عبدالله؛ واگرای فروپاشیده!
سهم پنجاه درصدی آقای عبدالله در حکومت وحدت ملی نیز محصول نیرومندی سیاسی خود او یا توانایی وی در بازیهای سیاسی نبود، بلکه در آن زمان، این مساعدت و معاضدت بازوی توانمندی همچون استاد عطامحمد نور بود که عبدالله را در جایگاه رییس اجرایی حکومت و شریک پنجاه درصدی قدرت برکشید.
در چند روز گذشته، دست کم دو گشایش مهم در حوزه سیاست افغانستان فراهم شد. یکی پیشرفت دولت در زمینه مذاکره مستقیم با طالبان و دیگری، پیشرفت در مبادله زندانیان با این گروه.
اولی، برآمده از موفقیت دولت در تشکیل هیئت مذاکرهکننده با طالبان است که مورد تأیید ارگ و سیاسیون واقع شد و به این ترتیب، نخستین روزنه رهایی از بُنبست سیاسی را نیز تلویحاً گشود.
به بیان دیگر، همراهی سیاسیون با ارگ ریاست جمهوری در مورد ترکیب هیئت مذاکره کننده با طالبان، یکی از مهمترین نشانگان فروپاشی بُنبست سیاسی ناشی از انتخابات ریاست جمهوری ششم میزان است؛ زیرا چنین رویدادی، متضمن این معنا است که نگاه ارگ به مقولاتی همانند جنگ و صلح، مبتنی بر رویکرد جامع ملی و همسو با ایجابات منافع ملی است و دلیل تمکین کردن جانب مقابل به آن نیز از آنجا شکل گرفته است که آقای عبدالله قادر به یافتن رخنهای فروملی در آن نشده است.
گشایش دوم اما، در پی سفر نمایندگان طالبان به کابل برای تمهید زمینههای فنی آزادی زندانیان این گروه حاصل شد که با عملیاتی شدن روند مبادله اسرای دو طرف اصلی جنگ، مسبب کاهش موانع گفتوگو میان دولت و طالبان خواهد شد.
با وجود این، بینتیجه بودن تلاشهای میانجیگران داخلی، برای حل اختلافات سیاسی میان اشرف غنی و عبدالله، با پیشنهاد ریاست شورای عالی مصالحه برای داکتر عبدالله، نشان داد که تا رسیدن به توافق نهایی و عبور کامل از بُنبست سیاسی موجود، راه درازی در پیش است؛ راهی که با دو رویداد مثبت و امیدبخش، قابل پیمایش است و سرانجام به پایانی مطلوب و مورد انتظار، منتهی میشود.
از سوی دیگر، جدیتی که در اردوگاه حکومت، برای چینش و مهندسی کابینه رییس جمهور غنی مشاهده میشود، مبین این واقعیت است که امکان تغییر نتیجه نهایی انتخابات به نفع داکتر عبدالله منتفی است و او در شرایط دشوار کنونی، بیش از دو گزینه در اختیار ندارد: یا باید پیشنهاد ارگ برای ریاست شورای عالی مصالحه را بپذیرد، یا در نهایت جایگاهش را با شکست و سرافکندگی سیاسی ترک و خواب و خیال حکومت موازی را از سر به در کند.
به باور بسیاری از آگاهان، آقای عبدالله خود نیز از همان آغاز به خوبی دریافته بود که قبای ریاست جمهوری بر تن او بزرگ و گشاد است و توهم تشکیل چنین حکومتی که از سوی اطرافیانش به وی القا میشود، چیزی از جنس دل سپردن به امیدها و آرمانهای واهی پادرهوا و فاقد زمین و زمینه تحقق خارجی است، اما حقیقت این است که آقای عبدالله، مستمسکی جز تشکیل حکومت موازی برای رسیدن به امتیازاتی از قدرت در اختیار خود نمیدید. بر پایه همین واقعیت میدانی است که کار مشابهی که او همزمان با سوگند رییس جمهور در سپیدار انجام داد، نوعی تهدید بود تا به راستی تشکیل حکومتی که خود آن را «همهشمول» نامیده است.
با همه اینها و با توجه به پیشنهاد ریاست شورای عالی مصالحه از سوی رییس جمهور غنی به آقای عبدالله، به نظر میرسد که جز این هر پُست دیگری که در فرایند مذاکرات و میانجیگریهای آتی به او تفویض شود، تشریفاتی و فاقد صلاحیت اجرایی خواهد بود.
افزون بر این، نفس اینکه آقای عبدالله حاضر شده است در ازای به دست آوردن امتیازات سیاسی مورد نظر خود، با ارگ ریاست جمهوری وارد تعامل شود، هم نشانه فروپاشی درونی دسته انتخاباتی ثبات و همگرایی است و هم مبین نابرخورداری خود او از اراده نیرومند سیاسی برای به کرسی نشاندن ادعایی که به موجب آن، دست به تشکیل حکومت موازی زد.
دست بر قضا پاشنه آشیل سیاسی آقای عبدالله هم همین دمدمی مزاج بودن و بیثباتی در رویکردها و منش سیاسی است؛ چیزی که دست کم از سال ۲۰۰۹ تاکنون او را حتی در زمانی که از مشارکت پنجاه درصدی در قدرت برخوردار بود، در حاشیه قرار داد. ضمن اینکه نباید از یاد ببریم که همان سهم پنجاه درصدی آقای عبدالله در حکومت وحدت ملی نیز محصول نیرومندی سیاسی خود او یا توانایی وی در بازیهای سیاسی نبود، بلکه در آن زمان، این مساعدت و معاضدت بازوی توانمندی همچون استاد عطامحمد نور بود که عبدالله را در جایگاه رییس اجرایی حکومت و شریک پنجاه درصدی قدرت برکشید. اکنون که عطامحمد نور از استوانههای مهم و محوری حکومت است، نه تنها آقای عبدالله چانسی برای تصاحب درصد قابل توجهی از قدرت سیاسی را از دست داده است، بلکه حتی توانایی معرفی والیان حکومت موازی مورد ادعای خود را در ولایات شمال و شمالشرق نیز نداشت.
کوتاه سخن این که، به نظر میرسد با توجه به شتاب و جدیت ارگ در چینش و گزینش کارگزاران دولتی خود و سکوت و انفعال همزمان مستولی بر جانب عبدالله در این خصوص، آنچه در نهایت، روی دست آقای عبدالله باد خواهد کرد، رؤیاها و آرزوهای برآورده نشده وی از ورود در بازیهای پیچیده و چندلایه سیاسی افغانستان است.