قاعده بازی؛ از بحران سازی اینبار چیزی عاید کس نمیشود
همانگونه که میگویند «آزموده را آزمودن خطاست» مردم افغانستان دیگر به عبدالله اعتمادی ندارند و در انتخابات نیز نگذاشتهاند که سرنوشت شان در سیاستهای مبهم و میانخالی پامال گردد
در بحبوحه تاریخ نوین افغانستان بهویژه در ۱۸ – ۱۹ سال اخیر، مردم این مرز و بوم سیاستمداران زیادی را با حرف و حدیثهای متفاوت شاهد بوده و سیاستگذاریهای مختلفی را تجربه کردهاند که هرازگاهی با ناکامی و تشنجات سیاسی – ذهنی همراه بوده است.
در این میان یکی از چهرههای مطرح و مردمی در دنیای سیاست افغانستان، عبدالله عبدالله بوده/ است که در چندین دور انتخاباتهای ریاست جمهوری نامزد بوده و اما بنابر دلایلی نتوانسته به کرسی ریاست جمهوری تکیه کند و زمام امور را بهدست بگیرد. با آنکه وی در سه دور انتخابات نامزد بوده، ولی نتوانسته پیروز میدان باشد، اما ۵ سال حکومت وحدت ملی دوران آزمون عبدالله بهعنوان شریک قدرت و موقف ریاست اجرایی جمهوری اسلامی افغانستان بود.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ حامد کرزی به عنوان رییس جمهور برحال در ارگ حضور داشت. در کنار آن کمیسیون انتخابات محمد اشرف غنی را بهحیث برنده انتخابات اعلام کرد و اما افراد نزدیک به عبدالله، در گردهمایی در خیمه لویه جرگه او را رییس جمهور اعلام کردند و بر طبل نابسامانی کوفتند.
افغانستان ۵ سال قبل از امروز در کنار سایر ناهنجاریها، بهسوی بحران در حرکت بود و هرازگاهی احتمال آغاز جنگهای داخلی وجود داشت. این وضعیت اما با پادرمیانی جانکری وزیر خارجه وقت امریکا اندکی مهار و حکومت وحدت ملی شکل گرفت که غنی رییس جمهور و عبدالله رییس اجرایی تعیین گردید.
در طول ۵ سال حکومت وحدت ملی، ریاست اجرایی چه دستاوردی داشته و دارد که بحران امنیتی، سیاسی و اقتصادی افغانستان را راهحل باشد؟ چقدر این ریاست توانسته برای جوانان بیکار، زمینههای اشتغال فراهم کند؟ چه طرح واضحی را تدوین کرده که بر اساس آن گراف بالای فقر و بدبختی کاهش یابد و شهروندان از زندگی بهتری برخوردار باشند؟
متأسفانه گزینههای جوابات برای این سوالات خالی است و هیچگونه پاسخ منطقی در این مورد وجود ندارد. عبدالله عبدالله بارها در دوران پیکارهای انتخاباتی خود از غنی انتقاد کرد و اظهار داشت که وی قدرت را انحصاری کرده و تصامیم مهم را خود انجام میدهد. حالا اگر بگوییم که از همان روز نخست تشکیل حکومت وحدت ملی حکومت بهصورت پنجاه پنجاه تقسیم شده بود، چگونه میشود که غنی، عبدالله را بهحاشیه براند، جز این که در این مورد ناکارایی سیاسی و سیاستگذاری ناقص مطرح باشد.
بدون شک در طول این ۵ سال سیاستگذاریهای ناقص سبب شده که همزمان با مشکلات در افغانستان و تنشها بین رهبران حکومت، به آتش بحران، مایع آتشزا بریزد و افغانستان ناامنترین و فقیرترین کشور جهان معرفی شود. با این حال اما در انتخابات ۲۰۱۴ آقای عبدالله با حمایت مالی و سیاسی عطا محمد نور توانست به فاینل انتخابات راهیابد و یکی از پیشتازان این روند باشد، ولی در انتخابات ششم میزان سال جاری با آنکه برخی چهرههای مردمی و غیر مردمی در تیم وی حضور داشت، اما فاقد حمایت آقای نور بود و یکی از دلایلی که شهروندان کشور به وی رای نداده، همین مورد است. در کنار آن سیاست نادرست وی در پنج سال گذشته از دیگر علل رای نیاوردن او در انتخابات میباشد.
بدون تردید سیاستگذاری دقیق اشرف غنی، سیاست ناقص ریاست اجرایی را بهحاشیه راند و دستاوردهای ارگ را در این مدت نمیتوان نادیده گرفت. بهتر بود که آقای عبدالله در کنار سایر بزرگان و چهرههای مطرح سیاسی و مردمی، با قدرت بیشتر بهسوی انتخابات میرفت و یا هم بهخاطر صدمه واردن نشدن به این پروسه ملی از نامزد شدن صرفنظر میکرد.
همانگونه که میگویند «آزموده را آزمودن خطاست» مردم افغانستان دیگر به عبدالله اعتمادی ندارند و در انتخابات نیز نگذاشتهاند که سرنوشت شان در سیاستهای مبهم و میانخالی پامال گردد.
با آن که دو روز پس از انتخابات آقای عبدالله خود را برنده اعلام کرد، در همین حال اما زمزمههایی از داخل تیم وی به گوش میرسد که اگر تیم وی برنده نشود یا به گفته آنها جلو تقلب گرفته نشود، از هر گزینهای ممکن استفاده میکنند. این بهمعنی کلید شورش و آغاز یک بحران جدید، اما همانگونه که انتخابات ششم میزان در تاریخ افغانستان بیسابقه بود و نهادهای ناظر انتخاباتی اعم از داخلی و خارجی، سفارتخانهها و جامعه جهانی از این روند کاملاً راضی هستند، دیگر خوابهای شریک شدن در قدرت تکرار نخواهد شد و یا هم مردم حوصله بیرون شدن در جادهها را نخواهد داشت. بهتر است که نتیجه هرآنچه از سوی کمیسیون انتخابات اعلام شد، پذیرفته شود و بازنده به برنده تبریک بگوید.