فرمانده «سنتکام» در کابل؛ دنیا به کام کیست؟
آنچنان که از قرائن و شرایط موجود برمیآید، امریکای دونالد ترامپ از ناحیه تبدیل شدن افغانستان به لانه تروریستهای بینالمللی، ابا و هراسی ندارد، برعکس، اتحادیه اروپا و سازمان ناتو نسبت به این وضعیت عمیقا نگران است.
جنرال کینت مکنزی رییس ستاد فرماندهی مرکزی امریکا (سنتکام) به کابل آمده و در دیدار با رییس جمهورغنی گفته است که امریکا در کنار افغانستان قرار دارد تا این کشور بار دیگر به مکانی امن برای تروریزم تبدیل نشود.
در خبرنامه ارگ ریاست جمهوری از قول آقای مکنزی آمده است: «به خاطر این آمدهام تا به شما و مردم افغانستان اطمینان دهم که حمایت و همکاری ایالات متحده امریکا از صلح، پیشرفت و تامین امنیت افغانستان پا برجا است و ما در کنار شما قرار داریم تا افغانستان دوباره به مکانی امن برای تروریزم بدل نشود».
سفر این جنرال مهم امریکایی به افغانستان، همزمان با پایان مرحله نخست توافقنامه صلح امریکا و طالبان صورت گرفته است؛ مرحلهای که در آن تعهدات سپردهشده در توافقنامه صلح قطر، به صورت یکجانبه از سوی دولتهای امریکا و افغانستان عملی شده و طالبان از جمله در مورد کاهش حجم خشونتها نهتنها گامی به جلو برنداشته، بلکه با تشدید چندبرابری آن، صدها قدم به عقب برگشته است. در ۱۳۵ روز پس از امضای توافقنامه صلح قطر، تعداد نیروهای امریکایی با خارج شدن از پنج پایگاه در افغانستان، به ۸۶۰۰ سرباز کاهش یافته و دولت نیز نزدیک به پنج هزار زندانی طالبان را از زندان آزاد کرده است. در مقابل اما طالبان، با کشتار بیرحمانه نظامیان و غیرنظامیان افغانستان رکوردهای پیشین خشونت را شکسته است و همچنان برخلاف توافقنامه دوحه، ارتباط خود با سایر گروههای تروریستی از جمله القاعده را قطع نکرده است.
افزون بر این موارد، تولید و ترانزیت پرقدرت مواد مخدر در و از افغانستان، طبق روال بیست سال گذشته انجام میشود و اتهامات اخیر روسیه مبنی بر همدستی نیروهای امریکایی و ناتو با مافیای جهانی مواد مخدر، صفحه تازهای از تاریکیهای این سرزمین را گشوده است.
تمام این موارد، روایت تلخ و تاریکی است از دشواری شرایط در ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اداری در افغانستان و از آنجا که افق امیدبخشی در بازه زمانی کوتاه، فراروی کشور گشوده نیست، تصور میشود اوضاع به سمت بحرانیتر شدن به پیش میرود.
بنابراین، دیدار جنرال مکنزی با رییس جمهور غنی را بایستی در ذیل ادامه مأموریت امریکا و همپیمانانش در ناتو برای عبور از این شرایط و رسیدن به وضعیت قابل قبول مورد تعهد امریکا بررسی کرد. این برای آن است که این نیروها سهم و نقش مستقیم در شکلگیری بسیاری از بحرانهای تازه افغانستان از سال ۲۰۰۱ به بعد دارند؛ بحرانهایی چندان عمیق و ریشهدار که نهتنها امضای توافقنامه صلح با طالبان و خروج نیروهای خارجی از کشور، قادر به حلوفصل آن نیست، بلکه ممکن است آنها را در ابعادی وسیعتر، فربه و بازتولید کند.
