غنی به سفارت امریکا: شما میدانید و بلخ
پیشبینی و تشخیص اتاق فکر ارگ چنان بود که ایجاد شکاف، آغاز خیلی از فروپاشیها خواهد بود؛ اما یک احتمال را از یاد برده بودند و آن طرح شکلگیری «شورای عالی ایتلاف ملی برای نجات افغانستان» بود. قرار گرفتن سه تن از مهمترین احزاب سیاسی افغانستان ــ جمعیت، وحدت و جنبش ــ در کنار هم، آنها را دچار شوک کرد و دیدند که دقیقا در همان دامی افتادند که خود آن را پهن کرده بودند و حالا بایست از نو راه و چاهی را پیدا کرد..
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست.
تا نشانهرفتن به سوی بلخ، تمام برنامهها مو به مو موفقانه اجرا گردید. اتاق فکر ارگ که در آن بیشتر از صد مشاور خارجی به گونه شباروزی مصروف کار هست، تا این جای کار بسیار حسابشده و درست طرح ریختند و سپس آن طرحها به مرحله اجرا درآمد و نیک جواب داد؛ شیوه کار در این اتاق چنین است که شخص مورد نظر را همچو دانه شطرنج در موقعیتهای مختلف جابهجا میکنند و آنسوی میز، حریفان کار کشته نشستهاند و بهیاری هم «چال» میروند. میزان آسیبپذیری، شکست، مات شدن و مات کردن را بار بار به آزمون میگیرند و سرانجام تا به یقین نرسند که این سودا را ضرری نیست، دست از پا خطا نمیکنند.
طرح خروج احمد ضیا مسعود نماینده فوقالعاده رییس جمهور در امور اصلاحات و حکومتداری خوب از همین اتاق بیرون آمد و عملی گردید. ماجرای جنرال عبدالرشید دوستم معاون نخست ریاست جمهوری در دو دور پیچیده، محصول کار همین اتاق بود و بهطرز شگفتانگیزی او را بهحاشیه کشاندند و تا کنون او خود نیز نمیداند چهگونه و چه وقت این شعبدهبازی، به پایان خواهد رسید.
در جلسات نفسگیر آقای غنی و جان کری، یکی از زمانگیرترین موضوعات مورد بحث، مسئله حضور استاد عطا محمد نور در حکومت وحدت ملی بود و جالب این که در دیدار چهار ساعته داکتر عبدالله با وی نیز، یکی از محورهای اصلی و جنجالبرانگیز، بازهم آقای نور بوده است.
امریکا موازی با امضای توافقنامه سیاسی، پیشنهاد کرده بود که ما میخواهیم کلیت هزینه ستاد انتخاباتی گروه اصلاحات و همگرایی را بپردازیم؛ مشروط بر این که نقش حامیان درجه یک داکتر عبدالله در حکومت وحدت ملی کمرنگ گردد. جزییات چنین پیشنهاد را در این یادداشت نمیآورم که چهگونه و به کجا رسید.
القصه، حکومت توافقی کار خویش را آغاز کرد و به اتاق فکر ارگ چند ماموریت مهم داده شد که در صدر آنها، سازوکار به حاشیه راندن آقای نور و همپیمانانش گنجانیده شده بود. گام نخست، ایجاد محدودیت در صلاحیتهای ریاست اجرایی بود. باورشان بر این بود، هنگامی که داکتر عبدالله نتواند مطالبات و خواستهای حامیانش را برآورده سازد، سرانجام آنها عصبانی و خشمگین میگردند و نهاد اجرایی را زیر فشار میگیرند و در نهایت منجر به تیرهگی روابط میان گروه اصلاحات و همگرایی میشود و در آن صورت، بخشی از بازی که تضعیف صنفی این جناح است، تحقق میپذیرد. حالا بماند که نهاد اجرایی اشراف و یا دخالتی در اصل قاعده و بازی داشت و یاخیر، یا آیا این نهاد میتوانست با تدبر و مدیریت جلو اجرایی شدن چنین طرحی را بگیرد؟
اما سوگمندانه که آن شکاف به میان آمد و در پی مقصر نیز نیستیم؛ چون از یکسو کار از کار گذشته است و از سوی دیگر همهگان ناظر اند و به نیکویی میدانند که کیها سر در گریبان قدرت بردند و پشت بر مردم و تکیهگاه خویش کردند.
پیشبینی و تشخیص اتاق فکر ارگ چنان بود که ایجاد شکاف، آغاز خیلی از فروپاشیها خواهد بود؛ اما یک احتمال را از یاد برده بودند و آن طرح شکلگیری «شورای عالی ایتلاف ملی برای نجات افغانستان» بود. قرار گرفتن سه تن از مهمترین احزاب سیاسی افغانستان ــ جمعیت، وحدت و جنبش ــ در کنار هم، آنها را دچار شوک کرد و دیدند که دقیقا در همان دامی افتادند که خود آن را پهن کرده بودند و حالا بایست از نو راه و چاهی را پیدا کرد..
