قوم گرایی، عامل بدبختی افغانستان
من حکومت حاضر را نسبت به حاکمیت تروریزم در کشورمان، ترجیح میدهم. نمیخواهم جوانان به خاطر منافع پاکستان و دیگر قدرتها کشته شوند. جامعه را نباید بستری برای قدرتمند شدن تروریزم تبدیل کرد
موضعگیری از نشانی قوم و برخورد قومگرایانه با مسایل، دامنهٔ نزاعهای قومی را در کشور گسترده میسازد. سالهاست مردم ما به خاطر قوم، سمت، زبان و مذهب یکدیگر خود را میکشند. جنگهای داخلی و جنگهای پیش و بعد از آن که منتج به کشتهشدن هزاران انسان این سرزمین و سیاهبخت شدن چند نسل شد، بیش از همه عامل قومی قدرتمند داشت.
قومپرستی به سود افغانستان نیست. قومگرایی، سمتگرایی، جهالت و افراطیت، ابزار مناسب سربازگیری تروریزم در افغانستان است. نقص دیگر قومگرایی اینکه سبب فساد در یک اداره میشود. نمونهاش را که در ادارات کشور به چشم مشاهده میکنیم.
همیشه دعوای ما این است که باید در افغانستان شایستهسالاری نهادینه شود. ولی، تا زمانی که قومگرایی فرهنگ غالب جامعه باشد، از شایستهسالاری خبری نیست. میپذیرم که حکومت در بسیاری از مسایل عادلانه عمل نمیکند. ولی، بشر در هر حال به یک نظم اجتماعی ضرورت دارد. تروریزم نظم نمیآورد، ترور میکند. من حکومت حاضر را نسبت به حاکمیت تروریزم در کشورمان، ترجیح میدهم. نمیخواهم جوانان به خاطر منافع پاکستان و دیگر قدرتها کشته شوند. جامعه را نباید بستری برای قدرتمند شدن تروریزم تبدیل کرد.
به خاطر قوم، نباید روی وجدان خود پا گذاشت، نباید ارزشهای انسانی را پامال کرد. و بالاخره، به خاطر قوم، زبان، سمت و مذهب، نباید این فرموده سعدی را فراموش کرد:
بنی آدم اعضای یکدیگر اند
که در آفرینش ز یک گوهر اند
چو عضوی بهدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی