آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

فرگشت بنیادگرایی؛ از القاعده تا داعش

طالبان حمله امریکا و سقوط را به جان خرید، اما از «اسامه بن‌لادن» دست نکشید. در میان نسل جدید و مشترک القاعده با طالبان امکان جدایی حتی سخت‌تر از ۲۰۰۱ شده است.
خلیلزاد در مذاکره با طالبان چگونه از طالبان تضمین گرفته می‌تواند که این پیوند اندام‌وار را جدا بسازد؟

بنیادگرایی اسلامی از بین نمی‌رود، بل‌که از صورتی به صورت دیگر، از یک نام و نشان و از سازمانی به سازمان دیگر، از رهبر به رهبری دیگر تغییر می‌کند. در این تغییر و تبدیل؛ رهبر نو، بیرق نو، تشکیلات/جنبش نو تندروتر، جانشین قبلی می‌شود. رهبری جدید با ادعای خلوص بییشتر و اراده تازه وارد میدان مبارزه می‌شود و جنبش قبلی را متهم به سازش‌کاری کرده و منحرف معرفی می‌کند.
ممکن است جغرافیای بنیادگرایی از کشوری به کشور دیگر تغییر کند. بنیادگرایان به مرزها باور ندارند و به راحتی جذب تشکیلات دیگر می‌شوند. این نظریه پذیرفته شده در میان تحلیل گران تروریزم/بنیادگرایی اسلامی است.
با ظهور داعش، القاعده در حال باختن میدان به رقیب تازه‌نفس بود، اما با شکست و اضمحلال داعش در عراق و سوریه، نشانه‌های زیادی حکایت از بازگشت القاعده در سطح جهانی دارد. برای افغانستان این خبر بدی است؛ چراکه داعش نمی‌توانست پایگاه اجتماعی در افغانستان به دست آورد، اما القاعده تجربه چهار دهه جنگ در افغانستان دارد. اکنون نسل دوم و سوم مشترک القاعده و طالبان در نتیجه ازدواج و خویشاوندی در مناطق قبایلی پاکستان و ولایت‌های شرقی افغانستان بیش از پدرانشان بومی و محلی شده‌اند.
القاعده در دوره جهاد، در دهه ۱۹۸۰ رابط مجاهدین با بنیادگرایان عرب بود و معرف پیام جهانی برای خلافت طالبان در دهه ۱۹۹۰ شد. در حدی پیوند القاعده و طالبان مستحکم بود که طالبان حمله امریکا و سقوط را به جان خرید، اما از «اسامه بن‌لادن» دست نکشید. در میان نسل جدید و مشترک القاعده با طالبان امکان جدایی حتی سخت‌تر از ۲۰۰۱ شده است.
خلیلزاد در مذاکره با طالبان چگونه از طالبان تضمین گرفته می‌تواند که این پیوند اندام‌وار را جدا بسازد؟

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا