غزه خونین؛ شکست تلابیب در برابر قدس!
وقتی ایالات متحده امریکا که متحد قدر و مربی اصلی رژیم تلابیب است، در شورای امنیت ملل متحد قطعنامهای را علیه این رژیم «وتو» نمیکند و از آن جانب، مثلث اروپایی – آلمان، فرانسه و بریتانیا- ناگزیر به تاکید بر مسئله حقوق بشر میشوند، صراحتاً به معنی شکست رژیم اشغالگر در جبهه نظامی، سیاسی و اخلاقی است
اخیراً وزارت صحت فلسطین در غزه اعلام کرد که در ۱۷۶ روز تهاجم تمام عیار رژیم اسراییل بر نوار غزه بیش از ۳۲ هزار شهروند ملکی فلسطینی کشته شده و بیش از ۷۲ هزار تن دیگر نیز زخم برداشته است. این وزارت همچنان اعلام کرد که آمار ارائه شده شامل شهروندانی که اجساد شان زیر آوار مانده و هنوز به دست نیامده، نمیشود. تصاویر منتشر شده از غزه نیز حاکی از وضعیت بحرانی و ویرانی تمام عیار آن در اثر حملات رژیم اسراییل است. این آمار یک روی سکه است که بر اساس آن، ملت فلسطین از سوی یک رژیم مجعول، اشغالگر و متکی به دستگیری و استعانت امریکا و غرب، به خاک و خون کشیده شده و در واقع جهان ۱٫۵ میلیاردی اسلام تحقیر شده است.
اما این سکه یک روی دیگر نیز دارد. رویی که در آن به رغم تهاجم و تعدی تمام عیار هوایی و زمینی رژیم حاکم بر فلسطین اشغالی، موضع متحدان پروپاقرص تلابیب ترک برداشته، مقاومت فلسطینی در قالب حماس همچنان پویا و زنده است، نیروی اشغالگر زمینگیر شده و نتوانسته «قدس» را به عنوان فصلالخطاب ماهیت وجودی ملت و سرزمین فلسطین در دایره تبدیل به پایتخت رژیم اشغالگر مسخ کند.
بر همین مبنا، وقتی ایالات متحده امریکا که متحد قدر و مربی اصلی رژیم تلابیب است، در شورای امنیت ملل متحد قطعنامهای را علیه این رژیم «وتو» نمیکند و از آن جانب، مثلث اروپایی – آلمان، فرانسه و بریتانیا- ناگزیر به تاکید بر مسئله حقوق بشر میشوند، صراحتاً به معنی شکست رژیم اشغالگر در جبهه نظامی، سیاسی و اخلاقی است.
افزون بر این، باید مواضع سازمانهای جهانی همچون ملل متحد، عفو بینالملل، دادگاه کیفری بینالمللی و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را نیز در نظر داشته باشیم که خیلی صریح تر از کشورهای اروپایی و امریکا به نقض حقوق بشر توسط نظامیان رژیم در تهاجم علیه فلسطینیان انگشت گذاشتهاند.
در جبهه داخلی نیز وضعیت «دولت» نتانیاهو به شدت شکننده، فروپاشیده و متزلزل است. اقتدار کذاییاش فروریخته و تقلا دارد که از معرکه بدون سر افگندگی بیشتر فرار کند.
اگر با مثالی بخواهیم موضوع را ساده تر توضیح بدهیم، باید وضعیت کنونی رژیم اشغالگر قدس را به وضعیت آخرین ماهها و روزهای حضور امریکاییها در افغانستان تشبیه کنیم. امریکاییها نیز میدانستند که در افغانستان به رغم داشتن برتری ماشین جنگی، شکست خورده و باید برای فرار خود به اصطلاح وطنی ما «بینی خمیری» درست کنند که به مذاکرات دوحه متوسل شدند و الفرار.
اما ذکر این نکته اهمیت فوق العاده دارد که اگر رژیم اسراییل در این جنگ یک جانبه خونین پیروزی به دست میآورد، متعاقب آن «قدس» را رسما به عنوان پایتخت بر میگزید و پرونده فلسطین برای همیشه بسته میشد.
ناتوانی رژیم اشغاگر در این زمینه باید به عنوان بزرگترین شکست و سر افکندگی این رژیم مد نظر همه به ویژه جهان اسلام باشد؛ زیرا قدس از یک طرف سومین مکان مقدس برای مسلمانان است و از جانب دیگر، ماهیت وجودی سرزمین و ملت فلسطین با این مکان مقدس گره خوده است.