لجبازی طالبان غالب بود، چنانچه آنها پیشنهاد دادند فقط ۵ عرب را تحویل دهند (مشخص نبود که شامل بن لادن است یا خیر) و همچنین اظهار داشتند که سیاست خود را برای محافظت از القاعده تغییر نخواهند داد
واشنگتن دیسی ۲۴ سپتمبر، کاخ سفید با آنکه در حال تأیید برنامههای جنگی برای افغانستان بود، اما هنوز هم به این فکر بودند که میتوان برای نقش سیاسی رهبران طالبان راهی پیدا کرد. البته، در صورتی که طالبان به قطع ارتباط با ملا عمر و تحقق تقاضای ایالات متحده در مورد القاعده، توافق کنند.
۲۸ سپتمبر، سازمان آیاسآی هشت ملای افراطی را فرستاد تا طالبان را قانع کنند برخی اعضای القاعده تحت تعقیب ایالات متحده را تحویل دهند و به امریکا اجازه دهد اردوگاههای القاعده را بررسی کند تا ثابت شود آنها افغانستان را ترک کردهاند.
در نشست دوم اکتوبر، به رغم مواضع سختگیرانه در دیسی، گِرِنیر یک بار دیگر تلاش کرد طالبان در یک نشست مستقیم در کویته که توسط آیاسآی ترتیب داده شده بود، دلایل را ببینند. این بار عثمانی و گرنیر تنها ملاقات کردند. عثمانی، گرنیر را تهدید کرد که ایالات متحده نمیتواند یک جنبش مخالف را جایگزین طالبان کند. گرنیر پیشنهاد داد که اگر ایالات متحده القاعده را از افغانستان بیرون کند، تنها مردم افغانستان میتوانند در مورد دولت خود و بیرون کردن تروریستها تصمیم بگیرند. وی افزود که اگر حالا از جنگ جلوگیری نشود، برای مردم افغانستان یک فاجعه خواهد بود و پایان رژیم طالبان.
عثمانی بهانههای بیشتری برای اینکه چرا طالبان نمیتوانند بن لادن را تحویل دهند، بیان کرد؛ بهانههایی که فقط برای طالبان منطقی به نظر میرسید و اکثر مردم افغانستان به خاطر آن جنگ را به جان نخواهند خرید. به عثمانی بار دیگر هدایت داده شد تا از عمر جدا شود و طالبان را برای بیرون کردن القاعده و نجات مردم افغانستان از جنگ رهبری کند. با این وجود، وی فقط بهانههای بیشتری برای عملینکردن آن آورد. فرمانده طالبان ابلهانه پیشنهاد سیآیای را رد کرد که منابع لازم را برای قطع ارتباط با عمر و بیرون نمودن تروریستهای القاعده در اختیارش قرار میداد. باری، فرمانده عثمانی سئوال کرد که اگر طالبان تصمیم به تحویل دادن بن لادن بگیرند، سایر تروریستهای عرب را میتوانند به عنوان پناهنده نگه دارند. به نظر میرسید که گرنیر نتوانست این رهبر طالبان را راضی کند تا رفاه مردم افغانستان را بر این تروریستهای عرب ترجیح دهد. گرنیر حتی توضیح داد که دولت امریکا کمکهای توسعهای و بشردوستانه درازمدت را به دولت افغانستان فراهم و به بازگشت پناهجویان افغانستان از خارج کمک خواهد کرد، در صورتی که القاعده را ترک و بیرون کنند.
مهلت چهارم اکتوبر، گرنیر به عثمانی گفت که حداکثر تا ۴ اکتوبر پاسخ دهد. وی امیدوار بود که پیامش را عثمانی درک کرده باشد و اینکه زمانی برای بهانهجویی نمانده. گرنیر با زبان واضح به او گفت: «آنچه اتفاق افتاده، اتفاق افتاده است. اگر تهدیدهایی شده است، نمیتوان آن را لغو کرد. تلاش برای تغییر گذشته هیچ فایدهای ندارد. هدف پیدا کردن راهی برای نجات افغانستان است».