کارنامه امریکا در افغانستان، غیر قابل کتمان است. نخستین روزهای لشکرکشی این ابرقدرت و همپیمانانش در ناتو به افغانستان، با نابودی شگفتیانگیز طالبان و سایر گروههای تروریستی و برقراری امنیت سراسری در کشور همراه بود، اما ورق زمانی برگشت که امریکا و ناتو به تدریج از اهداف و سیاستهای اعلامی خود برای مبارزه با تروریزم، دموکراسیسازی، فساد و مواد مخدر فاصله گرفتند و حضور این نیروها در کشور، زاویهدار شد. به دنبال ایجاد این زاویه بود که طالبان به بازیابی قدرت از دسترفته رسید، ناامنی به سراسر کشور باز گشت، تولید مواد مخدر به تجارتی پررونق بینالمللی تبدیل شد، فقر و فروپاشی اقتصادی تشدید یافت، اقتدار دولت مرکزی رو به کاهش نهاد و به تبع آن بحرانهای تازهتری پرچم برافراشتند و در نهایت، اکنون افق آینده افغانستان، به صورت ترسناکی، تیره و تار است.
بر پایه این واقعیتهای میدانی انکارناپذیر است که باید گفت نهتنها مأموریت امریکا و ناتو در افغانستان به پایان نرسیده است، بلکه چندبرابر نیز شده است؛ زیرا این نیروها به دلیل فاصله گرفتن از اهداف و برنامههای سالهای آغازین حضور خود در افغانستان، هم در تولید بحرانهای تازه و هم در بازتولید بحرانهای پیشین، دست و نقش مستقیم دارند. بنابراین اگر آقای مکنزی از قرار داشتن امریکا در کنار دولت و مردم افغانستان برای حمایت از صلح و پیشرفت و آبادانی کشور سخن به میان آورده است، نوعی اعتراف به مسئولیتهای انجامنشدهای است که بر دوش نیروهای خارجی در قبال این سرزمین، سنگینی میکند.
اکنون هرگونه که حساب کنیم، دنیا به کام طالبان و تروریستها است و مسئول کامروایی آنان نیز کس دیگری جز نیروهای خارجی، نیست.
از آن طرف اما مطمئناً مردم افغانستان در میدان انتخاب میان طالبان و حکومت موجود، جانب حکومت را خواهند گرفت؛ زیرا آنان هم طعم امارت را چشیدهاند و هم کارنامه بیست سال گذشته طالبان برای شان باز و برهنه است؛ بنابراین آنان تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند شهد جمهوریت را با شرنگ امارت تعویض کنند، اما مهم این است که این زمستان، به هر شکلی خواهد گذشت، ولی سیاهی زغال آن برای امریکا باقی خواهد ماند.
در این میان، آنچه بیش از همه حتی خود امریکا را نیز باید نگران کند، تبدیل شدن افغانستان به بهشت امن تروریستهای بینالمللی است. این نگرانی از آنجا ناشی میشود که به رغم تصریح و تأکید در متن توافقنامه صلح امریکا و طالبان مبنی بر قطع رابطه این گروه با القاعده و سایر جریانهای تروریستی، ارتباط سازمانی و تشکیلاتی طالبان با آنان، همچنان تنگاتنگ و پابرجا است. چنین چیزی بستر آمادهای برای از سرگیری فعالیتهای مخوف تروریزم بینالمللی در افغانستان است و میتواند برای امنیت و منافع خود امریکا نیز خطرآفرین و مشکلساز باشد، مگر آنکه این بار قرار بر آن باشد که ورژن مهارشده تروریزم بینالمللی، زیر نظر امریکا در افغانستان احیا شود و ادامه حیات دهد.
اما آنچنان که از قرائن و شرایط موجود برمیآید، امریکای دونالد ترامپ از ناحیه تبدیل شدن افغانستان به لانه تروریستهای بینالمللی، ابا و هراسی ندارد، برعکس، اتحادیه اروپا و سازمان ناتو نسبت به این وضعیت عمیقا نگران است؛ آنگونه که در بیانیه اخیر این سازمان به صراحت بازتاب یافته است.
ناتو با انتشار بیانیهای گفته است: «ما از دولت جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان میخواهیم تعهدات خود را عملی کنند، از جمله آغاز گفتوگوهای میانافغانی و اطمینان از اینکه افغانستان دیگر هرگز پناهگاه امن تروریستان نخواهد شد». اما آیا نگرانی ناتو و اتحادیه اروپا از آینده افغانستان و عواقب صلح یکجانبه ترامپ و طالبان، راه به جایی خواهد برد؟