قطعنامه ۲۷۲۱؛ محصول تنش در جهان و مواجه با تنش در افغانستان
صدور قطعنامه ۲۷۲۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد در باره افغانستان از جانب دیگر هرچند خیلی دیر صادر شده، اما با توجه به عملکرد ضعیف این نهاد جهانی در مواجهه با بحرانهای افغانستان، اوکراین و غزه، میتواند «بینی خمیری» باشد که اعتماد از دست رفته دست کم مردم افغانستان را به این نهاد احیا کند؛ زیرا در بیشتر از دو سال گذشته که افغانستان دچار انزوای محض و بحران اقتصادی به شدت خطرناک شد، سازمان ملل متحد و اخصاً شورای امنیت این سازمان بیشتر از آن که به عنوان یک مرجع با اعتبار بینالمللی بتواند وضعیت را مدیریت کند، بازیچه قدرتهای بزرگ بوده و نتوانست موضع مقتدر، کارا و اثرگذار اتخاذ کند
به تاریخ هشتم جدی سال روان خورشیدی شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ۲۷۲۱ را در مورد افغانستان صادر کرد. این قطعنامه به مثابه یک نقشه راه در راستای پویاییهای داخلی، منطقهای و جهانی مبتنی و مرتبط با بحران افغانستان صادر شد که بر نحوه تعامل کشورهای دور و نزدیک با حاکمیت موجود و جریانهای مخالف سیاسی تمرکز دارد و موضوع حقوق زنان را برجسته میسازد.
این اقدام شورای امنیت سازمان ملل متحد از دیرباز انتظار میرفت چرا که بحران افغانستان وارد فاز فرامرزی شده و محصور در جغرافیای سیاسی این کشور نمانده است. موضوعاتی همچون حقوق زنان، تروریزم، مواد مخدر، ناامنی، آموزش، حقوق بشر و بحران اقتصادی که دامنگیر این کشور شده، نه یک مسئله کوچک داخلی که مسایل دارای اهمیت بینالمللی و گره خورده با وجهه جهانی سازمان ملل متحد از یکسو و مسئولیت اخلاقی کشورهای قدرتمند جهان از جانب دیگر است. این موضوع از آنجا دارای اهمیت مضاعف میشود که تمام کشورهای منطقه و جهان بدون استثنا چه آن کشورهایی که با حاکمیت موجود در تعامل گسترده هستند و چه کشورهایی که تاکنون از تعامل مستقیم ابا کردهاند، وضعیت کنونی را ایدهآل ارزیابی نمیکنند، بلکه بیشتر در بستر یک سیاست پراگماتیک و تقابل محور عمل کردهاند.
جریانهای مخالف سیاسی نیز جمعی هستند پراکنده و تاکنون با گذشت سه سال از سقوط جمهوریت نتوانستهاند محور جامعی برای اجتماع پراکندگی خود تعریف کنند. مخالفت حاکمیت موجود و ادامه حیات آن هرچند یک وجه مشترک برای جریانهای مخالف به حساب میرود، اما این جریانها بر سر موضوعات ثانوی مثل شیوه حکومت داری پس از عبور از وضع موجود، راههای مبارزه و مواجهه با موضوعات قابل بحث چون اقوام، نوع نظام، زبان، قانون اساسی و مذاهب در مدارهای جدا از هم و کاملا معکوس سیر میکنند.
برخی از جریانهای مخالف از بیخ و بن با مبارزه مسلحانه مخالف بوده و شماری نیز که این راه را ترجیح دادهاند، تاکنون کارنامه آنچنانی ندارند که قابل لمس باشد و بتواند مرکز ثقل قدرت را در میدان سیاسی جا به جا کند. آما آنچه که میتواند در راستای تقویت قطعنامه صادر شده جدید از آدرس شورای امنیت ملل متحد عمل کند، اولویت داشتن تعامل سیاسی به جای تقابل مسلحانه از سوی تقریباً اکثریت جریانهای مخالف است که گزینه مناسب بوده و باید از طریق آن گفتمانی در پارادیم بحران افغانستان خلق شود که حس ضرورت تعامل عملی را در سه زاویه مثلث اثرگذار حاکمیت موجود، جریانهای مخالف و سازمان ملل متحد تقویت نماید تا مقدمه ایجاد مذاکره و نقشه راه برونرفت از بحران کنونی فراهم گردد.
صدور قطعنامه ۲۷۲۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد در باره افغانستان از جانب دیگر هرچند خیلی دیر صادر شده، اما با توجه به عملکرد ضعیف این نهاد جهانی در مواجهه با بحرانهای افغانستان، اوکراین و غزه، میتواند «بینی خمیری» باشد که اعتماد از دست رفته دست کم مردم افغانستان را به این نهاد احیا کند؛ زیرا در بیشتر از دو سال گذشته که افغانستان دچار انزوای محض و بحران اقتصادی به شدت خطرناک شد، سازمان ملل متحد و اخصاً شورای امنیت این سازمان بیشتر از آن که به عنوان یک مرجع با اعتبار بینالمللی بتواند وضعیت را مدیریت کند، بازیچه قدرتهای بزرگ بوده و نتوانست موضع مقتدر، کارا و اثرگذار اتخاذ کند. در صدور همین قطعنامه نیز چین و روسیه رای ممتنع دادند و توافق جامع حاصل نشد.
در یک چشم انداز کلی، قطعنامه ۲۷۲۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد هم خود محصول پریشانی جهانی و هم مواجه با پریشانی سیاسی و راهبردی در قبال افغانستان است که این موضوع اساساً فعلیت اجرایی آن را در میدان اگر نگوییم ناممکن، دست کم به شدت محدود و مقید میسازد؛ زیرا از شامگاه بعد از صدور قطعنامه مذکور، ساز مخالف از جهات متفاوت بلند شده و زنگ خطر بیاعتبار شدن آن به صدا در آمد. حاکمیت موجود، چین و روسیه به عنوان مهمترین طرفهای دخیل در قضیه افغانستان روی خوش نشان داده و خط و نشان کشیدهاند که این خود حاکی از موانع جدید علیه آن است.
در وضعیتی که تعریف شد، به نظر میرسد عبور از بحران چند لایه، پیچیده و پر از کورگره افغانستان اساساً مستلزم تلاش خستگی ناپذیر دراز مدت از تمام جهات است با تصریح این نکته مهم که تمام طرفها صادقانه در جهت اعتماد سازی حرکت کنند.