علل و پیامدهای راهکار جدید امریکا در افغانستان
بیش از همه راهکار جدید امریکا در قبال افغانستان برخاسته از خواص شخصی دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا در جنب سایر اقدامات وی در روش اوباما ستیزی موصوف پنداشته میشود؛ چنانچه در این راستا بعد از به قدرت رسیدن تلاش کرده تا همه دستاوردهای سیاسی اوباما را کنار گذاشته و در جهت برعکس آن عمل نماید، که در این زمینه میتوان از اقدامات ذیل نام برد:
_ خروج کامل امریکا از امضا توافق محیط زیست در پاریس توسط اوباما
– توقف و تغییر درسیستم بیمه درمانی در امریکا که مشهور به اوباما کیار است.
– بازنگری در روابط سیاسی و تجاری با کوبا که بعد از قطع روابط در طولانی مدت با تلاش اوباما دوباره تامین شده بود.
– تلاش برای توقف و خروج امریکا از توافق اتمی با ایران(برجام) که در واقعیت امر بزرگترین موفقیت دیپلوماسی در عصر حاضر به شمار میرود.
– تلاش برای ایجاد روابط پرتنش با آنعده دول که با اداره اوباما مناسبات دوستانه را برقرار کرده بودند.
دولت اوباما تلاش کرد که سیاست عدم مداخله مستقیم در دنیا را خاتمه داده و حضور خود را از طریق نیروهای محلی و لشکریان نیابتی خویش ادامه دهد. طبیعتاً تطبیق همچو سیاستی زمینهساز سوءاستفاده به دول منطقه شد که پاکستان و دول عربی از همچو روابطی که با امریکا داشتند، در پی تطبیق اهداف محلی خود اوشان استفادههای لازم خویش را کردند.
مبتنی بر همین سیاست دولت اوباما حلقاتی در درون نظام افغانستان به خاطر همسویی و کمک به طالبان تلاش نمودند، سیاست تعرضی امریکا در قبال طالبان را نرمتر ساخته و اصلاً طالبان را از لست اهداف امریکا خارج سازند و وضعیت را تا سطح دوستی تفاهم و کار مشترک امریکا را با همچو نیرو زمینهسازی و ایجاد کنند. این کار آنها تا سطحی تاثیرگذار واقع شد که بارک اوباما، رییسجمهور امریکای که در بدل انتقام خون یک نفر از اتباعاش حاظر به سقوط نظامها در دول دنیا ولو به هر قیمتی است. قاتل در حدود ۴۰۰۰ نفر از عساکر خویش را معاف نموده و رسماً اعلام کرد که طالبان دیگر دشمنان امریکا نیستند و حلقات درونی ارگ هم تمامی صلاحیتهای تعرضی قوای امریکا در افغانستان را به خود گرفته و چنین توافق کردند که در صورت عدم تعرض مستقیم طالبان بالای قطعات امریکا هیچ نیروی خارجی صلاحیت تعرض به طالبان را ندارد. به طور واضحتر اگر بگویم هرگاه کاروان طالبان از جوار میدان بگرام هم در روز روشن ولی بدون فیر بالای خارجیها عبور مینمود، آنها حق فیر بالای آنها را نداشتند، که این کار بزرگترین کمک به طالبان شده و در اصل به میدان تولد و رشد مجدد طالبان تا سطح تهدید بالقوه امروزی تبدیل شد.
حالا همانند سایر اقدامات ترامپ در ضدیت با اوباما سیاست تعرضی دوباره امریکا و مداخله مستقیم در امور در حال تطبیق است که نمونههای آن را میتوان چنین برشمرد:
– برعکس اعلام خروج کامل عساکر امریکایی از افغانستان توسط اوباما اعزام نیروهای جدید اضافی آنهم برای مدت نامعلوم.
– صدور فرمان جدید به قطعات امریکا در افغانستان در مورد تفویض صلاحیتهای مجدد اشتراک در وظایف محاربوی و سازماندهی عملیاتهای نظامی برعلیه طالبان.
– آغاز بحث در رابطه به تغییر به سوی حکومت غیرمتمرکز در افغانستان.
به یقین اعلام همچو راهکار باعث آزرده خاطری آن حلقات دولت که حس همسویی و کمک به طالبان را داشتند، شده است؛ زیرا آنها شانس همچو خدمت را در مطابقت به اهداف خود از دست دادهاند.
به یقین میتوان گفت که چون حکومت وحدت ملی ساخته نظام اوباما بوده و از جمله دستاوردهای وی محسوب میگردد، به هیچ وجه مورد پسند اداره ترامپ قرار نداشته و در محاسبات بعدی افغانستان نیز به رهبران این حکومت محاسبه و تکیه نخواهد کرد.
جمال حیدری
لندن ۱۴ سپتمبر ۲۰۱۷