فقر؛ لشکر گرسنهگان معترض!
خبرگزاری دید: یکی از عوامل اساسی که جامعه ما را امروز، به دامن پدیده های غیر اخلاقی فریبکاری، فساد، رشوه، اختلاس و عضویت در گروههای تروریستی سوق داده است، مشکل فقر است.اگر حکومت در تامین عدالت اجتماعی و همچنین رونق در توسعه اقتصادی و منابع انسانی و مهار فقر ناکام شود علاوه بر افزایش تردیدها برای کسب مشروعیت، با لشکری از گرسنگان معترض از میان مردم مواجه خواهد شد . بدین لحاظ گفته می توانیم که مهار و محو فقر در کشور، مهم ترین آزمون برای بقای پر از ابهام گروه حاکم است.
به تازگی ملل متحد اعلام کرد که از زمان فروپاشی دولت جمهوری در افغانستان و بازگشت طا-لبان به قدرت، دولتهای جهان و دیگر کمککنندگان تا کنون هشت میلیارد دالر به افغانستان کمک کردهاند. اما آمار نشان میدهد وضع افراد نیازمند در سال ۲۰۲۲ به ۲۴ میلیون نفر، در سال ۲۰۲۳ به ۲۸ میلیون نفر، و در سال ۲۰۲۴ به ۳۲ میلیون نفر افزایش یافته است. به گفته ملل متحد پس از حاکمیت محدد طا-لبان مهار فقر نه تنها کاهش نیافته است بلکه اوضاع وخیم تر شده است.
در این شکی نیست که فقر در گستره پیچیده خود، تبعات اسفناکی را به دنبال خواهد داشت. نبود زمینههای دسترسی به مایحتاج روزانه، رونق کسب و کار و اعمال محدودیت های غیر انسانی نظام حاکم؛ روان جمعی مردم را مخدوش می کند علاوه بر ایجاد ناهنجاری جمعی، اعتماد، امیدواری به بهبود زندگی و تصمیم گیری منطقی در روان آدمی را متزلزل می سازد. بدین ترتیب آشفتگی ذهنی فردی در لایه های مختلف جامعه رسوخ نموده و یک روانجمعی معترض را شکل می دهد.
بدین لحاظ از روان جمعی معترض مملو از آشفتگی بر اثر حاکمیت فقر، انتظار رواداری، خوشبینی، امیدواری و اعتماد به حکومت را نمی توان داشت. در این شرایط هر فردی تلاش می کند علاوه بر اینکه به دور از مد نظر داشت همهی چارچوبهای اخلاقی و قانونی برای رفع نیاز مایحتاج زندگی خود دست به هر نوع فسادی بزند رواداری با حاکمیت را نیز نپذیرد.
فساد رواج پیدا می کند و به یک قانون نانوشته اما غیر قابل انکار در رفتارهای روزمره مردم نمایان می شود.
گفته شد فقر؛ اخلاق و سلوک انسان را نشانه گرفته و سپس به دنبال فاسد کردن اخلاق اجتماعی می رود. یکی از عوامل اساسی که جامعه ما را امروز، به دامن پدیده های غیر اخلاقی چون دروغ، فریبکاری، بی انصافی، فساد، رشوه، اختلاس، عدم امانت داری، خیانت، عدم یاری رسانی به دیگران وغیره سوق داده است، مشکل فقر است.
زین رو با توجه به اینکه حکومت در تطبیق عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی و پیشرفت انسانی، نیروی محرک جامعه و محور است. بخش بزرگ این روان جمعی معترض متأثر از فقر؛ برگرفته از وجود فساد و نابرابری در دامن نظام حاکم است، نظامی که بر خلاف شعارهای میهن پرستانه و دلسوزانه برای مردم ، منابع مالی مملکتی در حلقهی شامل قدرت آن مورد چپاول قرار می گیرد.
با اینحال؛ درصورتی که نظام حاکم با توجه به تصامیم فراقانونی و نگاه تبعیض آمیز خود به مردم کشور نخواهد یا نتواند پدیده شوم فقر را از دامن جامعه بزداید به طور حتم بر میزان نا رضایتیها افزوده خواهد شد و دامنهی این کثرت نارضایتیها بر امنیت عمومی نیز تاثیر گذاشته و تضادها حاکم میشود.
در این صورت با توجه به شرایط موجود در کشور و نقش حکومت در گسترش فقر و نارضایتی عمومی و همچنین بسترهای تهداب گذاشته برای رشد افراط گرایی در متن جامعه، تضادهای زبانی، قومی شدت می گیرد و با افزایش نارضایتی مردم از حکومت، گروه های مسلح افراطی و تروریست برای افزایش قوای خود به راحتی از میان مردم سربازگیری خواهند کرد.
نتیجه گیری می کنیم که اگر حکومت در تامین عدالت اجتماعی و همچنین رونق در توسعه اقتصادی و منابع انسانی و مهار فقر ناکام شود علاوه بر افزایش تردیدها برای کسب مشروعیت، با لشکری از گرسنگان معترض از میان مردم مواجه خواهد شد. و دیگر امیدی برای محو تروریزم و نابودی گروههای تروریستی نخواهد بود. بدین لحاظ گفته می توانیم که مهار و محو فقر در کشور، مهم ترین آزمون برای بقای پر از ابهام گروه حاکم است.