گرم کردن دوباره بازار پرونده دوستم، ممنوعیت نشست هواپیمای حامل وی، لابی و نشر گزارش وارونه از شکلگیری ایتلاف مذکور در چندین نشریه امریکایی و… از نسخههایی بود که یکی پی دیگر به اجرا در آمد و اما سودی آنچنانی که میخواستند، در پی نداشت.
سرانجام با یاس و خستهگی، اتاق دو ماه تمام مصروف تهیه یک گزارش شصت صفحهای درباره استاد عطا محمد نور گردید و گزارش مذکور به نهادهای تصمیمگیر ایالات متحده امریکا سپرده شد و یازده مورد به عبارتهای گوناگون، این جمله تکرار گردیده بود: «او( آقای نور) از کنترول ما خارج گردیده است.»
موازی با این گزارش، سفر آقای نور به هرات و سپس بحث اشتراک وی در نشست کندهار نیز، از مباحثی بود که از قید قلم مانده بود و بعداً آن را ضمیمه کردند.
اتاق در نهایت به این نتیجه رسید که حالا حمایت امریکا را دارد و ریاست اجرایی نیز بر عزل استاد عطا محمد نور از سمت استانداری( ولایت ) بلخ موافقت خویش را رسماً اعلان کرده است. دیگر نباید نگران چیزی بود، یکی دو راهپیمایی خواهد شد و چند اعتراض و سپس خاموشی!
اما پس از اعلام چنین تصمیم و مواجهه با شکلگیری موجهای گسترده مردمی از نقاط مختلف افغانستان و حمایتهای بیدریغ رهبران احزاب سیاسی، نمایندهگان مجلس، گروههای بیشمار اجتماعی، فرهنگیان و… تازه متوجه شدند که خود را در موقعیت نادرستی قرار دادند و قصه به آن سادهگی که فکر میکردند، نیست. همراه با چنین اقدامات مردمی، زیگمار گابریل وزیر خارجه آلمان به کابل آمد و به اشرف غنی تذکر داد: «اگر تنش داخلی و سیاسی (منظورش تقابل ارگ و بلخ بود) بالا بگیرد؛ باید بدانید که آلمان هیچ دلیلی برای ادامه حضور سربازانش در افغانستان برای پارلمان کشورش ندارد.»
سپس بانو انی پرفزایمر معاون سفارت امریکا در کابل موظف میگردد که با سران حزب جمعیت اسلامی دیدار کند و در صورت امکان پادرمیانی، جمعیت او را به کمیته سیاسیاش راجع کرد و آقای عبدالستار مراد که ریاست کمیته مذکور را عهدهدار است، با وی دیدار و گفتوگو کرد.
آقای مراد بهگونه فشرده موضع جمعیت را در حمایت از آقای نور و مخالفت با تصمیم ارگ ابراز داشت و در پیوند به پیامدهای پافشاری حکومت نیز هشدار داد. وی همچنان اضافه کرد که جمعیت خواستار اجرایی شدن صورت کامل توافقنامه سیاسی و آوردن اصلاحات بنیادی در کلیت حکومت وحدت ملی است.
بانو پرفزایمر در همین نشست، خواستار طرح سوم گردید (جزییات طرح سوم تا کنون محرم است) و آقای مراد تذکر داده است که تا کنون هیچ طرحی جز حمایت از آقای نور نداریم و حکومت باید در این تصمیم عجولانه و نادرست خویش تجدید نظر کند. این در حالی است که سفیر امریکا در کابل به آقای صلاحالدین ربانی، وزیر خارجه کشور گفته است: «ما علاقه نداریم تا در امور داخلی حکومت وحدت ملی مداخله کنیم.»
در همین حال، حلقه نزدیک به رییس جمهور، شبهای بسیار پرکاری دارند و هنگامی که هوا تاریک میشود در درب منازل چهرههای سیاسی پایتختنشین ظاهر میشوند و در پی آناند تا از طریق دوستان و نزدیکان آقای نور، وی را قناعت بدهند تا تن به تصمیم ارگ بدهد، مدیریت دیدارهای شبانه پایتخت را آقای اکلیل حکیمی بر دوش دارد.
در تازهترین مورد، خبرهای رسیده حاکی از آن است که اشرف غنی به سفارت امریکا مقیم در کابل گفته است که من چنین تصمیی را در همیاری با شما گرفته بودم و حالا نیز بر شماست که مرا از این دعوا نجات دهید و از جانب دیگر، هیئتی را موظف کرده است تا به صورت پنهانی راهی بلخ شوند و پشت درهای بسته با آقای نور دیدار کنند. حالا توپ در میدان « جمعیت» و همپیمانانش است و بستگی به بازیگرانی دارد که از پس چنین بازی پیچده – که محصول کار صد تن از مشاوران خارجی است- موفقانه به در آیند؛ چنین امری، زمانی تحقق مییابد که جمعیت نیز برنامه و راهبرد داشته باشد و فراموش نکند که اگر باختی بوده، همیشه در گفتوگو بوده و ما در عصر گفتوگو زندهگی میکنیم.
نویسنده: یاسین نگاه