالیت میکنند و اخیرا تجارت مواد مخدر در را هم به دست آوردهاند. براساس گزارش سیگار(اداره تحقیقی ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان) ۶۰ درصد از درآمد طالبان از تجارت مواد مخدر به دست میآید. با این حساب اگر داعش تجارت مواد مخدر را به دست آورده باشد، بیم آن میرود تا از این راه فعالیت خود را گسترش داده و با درآمد آن نیرهای بیشتری را استخدام کند. در کنار آن ترویج اسلامگرایی به صورت تندروانه آن در مکاتب افغانستان نیز افزایش یافته است. براساس گزارش واحد تحقیقاتی افغانستان که در ۱۸ ولایت انجام شده است؛ نشان میدهد که فعالیتهای تندروانه در مکاتب افزایش یافته و گروههایی چون طالبان، جندالله، حزب اسلامی و حزبالتحریر در بسیاری از مکاتب افغانستان فعالیت داشته و تبلیغات ضد دولتی را پخش و ترویج میکنند. اخیرا نقشهای از حضور طالبان در افغانستان منتشر شده که نشان میدهد ۳۰ درصد از خاک افغانستان در کنترل طالبان قرار دارد. وضعیت وقتی بیشتر نگران کنندهتر میشود که سخنرانی حنیف اتمر، مشاور امنیت ملی در نوزدهمین کنفرانس امنیتی آسیا در هند را به یاد بیاوریم که گفته بود:« از جمله ۹۸ گروه هراسافکن در جهان، ۲۰ گروه آن در افغانستان فعالیت دارند و گروههای مختلف افراطی در داخل و خارج افغانستان، رابطه همزیستی با یکدیگر را توسعه دادهاند.»
افزایش بیسابقه تلفات غیرنظامیان
آنچه بسیار مایوسکننده و اندوهبار است، قربانیای است که مردم افغانستان در طول سالهای متمادی متحمل شدهاند. براساس گزارش سالانه یوناما تنها در سال ۲۰۱۶، تلفات ملکی ۴۶ درصد افزایش یافته است. از آغاز حمله امریکا به افغانستان تاکنون هزارها زن و کودک و افراد غیرنظامی جان خود را از دست دادهاند. گزارشهای یوناما نشان میدهد که از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱، به تعداد ۱۱۸۶۴، تن افراد ملکی که بیشتر شان کودکان و زنان بودند، کشته شدهاند. طبق گزارش نشر شده توسط یوناما در سال ۲۰۱۶، سه درصد افزایش این تلفات به حمله هوایی نیروهای ناتو بر میگردد و تنها در سال گذشته ۱۱ هزار و ۵۰۰ نفر افراد غیرنظامی کشته شدهاند. قابل یادآوری است که ثبت تلفات غیرنظامی توسط یوناما از سال ۲۰۰۹ آغاز شده است و اگر تلفات غیرنظامیها در طول ۱۶ سال حضور امریکا در افغانستان را در نظر بگیریم؛ تعداد کشته شدهها و زخمیها خیلی بیشتر از آن چیزی است که تصور میکنیم، اما متحمل شدن اینهمه قربانی و جان سپردنها به خاطر چیست؟
دموکراتیزاسیون افغانستان
شاید اینهمه قربانی بهایی باشد که ما برای فرایند دموکراتیزاسیون در افغانستان میپردازیم، اما آنچه از وضعیت افغانستان پیداست؛ این است که این فرایند به صورت بسیار ضعیف و نمادین در حرکت است و ما بیشتر تمثیلی از یک دولت دموکراتیک را داریم تا یک دموکراسی اصیل. انتخابات دوره پیش را به خاطر بیاورید؛ هنوز هم اتهام تقلب بر پیشانی حکومت وحدت ملی مانده است. تفکیک قوا که از پایههای اساسی یک حکومت دموکراتیک است و سه قوه(مجریه، مقننه و قضاییه) را از هم جدا میکند تا از این طریق از متمرکز شدن قدرت در یک قوه جلوگیری شود، در افغانستان اما به صورت تنها نمادین خود قرار دارد. قوه مجریه کارنامه هزارها سرباز خیالی را در خود دارد و قوه مقننه(پارلمان) که عالیترین مقام تقنینی محسوب میشود و مظهر اراده مردم است، غرق در فساد است؛ وکلا پارلمان، استیضاح را در حد باجگیری از وزیران تقلیل دادهاند و اخیرا گزارشی هم از اختلاس میلیونی رییس پارلمان به رسانهها درز کرده است. سازمان شفافیت بینالملل، افغانستان را به عنوان یکی از فاسدترین کشورهای جهان در لیست خود گزارش داده و گفته است میزان شفافیت در آن در پایینترین حد در جهان است. جان ساپکو، رییس اداره بازرس ویژۀ امریکا برای بازسازی افغانستان(سیگار) در مصاحبهای با بیبیسی گفته است که فساد تنها مشکل افغانها نیست، بلکه کسانی نیز در فساد دست دارند که مشخصاً برای دولت امریکا کار میکنند و تا اکنون بیش از صد امریکایی را به دلیل دست داشتن فساد در افغانستان محاکمه کردهاند. اداره عالی مبارزه با فساد اداری افغانستان نیز با تایید گزارش سیگار اعلام کرده است که خارجیها نیز در افغانستان آغوشته به فساد اداری هستند و در ترویج و گسترش فساد اداری در این کشور دست دارند. تمام اینها نشان میدهد که آنچه برای امریکا مهم است؛ شکل بزک شدهای است از دموکراسی، تا با نشان دادن آن به مردم امریکا، افکار عامه را راضی نگهدارد و به آنها بگوید که مالیاتشان بیجا مصرف نشده است.
