عدم تعامل غرب، افغانستان را منفور میسازد
دولتهای غربی باید فورا به دنبال راههایی برای تسهیل بازگشت موسسات مالی بینالمللی به افغانستان جهت احیای اقتصاد و نظام بانکی این کشور باشند
بهرغم حمله هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده در ماه جولای که ایمن الظواهری رهبر القاعده را در قلب کابل کشت، مصائب افغانستان و مصیبت مردم افغانستان ذاتاً تغییری نکرده است.
افغانستان در ماه اگست سال گذشته چندین هفته در تیتر خبرهای جهانی بود، زیرا دهها هزار افغان در میدانهوایی بینالمللی کابل ناامیدانه برای به دست آوردن یک چوکی در یکی از پروازهای تخلیه نظامی غرب منتظر بودند. سرعت فروپاشی دولت قبلی افغانستان که با خروج بی قید و شرط نظامی ناتو به رهبری ایالات متحده همراه بود، رهبران جهان، دیپلماتها و مقامات امدادی را در کابل غافلگیر کرد. حتی مردم افغانستان و طالبان نیز از سرعت وقایع شگفتزده شدند.
کمککنندگان غربی خوشبینی خود را برای تعامل طولانیمدت در افغانستان به این امید بسته بودند که انتقال سیاسی با مشارکت طا-لبان در تقسیم قدرت صورت گیرد. از قضا، دولتهای غربی هیچ برنامهای نداشتند. همانطور که آخرین پرواز تخلیه کابل را ترک کرد، جامعه بینالمللی با درخواستهای متعدد برای رسیدگی به مشکلات درازمدت اجتماعی-اقتصادی افغانستان، خشکسالی جدی و فاجعه انسانی که از زمان بازگشت طا-لبان به قدرت عمیقتر شده است، مواجه شد.
معضلی برای کمککنندگان
یک سال پس از تسلط طا-لبان بر افغانستان، واضح است که تحریمهای غرب علیه رهبران این گروه و ادامه عدم به رسمیت شناختن دولت طا-لبان نتوانسته است بر سیاستهای تندروانه یا ایدیولوژی سفت و سخت این گروه تأثیر بگذارد. در همین حال، نزدیک به ۲۵ میلیون افغان – از جمله ۱۳ میلیون کودک – به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. این امر بیش از نیمی از کل جمعیت است. بیش از یک میلیون کودک زیر پنج سال به دلیل سوءتغذیه حاد شدید نیاز به درمان دارند.
بنابراین، دولتهای غربی چه کاری میتوانند انجام دهند؟
تحقیقات مستقل مبتنی بر شواهد توسط نهاد ابتکار آموزش استراتژیک افغانستان (ASLI) به این نتیجه میرسد که پاسخهای بشردوستانه به تنهایی نمیتواند فاجعه اقتصادی پیشروی افغانها را حل کند. کمکهای بشردوستانه باید با سایر اقدامات اقتصادی مانند حمایت از نظام مالی افغانستان و احیای عملکردهای بانکی، توانمندسازی بخش خصوصی و برنامهریزی بلندمدت و تعامل با جوامع در سطح محلی همراه باشد. این مراحل لزوماً نیازمند به رسمیت شناختن رسمی حکومت طا-لبان نیست.
توزیع اقلام اولیه غذایی و پول کمک، جایگزینی برای اقتصاد کارآمد نیست، هرقدر هم که ضعیف باشد. با این حال، احیای اقتصاد همچنان چالش بزرگی است. نفوذ ایالات متحده بر موسسات مالی بینالمللی مانند بانک جهانی، توقیف وجوه و فقدان موضع واحد در مورد تعامل با طا-لبان در میان کشورهای کمککننده غربی، موانع اصلی هستند. ذخایر خارجی بیش از ۷ میلیارد دالر افغانستان – عمدتاً در ایالات متحده – مسدود شده و باعث فلج شدن بخش بانکی میشود. امتناع گزارش شده دولت بایدن از آزادسازی حداقل ۳٫۵ میلیارد دالر از ذخایر مسدودشده برای ایجاد ثبات در بانک مرکزی افغانستان، آشفتگی اقتصادی در این کشور را پیچیدهتر خواهد کرد. افغانهای عادی و سازمانهای بشردوستانه در انتقال پول و استفاده از ساختار بانک مرکزی افغانستان با محدودیتهای شدید روبرو هستند. پول افغانی، ارزش قابل توجهی را در برابر دالر امریکایی از دست داده است و تورم و هزینههای زندگی را به طور غیرقابل تحمل در بحبوحه بیکاری گسترده بالا میبرد.
چالشهای مشارکت مجدد
کشته شدن الظواهری یادآور این امر است که افغانستان با خطر جدی تبدیل شدن به مکان مساعد برای گروههای خشن و تروریستی مواجه است. ماه گذشته، مجمع ملاها در کابل چالشهای تعامل با طا-لبان را برجسته کرد، زیرا زنان از حضور در آن منع شدند و شرکتکنندگان دستچین شده با رهبر طا-لبان بیعت کردند.
افغانستان به تیتر خبرها تبدیل نمیشود مگر اینکه خبری باشد که ما را به یاد حقایق ناخوشایند مربوط به میراث غرب از مداخلات گذشته یا تحریمهای کنونی بیندازد. گزارش سازمان ملل که به طور خلاصه موارد نقض حقوق بشر در زمان طا-لبان و تحقیقات اخیر بیبیسی در مورد نقش عوامل بریتانیا SAS در افغانستان را نشان میدهد، چنین مواردی را برجسته میکند. اما نظامیسازی بیملاحظه افغانستان، در طول مداخله نظامی ۲۰ ساله غرب، قبل از به دست گرفتن قدرت توسط طا-لبان اتفاق افتاد. استراتژیهای نظامی غرب در افغانستان پس از ۲۰۰۱، جنگسالاران و شبهنظامیان آنها را قدرتمند، محافظت و پاداش میداد. در عین حال، توسعه و دولتسازی را تضعیف میکرد. این در حالی است که میلیاردها دالر از پول مالیاتدهندگان غربی در این کشور هزینه شده است.
در مواجهه با مشکلاتی که در افغانستان وجود دارد و ما در غرب تا حدودی مسئول آن هستیم، تسلیم شدن به دولتهای غربی آسان است. اما این امر کل یک ملت را محکوم میکند و به منافع غرب آسیب میرساند. مهم این است که عدم تعامل کامل با افغانستان به طا-لبان این امکان را میدهد تا مشروعیتی را به وجود آورد، زیرا پیوندهای نزدیکتری با ایران، روسیه و چین و سایر کشورها ایجاد میکند. بر خلاف سایر گروههای اسلامگرا، رهبران ارشد طا-لبان به طور منظم با نمایندگان غربی در داخل و خارج از افغانستان تعامل دارند. اتحادیه اروپا در حال حاضر دفتر نمایندگی در کابل دارد و کشورهای غربی به تمویل درخواستهای بشردوستانه ادامه میدهند. مجموع کمکهای ایالات متحده و بریتانیا به تقاضای سازمان ملل، بیش از ۴۰ درصد از مجموع ۲ میلیارد دالر بودجه در سال جاری است.
آنچه باید انجام شود؟
درست است که افغانستان به طور پیوسته به عنوان یکی از فقیرترین و وابستهترین کشورهای جهان رتبهبندی شده است، اما مقیاس فقر و آسیبپذیری از اگست ۲۰۲۱ به طور قابل توجهی افزایش یافته است. از آنجایی که افغانها عملاً گرسنه هستند، معمای کمککنندگان غربی این است که چگونه مشروط بودن کمک بر رفتار طا-لبان تأثیری ندارد. به این ترتیب، دولتهای غربی برای جلوگیری از ارتباط با حمایت از طا-لبان، محدودیتهایی را برای کمکهای خود ایجاد کردهاند.
با این حال، عدم تعامل کامل گزینه نیست و رها کردن افغانها عملاً افغانستان را به یک کشور منفور با عواقب وخیم تبدیل میکند. دولتهای غربی باید فورا به دنبال راههایی برای تسهیل بازگشت موسسات مالی بینالمللی به افغانستان جهت احیای اقتصاد و نظام بانکی این کشور باشند. این امر باعث کاهش فشار بر سازمانهای امدادی میشود. برای رسیدگی به بحران بانکی و توقیف ذخایر بانک مرکزی افغانستان، عدم پیشرفت در گفتوگوها بین ایالات متحده و طا-لبان نباید منجر به دست کشیدن از تلاش برای یافتن راهحل شود. دولتهای غربی نیز باید به توافقی معنادار با طا-لبان دست یابند تا امکان از سرگیری پروژههای انکشافی فراهم شود و افغانهای عادی که در بخشهای غیرنظامی به کار گرفته شدهاند، امید به بازگشت به کار داشته باشند.
امروز، افغانها برای جلب توجه رسانهها و جامعه بینالمللی در رقابت هستند، زیرا بحرانهای متعدد افغانستان به سرعت عمیقتر میشود. همه مشکلات افغانستان با به دست گرفتن قدرت توسط طا-لبان در سال گذشته آغاز نشد. اما اگر دولتهای غربی و بازیگران بشردوستانه، افغانها را رها کنند، ما کل یک ملت را به چرخهای از فقر وحشیانه با پیامدهای درازمدت غیرقابل پیشبینی، از جمله برای امنیت خود محکوم خواهیم کرد. نتیجه تبدیل افغانستان به یک کشور منفور خواهد بود. این امر باید همه ما را نگران کند و حتی بدون به رسمیت شناختن رسمی طا-لبان قابل پیشگیری است.