عید فطر در قاب شعر و ادب فارسی
شاعرانی نظیر حافظ، سعدی، مولوی، مسعود سعد، صائب تبریزی، بیدل و سنایی به این روز عظیم توجه داشته و اشعاری ناب در این خصوص سرودهاند
عید فطر یکی از مهمترین اعیاد و مناسبات دینی است که همواره در طول تاریخ مورد توجه بسیاری از شاعران بوده است و اشعار و ابیات زیادی در وصف آن سروده شده، آشناترین بیتی که بر ذهن و زبان ما فارسیزبانها درباره عید فطر نقش بسته است شعر معروف «عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت، صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت» است.
شاعرانی نظیر حافظ، سعدی، مولوی، مسعود سعد، صائب تبریزی، بیدل و سنایی به این روز عظیم توجه داشته و اشعاری ناب در این خصوص سرودهاند.
حال مروری خواهیم داشت بر مهمترین ابیاتی که شاعران پارسیگو درباره عید سعید فطر سرودهاند.
لسان الغیب و نگاه عارفانه و عاشقانه به عید فطر:
«عید است و آخر گل و یاران در انتظار، ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار/ دل برگرفته بودم از ایام گل ولی، کاری بکرد همت پاکان روزه دار»
«روزه یک سو شد و عید آمد و دل ها برخاست/ می زخمخانه به جوش آمد و می باید خواست»
«حافظ منشین بی می و معشوق زمانی/ کایام گل و یاسمن و عید صیام است»
عید فطر در منظر مولانا جلالالدین بلخی:
«عید آمد و عید آمد و آن بخت سعید آمد/ برگیر و دهل می زن، کان ماه پدید آمد»
«بگذشت مه روزه، عید آمد و عید آمد، بگذشت شب هجران، معشوق پدید آمد/ آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد، معشوق تو عاشق شد، شیخ تو مرید آمد»
سعدی فرمانروای ملک سخن و عید رمضان
«ماه فرخنده روی بر پیچید و علیک السلام یا رمضان/ الوداع ای زمان طاعت و خیر، مجلس ذکر و محفل قرآن/ مُهر فرمان ایزدی برلب، نفس در بند و دیو در زندان»
«هر که را خاطر به روی دوست رغبت میکند، بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست/ دیگران را عید اگر فرداست ما را ز این دهست، روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست».
عید فطر از منظر سنایی پدر شعر عرفانی فارسی
«ای ماه صیام ار چه مرا خود خطری نیست/ حقا که مرا همچو تو مهمان دگری نیست
از درد تو ای رفته به ناگه ز بر ما/ یک زاویهای نیست که پر خون جگری نیست
آن کیست که از بهر تو یک قطره ببارید/ کان قطره کنون در صدف دین گهری نیست»
مسعود سعد و سرودهای در باب عید فطر
«رسید عید و ز ما ماه روزه کرد گذر/ وداع باید کردش که کرد رای سفر/ به ما مقدمه عید فر خجسته رسید/ براند روزه فرخنده ساقه لشکر/ برفت زود ز نزدیک ما و نیست شگفت/ که زودتر رود آن چیز کو گرامیتر»
بیدل دهلوی و هلال آخرین روز ماه شوال
«عید آمده هر کس پی کار خویش است/ می نازد اگر غنی و گر درویش است/ من بی تو به حال خود نظرها کردم/ دیدم که هنوزم رمضان در پیش است»
مغفور لاهیجی و ترجیح عید فطر بر ماه رمضان
«صبح نشاط دم زد، فیض سحر مبارک/ عیش صبوح مستان، بر یكدگر مبارک
عید گشاد ابرو، بربست رخت روزه/ این را حضر خجسته، آن را سفر مبارک
تیغ هلال شوال، باز از افق علم شد/ ماه صیام بشكست فتح و ظفر مبارک
وقت سحر مؤذن آهنگ عیش برداشت/ بر گوش روزه داران این خوش خبر مبارک»
صائب تبریزی شاعر سبک هندی و عید فطر
«تا كدامین دل بیدار مرا دریابد/ چون شب قدر نهان در رمضانم كردند»
«گرچه دست ستم زلف دراز است خطش/ چو شب قدر شفیع رمضان خواهد شد»
قیصر امین پور و شعری ماندگار
«عید است و دلم خانه ویرانه، بیا/ این خانه تکاندیم ز بیگانه، بیا
یک ماه تمام مهیمانت بودیم/ یک روز به مهمانی این خانه بیا»