فاصله میان گفتار و کردار حکمتیار!
اما حال که حکمتیار به کابل آمده و بر شیپور قومگرایی مینوازد، نشان میدهد که وی در گفتههایش صادق نبوده است. اگر حکمتیار واقعاً برای اسلام و امت اسلامی، به ویژه جوانان مسلمان نگرانی دارد، چرا این نگرانی در افغانستان دیده نمیشود!
به تازهگی نامهای از گلبدین حکمتیار به دسترس رسانهها قرار گرفته که حاوی درخواست او از رهبر ایران برای اجرای برنامه در سازمان رادیو و تلویزیون آن کشور است.
آقای حکمتیار که در پای نامه امضا نیز کرده است، از آیتالله خامنهای، رهبر ایران خواسته که برای دعوت جوانان ایرانی به سوی اسلام ناب، به وی فرصت دهد تا هفته دوبار در تلویزوین برنامههای تبلیغی اجرا کند.
پس از آنکه حکمتیار در روند صلح پیوست و به کابل آمد، اما در گفتوگویی با یک رسانه بینالمللی گفت که در ایران «زندانی سیاسی» بوده و خلاف میلاش در آنجا نگهداشته شده بود.
اکنون که هم نامه او عنوانی رهبری کشور ایران در دست است و هم فایل تصویری که در آن گفته بود در ایران زندانی سیاسی بوده، پرسش این است که آیا او به راستی در همسایه غربی کشور، در حبس سیاسی به سر میبرد یا مهمان ناخوانده جمهوری اسلامی ایران بود.
عدم صداقت سیاسی آقای حکمتیار از همین دو موضوع به خوبی آشکار میشود؛ چه او از یک طرف خود را زندانی سیاسی در ایران جا میزند و از سوی دیگر برای رهبر آن کشور نامه مینویسد که برایش در تلویزیون وقت داده شود.
در آن نامه، رهبر حزب اسلامی در هیئت یک مرشد دلسوز که از هجوم فرهنگی غرب به بلاد اسلامی به ستوه آمده، ظاهر شده است. او وانمود کرده که دلش برای جوانانی میسوزد که فریفته فرهنگ غرب شده و از صراط مستقیم اسلام ناب منحرف گشتهاند.
اما حال که حکمتیار به کابل آمده و بر شیپور قومگرایی مینوازد، نشان میدهد که وی در گفتههایش صادق نبوده است. اگر حکمتیار واقعاً برای اسلام و امت اسلامی، به ویژه جوانان مسلمان نگرانی دارد، چرا این نگرانی در افغانستان دیده نمیشود!
او بارها، از صراط مستقیم اسلامی عدول کرده و در سخنرانیهایش مواضع قومپرستانه، تفرقهافکنانه و ضد روح اسلام گرفته است. پس میتوان نتیجه گرفت که رهبر حزب اسلامی، نه دغدغه اسلام در دل دارد و نه در فکر نجات امت اسلامی از هجمه فرهنگی غرب است. او، تنها در فکر به قدرت رسیدن، پیاده کردن برنامههای قومی و دامنزدن به تعصبات مذهبی است.
گذشته از این، او که در ایران مهمان ناخوانده بود و از مهماننوازیهای حکومت ایران نیز بهرهها برده است، پس از خروج از آن کشور حق نمک و همسایگی را فراموش کرده و دیگران را متهم به جاسوسی برای ایران میکند.
عملکرد سیاسی آقای حکمتیار هیچ تشابه و تناسبی با روح اسلام و اخوت اسلامی نداشت و ندارد. پس باید پرسید که چگونه دم از اسلام و مبارزه در برابر فرهنگ منحط غرب میزند.
ظاهر شکوهمند – خبرگزاری دید