عفو عمومی در ترازوی رفتارسنجی طا-لبان
مقامات ارشد حکومت طا-لبان باید به این مهم توجه بنیادین داشته باشند که رفتار سربازان و نیروهای وابسته شان، در ترازوی رفتار سنجی حاکمان اصلی و کادر رهبری امارت اسلامی مورد ارزشگذاری و رفتار سنجی قرار میگیرد
راحل موسوی-خبرگزاری دید
پس از ورود نیروهای طا-لبان به کابل، این گروه در نخستین اقدام عفو عمومی اعلام کرد؛ اقدامی که با شک و تردید بسیار مواجه شد و از همان ابتدا، ذهنیت عمومی نسبت به آن بیباور بود.
بعد از گذشت بیش از چهار ماه از سیطره طا-لبان بر افغانستان، بارها و بارها گزارشهایی از جستجوی خانه به خانه مقامات نظام پیشین، خبرنگاران، فعالان مدنی و فعالان حقوق بشر منتشر شد. آخرین مورد از این گونه اقدامات به بیرون بردن محمدآقا از خانهاش و تیرباران کردن او در مقابل چشمان خانوادهاش و نیز شکنجه یک افسر سابق اردوی ملی مربوط میشود؛ دو اقدامی که بازتاب اعتراضآمیز گسترده داشت و بیباوری مردم به وفاداری طا-لبان به تعهدات خود را بیش از گذشته در معرض پرسش جدی قرار داد.
آنچه در مورد این اتفاقات میتوان گفت آن است که ممکن است سران و سردمداران طا-لبان به آنچه میگویند پایبند و باورمند باشند، اما دستکم در سطوح پایینتر به دلیل حضور نیروهای غیر معتدل و نامتعادل در میان سربازان و ردههای پایینی افراد وابسته به آن، فرمانها و دستورات مقامات ارشد حکومت، اجرا و رعایت نمیشود.
چنین چیزی به معنای فروپاشی ساختاری حکومت از درون است؛ زیرا وقتی مادون به مافوق خود تمکین نکند و از دستورات او سرپیچی کند، کلیت نظام در اجرای طرحها و برنامههای خود با چالش جدی مواجه میشود و مخصوصاً برای حکومت نوپایی مثل امارت اسلامی، پیامدهای زیانبار بازدارنده از تثبیت و تحکیم موقعیت سیاسی ـ حکومتی به دنبال خواهد داشت.
طا-لبان پیشینهای دارند که برای افکار عمومی جامعه افغانستان و جهان پیرامون ما خوشایند نیست. بر پایه همین پیشینه و نیز تکرار و تبارز کمرنگ آن در کنشگری و سیاستگذاری کنونی حکومت این گروه، مایه محرومیت این حکومت از مشروعیت ملی و بینالمللی شده است.
اقداماتی از نوع تیرباران کردن یک فرد بیگناه و یا شکنجه کردن یک افسر وابسته به نظام سیاسی پیشین و دهها مورد مشابه دیگر، پیش از آن که برای مردم و قربانیان اینگونه اقدامات، زیانبار باشد، عوارض و عواقب جبرانناپذیر برای حکومتی دارد که شدیداً نیازمند جلب حمایت مردمی ملی برای کسب مشروعیت بینالمللی است.
مقامات ارشد حکومت طا-لبان باید به این مهم توجه بنیادین داشته باشند که رفتار سربازان و نیروهای وابسته شان، در ترازوی رفتارسنجی حاکمان اصلی و کادر رهبری امارت اسلامی مورد ارزشگذاری و رفتارسنجی قرار میگیرد، نه فقط در چارچوب تخطیها و سرپیچیهای سربازان از فرمان مافوق خود. در این صورت برایند طبیعی این رفتارسنجی، بیاعتمادی گسترده به حکومت و روی گرداندن فراگیر مردمی از نوع نظام اسلامی طا-لبان است.
حکومت طا-لبان، همانند هر حکومت دیگری، نیازمند برخورداری از حمایت و همدلی مردم با خود است و تجربه تاریخی نیز به وضوح و وفور نشان داده است که نمیتوان سقف حکومت را بر پایههای انحصارگرایی و طرد و نفی و حذف دیگران و تحمیل استبدادی اراده خود بر آنان استوار کرد، بلکه برعکس با مرز نکشیدن در میان خود و دیگران، غیریتسازی نکردن، بسترسازی برای مشارکت عادلانه و شایستهسالارانه همگان در ساختار قدرت سیاسی و مدیریت اجرایی کشور و در یک کلمه با اعتمادسازی و حکومت کردن بر دلها است که میتوان به چشماندازهای درخشان دوام و بقای حاکمیت خود چشم دوخت و برای آن راهبردهای عملیاتی امیدبخش و طولانیمدت، طراحی و تدوین کرد.
در اینجا هرگز صحبت بر سر اصول و ارزشهای دینی و اخلاقی نیست، بلکه بر پایه عقلانیت بشری هم اگر مسئله تداوم هر نظام سیاسی را مورد مطالعه و مداقه قرار بدهیم، به نتیجهای جز این نمیرسیم. این در حالی است که بر اساس آموزههای الهی و وحیانی، نخستین ویژگی حاکم مسلمان و حکومت اسلامی راستگویی به مردم و پایبندی به تعهدات خود نسبت به جامعه است.