فروپاشی افغانستان؛ نتیجه همدستی غنی و امریکا
حقیقت این است که نظام سیاسی بیست ساله پسین افغانستان، بیش از حد وابسته به قدرتهای خارجی، از جمله امریکا بود و اشرف غنی در دو دوره ریاست جمهوری آمیخته با دروغ و تقلب خود، آن را با روی گرداندن از مردم و پشت کردن به ظرفیتهای بومی، چندبرابر کرد
راحل موسوی- خبرگزاری دید
اشرف غنی رییس جمهوری فراری در گفتوگو با بی بی سی، ناتوانی تیم محافظتی خود را در ارگ از تأمین امنیت خود دلیل فرارش از کشور خواند و گفت حمدالله محب مشاور امنیت ملیاش ترسیده بود. او دلیل سقوط دولت را اعتماد به شرکای خارجی از جمله امریکا خوانده است.
غنی در اولین مصاحبه خود با جنرال نیک کارتر رییس سابق ستاد ارتش انگلیس، بعد از فرار از کشور و واگذاری هدفمند و سازمانیافته قدرت به طا-لبان، گفت که درک میکند که مردم افغانستان او را برای سقوط سریع کشور به دست طالبان سرزنش میکنند، اما افزود که دلیل اصلی این واقعه اعتماد او به «شرکای بینالمللی» از جمله ایالات متحده بوده است.
این مصاحبه واکنشهای زیادی برانگیخت. عمده کسانی که به آن واکنش نشان دادند، اشرف غنی را به ادامه دروغگویی متهم کردند. از نظر آنان اشرف غنی به عنوان دروغگوترین کسی که در افغانستان به قدرت رسید، نه در دوره ریاست جمهوری سخن راستی بر زبان آورد و نه اکنون که با فرار خائنانه خود افغانستان را در معرض بزرگترین فاجعه بشری قرار داده است، راست میگوید.
از جمله کسانی که به این مصاحبه واکنش منفی نشان داده، زلمی خلیلزاد نماینده پیشین امریکا برای مذاکرات صلح افغانستان است. او گفته است: اگر او ترسیده بود باید از امریکا کمک میخواست، اما نخواست.
او همچنین در پاسخ به این ادعای غنی که اعتماد او به امریکا موجب فروپاشی افغانستان شد، گفته است:
کسی تصور نمیکرد افغانستان چنین سریع به دست طا-لبان بیفتد و او متعجب بوده که چرا نیروهای امنیتی افغان با وجودی که شمارشان زیاد بود و حمایتی که از امریکا میگرفتند، مقاومت جدی نمیکنند، «چرا که ما هنوز هم برای دفاع از آنها اقدام میکردیم».
با این حال، اگرچه مصاحبه تازه اشرف غنی چیز تازهای در مورد سقوط نظام و فروپاشی ارتش و از دست رفتن همه دستاوردهای بیست ساله افغانستان برملا نمیسازد، اما دستکم حاوی یک نکته مهم و محوری است و آن اتکا به امریکا و نقش این ابرقدرت در سقوط نظام جمهوری در افغانستان است.
به واقع، این تنها حرف راست اشرف غنی در آن مصاحبه است؛ همان چیزی که زلمی خلیلزاد به عنوان امضاکننده پیمان صلح با طا-لبان و هموارکننده راه این گروه برای رسیدن به قدرت سیاسی را به واکنش واداشته است.
پاسخ خلیلزاد به این ادعای اشرف غنی، چیزی نیست که در درست بودن آن خدشهای وارد کند. حقیقت این است که نظام سیاسی بیست ساله پسین افغانستان، بیش از حد وابسته به قدرتهای خارجی، از جمله امریکا بود و اشرف غنی در دو دوره ریاست جمهوری آمیخته با دروغ و تقلب خود، آن را با روی گرداندن از مردم و پشت کردن به ظرفیتهای بومی، چندبرابر کرد.
اما این دلیل نمیشود که شرکای خارجی دولت افغانستان، به ویژه ایالات متحده در قبال فروپاشی نظام سیاسی و وضعیت کنونی کشور، مسئول و پاسخگو نباشند.
آنان به عنوان حامیان راهبردی افغانستان، باید به مردم افغانستان و جهان توضیح دهند که چرا مأموریت بیست ساله حضور نیروهای نظامی و سیاسی شان در افغانستان، نتوانست حتی برای یک بازه زمانی کوتاه چندماهه، نظام سیاسی کشور را سر پا نگاه دارد و سهم برنامهها و سیاستهای آنان در این فروپاشی شگفتیانگیز و حیرتآور چه بوده است؟
موضوع دیگر این است که غربیها باید با مسئولیتپذیری پاسخ دهند که چرا به اعتماد و اتکای سکانداران قدرت سیاسی افغانستان به خود، خیانت کردند و با نقض تمامی پیمانهای استراتژیک و تعهدات راهبردی خود به افغانستان، بستر فروپاشی نظام و از دست رفتن تمامی دستاوردها و بیهوده شدن سرمایهگذاریهای عظیم بیست ساله جهانی برای افغانستان را فراهم ساختند.
واقعیت این است که اشرف غنی در تازهترین مصاحبه خود، عملاً توپ را به زمین امریکا انداخته و پاسخ پادرهوای خلیلزاد به ادعای او مبنی بر دست داشتن این ابرقدرت شکستخورده در سقوط سریع نظام سیاسی کشور، چیزی نیست که بتواند این پرونده قطور را مختومه اعلان کند، بلکه آنچه باید انجام شود بازگشایی باب یک پرونده حقوقی بسیار جدی بینالمللی برای شناسایی عوامل فروپاشی افغانستان و بازنمایی دستهای پلید و پنهان خیانت در آن برای افشاگری و رسواسازی چهرههای پشت پرده دخیل در این تبانی پر از تباهی و سپردن آنان به چنگال عدالت است.
تشکیل چنین پروندهای، هم به راستیآزمایی ادعاهای اشرف غنی فراری کمک میکند و هم به دخالت و دست داشتن قدرتهای بزرگ غربی که در بیست سال گذشته از افغانستان حمایت کردند، اما در نهایت با نقض پیمانهای راهبردی خود با دولت افغانستان، هم به مردم خود و هم به مردم افغانستان، خیانتی نابخشودنی کردند.
به دنبال پیگیری بینالمللی این پرونده، اگر مشخص شود که اشرف غنی در پی توجیه فرار بزدلانه خود از افغانستان است و همچنان دروغ میگوید، باید مورد مؤاخذه قرار گیرد و به عنوان خائنترین رییس جمهور افغانستان، مجازات شود.
در غیر این صورت و با ادامه سکوت و مماشات امریکا در برابر ادعاهایی که اشرف غنی مطرح کرده، این نتیجه حاصل خواهد شد که او مزدور گوش به فرمانی بود که مهمترین مأموریتش واگذاری قدرت به طا-لبان، فروپاشی نظام سیاسی، متلاشی کردن ارتش و نابودی دستاوردهای بیست ساله افغانستان بوده است.