از سوی دیگر، برای امریکا وجود یک دولت مستقل و دموکراتیک در افغانستان، هنوز جایی بحث دارد و تایید نشده است؛ زیرا با وجود یک دولت ملی در افغانستان، در اولین قدم این کشور اجازه نخواهد داد تا افغانستان آزمایشگاه جنگ افزارهای مخرب امریکا باشد. تاکنون موارد متعددی از سلاحهای هستهای و غیرهستهای مخرب در کشورهای اشغال شده توسط امریکا آزمایش شده است که بیشترین عوارض این آزمایشهای نظامی در سه دهه اخیر در عراق، سوریه، لیبیا و افغانستان مشاهده شده و مردم این کشورها متحمل خسارات جبرانناپذیر آن بودهاند. در آخرین مورد امریکا بزرگترین بمب غیرهستهای خود را به نام «مادر بمبها» در ولسوالی اچین ولایت ننگرهار پرتاب کرد.
تریاک؛ طلای سیاه امریکا
با این که امریکا ۸.۵ ملیارد دالر هزینه برای مبارزه با مواد مخدر تعیین کرده است، اما در عمل، طبق گزارشهای منتشر شده سیگار و سازمان ملل؛ از سال ۲۰۰۲ تاکنون که امریکا وارد افغانستان شده، تولید مواد مخدر پیوسته در حال افزایش است. تنها در سال ۲۰۱۶، کشت مواد مخدر ۴۳ درصد افزایش یافته است. در زمان طالبان ۸۰۰۰ هزار هکتار زمین کوکنار کشت میشد و این درحالی است که اکنون به بیش از ۲۰۰ هزار هکتار زمین رسیده است. با این حساب میتوان گفت که افغانستان پس از ورود امریکا بهسرعت به نخستین تولید کننده تریاک جهان تبدیل شد که بیش از ۹۰ درصد از نیاز جهان را برآورده میکند. اخیرا «رن. تی. وی» شبکه روسی، افشا کرده است که فرماندهان امریکایی میلیونها دالر از قاچاق بینالمللی مواد مخدر سود میبرند. در جلسه ۳ عقرب ۱۳۹۵، مجلس نمایندگان طی جلسهای به دست داشتن امریکاییها و انگلیسیها در قاچاق مواد مخدر اعتراض کردند. عدهای از نمایندگان مجلس با ارایه مدرک از این قاچاق عنوان کردند که «قاچاقبران اصلی خارجیها هستند.» در این شکی نیست که امریکا سالانه میلیونها دالر از قاچاق مواد مخدر افغانستان سود میبرد. براساس گزارش سیگار، امریکا هنوز راهکار درستی در این مورد در نظر نگرفته و حتی در این زمینه سکوت اختیار کرده است.
با تمام اینها حضور امریکا در افغانستان باعث شد که مردم این کشور از سیطره طالبان به در آیند و به آیندهای روشن امیدوار شوند. حضور امریکا در افغانستان و آوردن دولتی دموکراتیک باعث شد که مردم افغانستان در حد کوچکی تمرینی از دموکراسی داشته باشند. بزرگترین دستاورد ۱۶ ساله حضور امریکا در افغانستان، شاید رسانهها و آزادی بیان باشد که سبب شد مردم بیشتر با فرهنگ یکدیگر و جهان آشنا شوند. هرچند این مسئله مسبب نوعی گسیختهگی در فرهنگ مردم افغانستان به خصوص نسل جوان با نسل پیش شده است.
اکنون آنچه از دولت افغانستان توقع میرود؛ داشتن تعریف جدیدی از رابطهاش با امریکا است، دولت افغانستان باید تا حد امکان موضعگیری مستقل داشته باشد و نهایت تلاش خود را به خرج دهد تا مسایلی چون؛ حمله به غیرنظامیان، فساد توسط مستشاران خارجی و قاچاق مواد مخدر را کاهش دهد.
مهدی سرباز – خبرگزاری دید