لویه جرگه؛ بازی جدید امریکا با سرنوشت افغانستان
در این بازی امریکا سعی دارد که نخست با طا-لبان نزدیک شود و سپس دست ایران و روسیه و چین را کوتاه نماید؛ زیرا دست کم ایران و روسیه طرفدار ایجاد حکومت فراگیر با حضور تمام اقوام، پیروان مذاهب مختلف و جریانهای سیاسی هستند.
به نظر میرسد توافقات جالبی میان طا-لبان و جانب امریکا در نشست سه روزه اسلو صورت گرفته است. این موضوع از آن جا عریان تر شد که روز گذشته توماس وست فرستاده ویژه امریکا برای روند صلح افغانستان گفت که با طا-لبان روی مسایل زیادی به توافق رسیدهاند و خواستار برگزاری لویه جرگه شد. پیش از این گلبدین حکمتیار نیز نسبت به این مسئله سخنانی ایراد کرده و مخالفت ضمنی خود را با لویه جرگه ابراز کرده بود.
لویه جرگه سازوکار به شدت سنتی، نا شفاف، نا روشن و غیر مردم سالارانه است که از گذشتهها برای حل مسایل عرفی میان قبایل مختلف و بیشتر در جنوب کشور برگزار میشده است. این سازوکار ساختار غیر دموکراتیک دارد و بیشتر «سالخورده»، «بزرگ قوم»، «متنفذ» و «مردانه» محور است. در لویه جرگه زنان حضور نداشته و کلانهای قوم در آن برای حل دعواهای محلی حکمیت میکردند. این سازوکار عرفی رفته رفته از سوی حکومتهای پیشین افغانستان تعمیم یافته و وجهه حقوقی، ملی و قانونی یافت؛ هرچند هیچگاه نتوانست از چارچوب کارایی سنتی و عرفی خود بیرون شود و ماهیت مردم سالارانه بگیرد.
در دورههای حامد کرزی و اشرف غنی اما، لویه جرگه در حد و حدود گردهمایی فرمایشی و فرمالیته زمامداران برای برآوردن سیاستهای به ظاهر ملی تقلیل جایگاه یافت و حیثیت حقوقی نیم بند آن به سود حاکمیت مصادره شد. لویه جرگه مشورتی کرزی برای امضای پیمان امنیتی با امریکا و لویه جرگه مشورتی صلح اشرف غنی از این نوع بود.
در مقابل، سازوکار مدرن، مردم سالار و شفاف انتخابات و رفراندوم وجود دارد که در آن تمام آحاد ملت صرف نظر از جایگاه اجتماعی، جنسیت و سن و سال که دارای وجاهت قانونی برای رای دادن باشد، به صورت دستجمعی سرنوشت خویش را تعیین کرده و به شخص، نهاد یا سیستم مورد نظر تفویض صلاحیت یا وجاهت قانونی میکند و یا از آن سلب مینماید.
هدف از این مقدمه، موضوعی است که احتمالاً در آینده نه چندان دور شاهد آن خواهیم بود؛ زیرا از اظهارات فرستاده ویژه امریکا چنین بر میآید که به برگزاری لویه جرگه از سوی طا-لبان موافقت شده و شاید طا-لبان نیز مجاب شدهاند که به یک نحوی مشروعیت سیاسی کسب کنند و چه بهتر از لویه جرگه که نه سازوکار دموکراتیک است و نه درد سر انتخابات را دارد.
توافق امریکا و شاید هم پیشنهاد این کشور به طا-لبان برای برگزاری لویه جرگه و کسب مشروعیت داخلی و وجهه حقوقی و قانونی از سوی ملت، بازی تازهای است که واشنگتن آغاز کرده است. در این بازی امریکا سعی دارد که نخست با طا-لبان نزدیک شود و سپس دست ایران و روسیه و چین را کوتاه نماید؛ زیرا دست کم ایران و روسیه طرفدار ایجاد حکومت فراگیر با حضور تمام اقوام، پیروان مذاهب مختلف و جریانهای سیاسی هستند که باب میل طا-لبان چندان نیست. بنا بر این، امریکا به درستی درک کرده که اگر بخواهد در صحنه پسا ۱۵ اگست در افغانستان حضور فعال داشته باشد، طریقی جز کنار آمدن با طا-لبان وجود ندارد و از همین جهت است که به تکاپو افتاده و آماده دادن امتیازات کلان است.
مهلت دو هفتهای دولت امریکا برای تصمیم گیری در مورد داراییهای ارزی منجمد شده افغانستان، اظهار نظر عجیب توماس وست مبنی بر عدم فشار بر طا-لبان برای پذیرفتن اعضای دولت پیشین یا سیاسیون در بدنه سیستم جدید و تحرکات اروپاییها هم باید در همین زمینه و چارچوب قابل فهم و تفسیر شود.
اکنون که بوی توافق امریکا و طا-لبان به مشام میرسد، مسئله به ملت افغانستان بر میگردد که یا خود در بزنگاه کنونی تاریخ سرنوشت خویش را در دست گرفته و از طریق رفراندوم یا انتخابات نوع نظام آتی را تعیین کنند، یا سازوکار لویه جرگه را بپذیرند.