«مجمع افغانها»؛ باز هم لویه جرگه؟
با آن که لویه جرگه بومی افغانستان است و در گذشته باربار برگزار شده، اما نتیجه و برایند آن چیزی فراتر از خواستههای حاکمیت موجوده نبوده و در واقع ابزاری است برای تایید مواردی که مد نظر قدرت حاکم میباشد
اخیراً ذبیحالله مجاهد سخنگوی طا-لبان فاش ساخته که حکومت موقت آنان در پی ایجاد «مجمع افغانها» برای بحث روی مسایل افغانستان برگزار خواهد کرد. هرچند آقای مجاهد نامی برای این گردهمایی اعلام نکرده اما بنا بر قراین، باید منظور او همان لویه جرگه سنتی باشد که برخی سیاسیون نیز خواستار برگزاری آن شدهاند.
مجاهد: ما هنوز نامی بر آن نمیگذاریم؛ که نامش چه خواهد بود ولی یک مجمع افغانها جور (ترتیب) خواهد شد و بالای مسایل بحث خواهد کرد.
موضوعی از سوی سخنگوی طالبان بیان شده، برخی مسایل چند ماه گذشته را در واقع به نوعی تفسیر و روشن میکند، مثل تشکیل کمیسیون دعوت طا-لبان برای برقراری تماس با سیاسیون مخالف، دیدارهای وزرای طا-لبان با برخی رهبران سیاسی و همچنان اظهارات مکرر اعضای طا-لبان مبنی بر دعوت از سیاسیون برای ورود به داخل کشور و این که در امان خواهند بود.
هرچند لویه جرگه یا هر نامی که طا-لبان برای این نوع گردهماییها بدهند، در افغانستان مسبوق به سابقه است و شماری از شخصیتهای سیاسی از جمله حامد کرزی بارها خواستار برگزاری آن شدهاند، اما این طرح سنتی مخالفان و منتقدان خود را نیز دارد.
نقدی که به صورت کاملاً موجه بر لویه جرگه و جرگه خواهان وارد میشود، ساختار سنتی و قبیلوی و انفعال آن در تصمیمگیری است. تاریخ معاصر افغانستان پر است از برگزاری لویه جرگهها که در مقاطع مختلف برگزار شده و نتیجه نهایی و محتوم آن نیز همسو با قدرت حاکم و برگزار کننده بوده است.
به نظر میرسد طا-لبان با راه اندازی لویه جرگه در واقع میخواهند به همان نتیجهای برسند که در گذشته دولتها و حاکمان مختلف رسیدهاند، توسل به این امر غیر دموکراتیک در حالی که سازوکار انتخابات در کشور مهیا و فراهم باشد، در واقعیت امر دور زدن تاریخ و کسب نتیجه دلخواه از یک سازوکار سنتی است. اکنون دولت موقت طا-لبان با همان کارتی بازی میکند که دولتهای گذشته دست کم از زمان امانالله خان تاکنون بازی کرده و هربار نیز ساختار سنتی لویه جرگه به دلخواه قدرت حاکم تصمیم گرفته است.
گذشته از این، اگر برگزار کننده لویه جرگه طا-لبان باشد، چگونه سازوکاری باید روی دست گرفته شود که اعتماد تمام طرفها جلب شود تا در این زمینه گرد هم آینده و بتوانند در چارچوب یک ساختار فراگیر به تشکیل دولت و تقسیم قدرت بپردازند.
از آنجایی که تاکنون هیچ اعتماد سازی میان سیاسیون مخالف و طا-لبان انجام نشده، احتمال این که همه به لویه جرگه روی خوش نشان بدهند کم است، اما طا-لبان بیشتر در پی کسب مشروعیت داخلی از این سازوکار بوده و گامی میداند در جهت تحکیم حاکمیت خود.
از سوی دیگر، بازی با این کارت در واقع نتوانسته که ثبات سیاسی و دولتی پایدار برای افغانستان ایجاد کند؛ زیرا از یک سازوکار سنتی و برخاسته از ساختارهای بسته بومی نمیتواند دولت مدرن پاسخگو به نیازهای امروزی جامعه ایجاد نماید و از همین رو احتمال این که پس از برگزاری لویه جرگه دوباره بخشهایی از جامعه ناراض بوده و ثبات سیاسی بار دیگر به چالش کشیده شود.
لویه جرگه به عنوان سازوکار حل و فصل قضایای کوچک قومی در سطح روستا یک ابزار مفید است، اما زمانی که موضوع کشوری با نزدیک به ۴۰ میلیون جمعیت مطرح میشود، نمیتوان ریسک کرد و سرنوشت یک ملت را با این ساختار سنتی تاخت زد.
در یک نگاه کلی، با آن که لویه جرگه بومی افغانستان است و در گذشته باربار برگزار شده، اما نتیجه و برایند آن چیزی فراتر از خواستههای حاکمیت موجوده نبوده و در واقع ابزاری است برای تایید مواردی که مد نظر قدرت حاکم میباشد.