عجایب و مفاسد ارگ؛ عبدالولید تمیم هم سفیر است هم معین
این نمونهای از فساد اداری، احتضار اخلاقیات و دزدی با پشتاره است. این نمونه فروپاشی محض است، نمونهای از تاراج هست و بود این مردم و این ملک، نمونهای از انحصارگری و فاشیزم و یغماگری.
خبری به تازگی رسانهای شد مبنی بر این که عبدالولید تمیم سفیر کشور در هندوستان، الی آمدن اعتمادنامهاش از کشور میزبان به عنوان سرپرست معینیت عواید و گمرکات وزارت مالیه از سوی ارگ مقرر شده است.
در کشوری که ۶۰ درصد نیروی کاری جوان آن بیکار است. بالای ۵۰ درصد باشندگان آن زیر خط مطلق فقر زندگی میکنند. جنگ چهل ساله در آن جاری است و شهروندان آن هر روز طعمه انفجار و ترور و وحشت و دهشت و ترویزم میشوند، ممکن نیست که یکی از نورچشمیهای اداره انحصارگر و فاشیستی ارگ برای مدت چند روز آن هم با معاش و امتیازات بیکار بماند!
همین اکنون اگر سری به چند نقطه شهر بزنید، صدها و هزاران جوان تحصیل کرده و دانشآموخته را میبینید که یا مصروف دست فروشی هستند، یا برای کارگری روزمزد در چارراهها و میدانهای در انتظار نشستهاند.
هزاران جوان از ولایات کشور روزانه راهی مرکز یا کشورهای همسایه برای یافتن کاری میشوند. بیکاری از مرز ۶۰ درصد هم گذشته است، ولی ارگ در فکر این است که سفیر تازه مقرر شده به هندوستان، تا آمدن اعتماد نامهاش از کشور میزبان بیکار نماند و عاجل در پست معینیت عواید و گمرکات وزارت مالی گماشته میشود.
انحصار و فاشیزم و فساد اداری در ارگ به حدی رسیده که دیگر شرم و ابایی از هیچ چیز و هیچ کس آن را نیست و آشکارا بر دهل کارستانهای خودش میکوبد.
روزانه صدها جوان برومند این کشور در سنگرهای داغ و سوزان نبرد علیه تروریزم قربانی میشوند، ولی ارگ به عنوان مرکز زعامت کشور در فکر راضی نگهداشتن فلان نورچشمی و بهمان «اندیوال» است.
فساد و ناکارامدی ارگ در حدی است که اکنون شهرهای بزرگ کشور نیز از تهدیدهای تروریزم در امان نمانده و در همین چند روز شاهد قطع شدن خدمات شبکههای مخابراتی در مزارشریف هستیم. مزارشریف یکی از شهرهای بزرگ و شاهرگ اقتصاد و تجارت افغانستان است، ولی زمانی که حکومت فاسد نتواند امنیت سرمایهگذاران را در آن تامین کند، عملاً سقوط کرده و به قلمرو تروریزم ضمیمه شده است.
از این طرف، در خانه رییس صاحب اسراییلیها میآیند و قراردادهای کلان را میگیرند و در بیرون از خانه نیز یک شخص در دو پست همزمان گماشته میشود.
این نمونهای از فساد اداری، احتضار اخلاقیات و دزدی با پشتاره است. این نمونه فروپاشی محض است، نمونهای از تاراج هست و بود این مردم و این ملک، نمونهای از انحصارگری و فاشیزم و یغماگری.
در چنین احوالی است که مردم شلاق طالبان را بر دمکراسی فاشیست و چپاول گر ترجیح خواهند داد و زود است که گلیم این رسوایی برچیده شود.