گرنیر هنگام ترک جلسه، یک مامور بدنام آیاسآی پاکستان را دید که از افغانستان به کویته آمده بود. آیاسآی در حال بیرون کشیدن کنسول طرفدار طالبان خود از ولایت هرات بود: سلطان امیر ترار و دگروال امام. او فهمید که آیاسای رابطههای طرفدار طالبان خود را از مسیر جنگ خارج میکند. این امر نشان داد که حتی آیاسآی میدانست ایالات متحده، طالبان و القاعده را راحت نمیگذارد و برای امریکا، بیانگر این امر بود که آیاسآی به عوامل اسلامگرای رادیکال خود اعتماد ندارد تا نزدیک طالبان باشند، در حالی که این سازمان به ایالات متحده وعده کمک در جنگ با القاعده را داده بود. چند سال بعد، دگروال امام به نقش طرفدار طالبان بازگردانده میشود و این نشان میدهد که پاکستان تصمیم گرفته از نقش شورشی طالبان پشتیبانی کند. دگروال امام توسط همان متعصبینی که مدتها در سال ۲۰۱۱ در داخل پاکستان تشویقش کرده بود، کشته میشود.
ملا عثمانی به تاریخ ۶ اکتوبر تماس میگیرد و میگوید که عمر در فکر تهیه بیانیهای برای آرام کردن مردم افغانستان است؛ گویی مردم افغانستان تحت کنترول طالبان به نوعی به دنبال جنگ با ایالات متحده هستند. به تاریخ ۸ اکتوبر، وقتی به محل بودوباش عمر حمله شد، عثمانی با گرنیر تماس گرفت و ناباوری خود را از این که امریکا به طالبان و القاعده حمله میکند، اظهار کرد. جلیل معاون وزیر خارجه (طالبان) کمی پسانتر در همان روز تماس گرفت و گفت که رهبران طالبان پخش میشوند و اعلام جنگ میکنند. احتمالاً فقط یک شخص ثالث مانند سازمان کنفرانس اسلامی میتوانست آتشبس را آغاز کند. حالا دیگر خیلی دیر شده و جنگ آغاز شده بود.
۱۰ اکتوبر، فرمانده عثمانی که با اختر محمد منصور وزیر هوانوردی طالبان(برای مدت کوتاهی بعداً رهبر طالبان شد) مشورت کرده بود. برای آخرین بار با گرنیر تماس گرفت. او سعی کرد سخنان اغراقآمیز بیان کند، اینکه نیروهای طالبان در برابر بمبهای ایالات متحده محکم ایستادهاند. وقتی گرنیر اظهار داشت که ایالات متحده از کشتن غیرنظامیان خودداری خواهد کرد و فقط بالای القاعده و کسانی که در کنار آنها بایستند، متمرکز میشود، عثمانی پاسخ داد که ایالات متحده مردم بیگناه را میکشد، هرچند طالبان خانوادههای خود را به میدان جنگ میکشند.
گرنیر تلاش کرد به عثمانی یادآوری کند که او با بیرون کردن بن لادن و گرفتن کنترول طالبان از عمر، ممکن چانس توقف جنگ را داشته باشد. عثمانی در عوض تحقق این خواستهها، به مواضع قبلی خود برگشت: اینکه آنها چیزی را با زور به دست نخواهد آورد و اگر ایالات متحده حمله به طالبان را متوقف کند، آنها حاضرند در مورد راهحلی گفتوگو کنند. این همان دروغهایی است که طالبان برای دو دهۀ آینده به خود و دیگران میگویند. اکنون، طالبان همین منطق را مطرح کرده و به جمهوری اسلامی افغانستان میگوید که طالبان برای گفتوگو نمیتوانند جنگ را متوقف کنند؛ اینکه هر گونه گفتوگو همزمان با ادامه قتلهای هدفمند زنان و کودکان افغانستان، صورت گیرد.
۱۸ اکتوبر، طالبان از طریق جلیل تماس گرفتند تا جلسهای را با رهبران ارشد طالبان ترتیب دهند. جلسه طبق خواسته طالبان ترتیب شد، اینکه هیچ یک از افسران رادیکال آیاسآی طرفدار طالبان مشارکت نداشته باشند. جلسهای که به تاریخ ۲۴ برگزار شد، شامل یک افسر ارشد اطلاعاتی و عبدالقدیر بود. قدیر نماینده ملا عبدالغنی برادر معاون سیاسی گروه طالبان بود. لجبازی طالبان غالب بود، چنانچه آنها پیشنهاد دادند فقط ۵ عرب را تحویل دهند (مشخص نبود که شامل بن لادن است یا خیر) و همچنین اظهار داشتند که سیاست خود را برای محافظت از القاعده تغییر نخواهند داد.
پس از آنکه نیروهای (امریکایی) به دنبال همتایان افغان خود وارد افغانستان شدند تا به طور فزیکی القاعده و حامیان طالبان شان را از بین ببرند، طالبان فرصتهای بیشتری را برای صلح از دست دادند…..