نقش رو به رشد طالبان در شکلدهی آینده خطر جدی برای زنان افغانستان است؛ زنانی که بیشترین رنج را از این گروه شورشی میبرند. آنها با این تهدید که ممکن حداقل حقوقی را که از سال ۲۰۰۱ بدین سو به دست آوردهاند، از دست بدهند، باید عاجل راهی برای شرکت در همین روندهای حتی ضعیف صلح پیدا کنند.
آن طور که دولت ترامپ به دنبال توافق صلح بین دولت افغانستان و طالبان برای پایان دادن جنگ ۱۷ ساله با ترور است، طالبان هیچ عجلهای ندارند. این گروه پس از آن که در آن سوی مرز پاکستان تحت فشار قرار گرفت، دوباره بر ۶۱ درصد از ولسوالیهای افغانستان تسلط پیدا کرد و قدرت نفوذش برای کنترول و مذاکرات مستقیم افزایش یافت.
نقش رو به رشد طالبان در شکلدهی آینده خطر جدی برای زنان افغانستان است؛ زنانی که بیشترین رنج را از این گروه شورشی میبرند. آنها با این تهدید که ممکن حداقل حقوقی را که از سال ۲۰۰۱ بدین سو به دست آوردهاند، از دست بدهند، باید عاجل راهی برای شرکت در همین روندهای حتی ضعیف صلح پیدا کنند.
خوشبختانه، آنها میتوانند به درسهای صلح در سطح مردمی در آن طرف مرز (پاکستان) ببینند. در پاکستان، زنان موفقانه وضعیت مشابهی را علیه طالبان و دیگر گروههای تروریستی پشت سر گذاشتند. با وجود تفاوتهای مشخصی که مربوط به مشارکت زنان میشود، شباهتهای متقابل بین دو کشور به اثربخشی رویکرد قابل مقایسه اعتبار میهد.
زنان در ایجاد صلح: موارد منحصر به فرد افغانستان و پاکستان
در حالی که زنان افغانستان خیلی کم شامل روند جاری صلح میشوند، گفتوگوهای ماه فبروری که در مسکو برگزار گردید، استثنا است. آنجا، دو زن در ترکیب (غیررسمی) هیئت افغانستان به طور مستقیم با طالبان در مورد حقوق زنان صحبت کردند. اگرچه، برای بسیاری زنان افغانستان تنها راه این است که به طور غیر رسمی با گروه افراطی در سطح محلی – از طریق گفتوگوها و تقاضاها – صحبت کنند تا از حقوق شان محافظت کنند.
با وجود این که این امر ستودنی و در قلمرو طالبان بیسابقه است، اما این رویکرد چالشهای فراوانی پیش رو دارد. وضعیت اجتماعی زنان باعث میشود که قدرت کمی در چانه زنی داشته باشند. علاوه بر این، موفقیت در مذاکرات در سطوح مردمی، بستگی به توانایی آنها در ارائه یک استدلال درست در چارچوب اسلامی دارد.
در پاکستان اما، اشتراک زنان در ایجاد صلح محدود به گفتوگوی غیر رسمی در سطح محلی نمیشود. یک سکتور توسعه دهنده پر جنب و جوش با ابتکارات کلیدی برای حفظ حقوق زنان به طور مستقل پافشاری میکند. در ضمن، حکومت از مشارکت سیاسی زنان در انتخابات و سطح نمایندگی حمایت میکند. این رسمیت نقش حیاتی در گسترش دامنه مشارکت زنان در مجراهایی دارد که در آن، قدرت خود را حفظ میکنند – خانه ها و موسسات آموزشی. بنابراین، هرچند زنان پاکستانی نیز از مذاکرات رسمی صلح خارجاند، اما توانایی آنها در تعامل از طریق بنیادهایی که دارای یک نقش ثابت و قوی هستند، عمدتاً از – اگر افزایش نیابد – وضعیت خود در جوامع حفاظت میکند.
با این حال، به رغم تفاوتهای موقعیتی، زنان افغانستان میتوانند به مثالهایی از زنان پاکستان ببینند تا مجرایی پیدا کنند که متکی به گفتوگوی مستقیم با طالبان نباشد، از حقوق شان حفاظت و از گسترش افراطگرایی در جوامع شان جلوگیری کند.
به عنوان مثال، یک ابتکار غیرانتفاعی «شبکه بذر صلح» که توسط «گلالی اسماعیل» فعال مدنی مشهور رهبری میشود، موفقانه توانسته ۵۰۰ جوان را در افغانستان و پاکستان بسیج کند تا از طریق آموزش، کمک هزینه و مشاوره، جوامع خود را قادر سازد مفهوم «قهرمانی خشونت آمیز» (عملیات استشهادی از دید افراطگرایان) را به چالش بکشد. این نهاد از طریق تمرکز فرامرزیاش ثابت کرده که دخالتهای انجام شده در پاکستان میتواند به طور موثر در افغانستان نیز استفاده شود.
