قباحتهای دیدار با حکمتیار
دیدار با حکمتیار علاوه بر قباحتهایی که استاد عطامحمد نور یادآوری کرده است، این مشکل را نیز دارد که باعث احیای یک جنازه سیاسی متعصب و افراطی نیز میشود.
عبدالله با حکمتیار دیدار داشته و گاردهای فرهنگیاش نیز از این رویداد به حیث دستاورد یاد میکنند.
دیدار با حکمتیار علاوه بر قباحتهایی که استاد عطامحمد نور یادآوری کرده است، این مشکل را نیز دارد که باعث احیای یک جنازه سیاسی متعصب و افراطی نیز میشود. یک جبهه، سالها خون دل خورد تا این چهره متعصب و افراطی را منزوی سازد که ساخت، اما اکنون عبدالله به خاطر منافع شخصی خود دوباره این موجود را به صحنه میآورد و بزرگش میسازد و شاید فردا پشت او اقتدا هم کند.
شاید عبدالله و تیمش تصور کنند که از وی در برابر تیم دولتساز استفاده ابزاری میکنند، اما ای کاش یکبار تجارب جهانی را مرور میکردند تا میدیدند که ایتلاف با افراطیون چگونه پیامد معکوس داشته است.
در ونزوئلا «رافایل کالدرا» تصور میکرد که میتواند از هوگو چاوز استفاده کند. به همین خاطر با او ایتلاف کرد، اما نتیجهاش جز سقوط آن کشور در کام دیکتاتوری چاوز چیز دیگری نبود. «هیتلر» و «موسولینی» هم با همین سیاست خام رهبران ایتالیا و آلمان به قدرت رسیدند.
ایتلاف با حکمتیار نیز چنین پیامدی دارد. ایتلاف با حکمتیار وقتی مشروع است که او از نظریات تندروانه و متعصبانه خود منصرف شده باشد. باری در کابل در محل اقامت استاد عطامحمد نور رییس اجرایی جمعیت، بودم که آقای عبدالستار خواصی همراه با معاون تکت حکمتیار تشریف آوردند. آنها آمده بودند تا برای دیدار استاد عطامحمد نور با حکمتیار زمینه سازی کنند. قبلاً نیز این دو دیدار مختصری در پاکستان داشتند.
استاد عطامحمد نور برای آقایان خواصی و معاون حکمتیار گفت: او هنوز از اظهار نظرهای تندروانه و نیش و کنایههای خود در باره چهرههای جهادی امتناع نورزیده است؛ بنابراین، امکان هیچ گونه تفاهمی وجود ندارد. من فکر میکنم معقول ترین روش مواجهه با حکمتیار نیز همین است: یا او باید از نظریات خود منصرف شود یا در انزوا بمیرد.
لطفاً این جنازه سیاسی را احیاء نکنید!