کار در محدودههای اجتماعی و فرهنگی برای محافظت از کودکان و جوامع
در مناطق محافظه کارتر که در آن، زنان پاکستانی فاقد آزادیاند تا آشکارا به هنجارهای محلی بپردازند، اما به شدت تلاش کردند تا صلح را در محدوده ساختارهای اجتماعی سنتی حفظ کنند. در این مناطق، شرایط زنان دقیقاً همان شرایط افغانستان را انعکاس میدهد – از جمله محدود بودن به نقشهای سنتی جنسیتی که آنها را در خانه هایشان محبوس و به شدت، تعامل با مردان غیر خویشاوند را منع میکند.
در چنین جوامعی، زنان به عنوان مذاکره کننده در درگیریهای خشونت آمیز و قبیلهای موفق عمل کردهاند. CAMP یک نهاد غیرانتفاعی (در پاکستان) تلاشهای خود را روی ادغام زنان در جرگهها متمرکز کرده است تا کمک کند دشمنیهای خونی که طی دهههای گذشته ادامه داشته، پایان یابد. در این جرگهها، با وجود مشارکت جداگانه، دیدگاههای زنان شنیده و در نظر گرفته میشود.
تلاشهای مشابهی، موفقانه در سطح ملی افغانستان نیز تعقیب شد، زمانی که به نُه زن اجازه داده شد در شورای عالی صلح در سال ۲۰۱۰ شرکت کنند. جرگه ملی مشورتی صلح که در همان سال توسط کرزی تنظیم شد. در ماه فبروری سال ۲۰۱۹، احتمالاً برای تمدید این ابتکار عمل، یک جرگه زنانه توسط زنان افغانستان تنظیم شد تا دیدگاههای خود را در مورد روندهای صلح جاری ثبت کنند.
در موارد دیگر، زنان پاکستانی شیوههای مشارکت را شناسایی کردند که وضعیت موجود را نیز تهدید نمی کند. این امر شامل مخالفت با فرستادن کودکان به مدرسههایی که با افراط گرایی ارتباط دارد، میشود تا از آنها در برابر تربیه شدن به عنوان انتحاری محافظت کنند. در حقیقت، این شواهدی است که زنان میتوانند مانع جنگ فرزندان و شوهرانشان در کنار گروهای افراطی شود. این امر درس مهمی برای افغانستان است؛ چنانچه طالبان برای استراتژی سربازگیری خود، زنان را هدف قرار میدهند تا آنها و (فامیلشان) را متقاعد کنند برای آنها بجنگند.
علاوه بر این، در پاکستان زنان از هر گونه نقش شغلی موجود برای محدود کردن گسترش افراط گرایی استفاده میکنند. این امر نیازمند معلمانی است که برنامههای درسی را در مکتبهای محلی تغییر دهند و دانشآموزان را برای طرح پرسش و مقاومت در برابر آجندای افراط گرایی با مهارتهای تحلیلی و دانش دینی مورد نیاز آشنا کند. جایی که مکتبهای دینی شکل غالب آموزش و پرورش را دارد، زنان برای اداره مدرسههایی که ایدئولوژی ملایم و متعادل را ترویج میدهد، تلاش کردهاند.
این تلاشها قابل تأمل است. بررسی برنامههای مختلف ایجاد صلح در پاکستان که از سال ۲۰۰۲ توسط یک سازمان غیر انتفاعی بینالمللی اداره میشود، نشان میدهد که «اصلاحات آموزشی، از جمله مدرسهها تاثیرات مهمی بر جای میگذارد.» در افغانستان نشانههایی وجود دارد که آموزش و پرورش به عنوان ابزار پیشگیری از افراط گرایی خیلی کاربرد دارد؛ در محیطی که مدرسهها اغلب تنها منبع آموزش جامعه است، حتی برای دختران. در اینجا، زنان مکتبهای خصوصی سکولار مانند (مرکز آموزشی زابلی) را تأسیس کردند.
با احتمال آمدن قوانین طالبان در مناطق مختلف افغانستان، زنان باید چالشهای استثنایی را برای دفاع از حقوقی که به سختی آن را به دست آوردند، بررسی و جستوجو کنند و از افراط گرایی که جوامع آینده شان را تعریف خواهد کرد، باید جلوگیری کنند. در حالی که محدودیتهای عمدهای سر راه تلاشهای آنها وجود دارد، زنان افغانستان میتوانند به موارد موفقیت آمیز مشارکت زنان پاکستانی در تلاشهای صلح برای یافتن راه حلهای مناسب توجه کنند. علیرغم اختلافات در وضعیت اجتماعی و سیاسی، اشتراکات کلیدی شرایط محلی که از حقوق زنان نظارت کند در هر دو کشور وجود دارد؛ اشتراکاتی که به خاستگاه و کارگیری درسهای مهم متعهد است.