محقق – داعش – مسلم یار
آدرس داعش نامعلوم و نمایندگان آنها در خفابود. صحبتهای آقای مسلمیار و همسر آقای یون اما، علناً این آدرس را به همه نشان داد.آنان كه به این صراحت از حمله به داعش نگران شدهاند، هویت حامی داعش خویش را آشكار كردهاند. حالا دولت افغانستان میتواند آنها را دستگیر و محاكمه كند. آنها به عنوان نمایندگان جریانی تكفیری كه هزاران نفر از هموطنان ما و دهها هزار مسلمان دیگر را سلاخی كردهاند، باید به محكمه كشانده شوند.
سخنان چند روز قبل آقای محقق به جنجالی رسانهای در كابل بدل شده است. جنجالی كه دو طرف بسیار سختگیر دارد.عدهای معتقدند كه آقای محقق باید اعدام شود و ازین قبیل؛ ازجمله آقای مسلمیار رییس مجلس تشریفاتی سنا كه سختترین حملات را به همراه همسر اسماعیل یون، چهره بدنام شوونیستهای پشتونگرا آقای محقق را محكوم به خیانت ملی كردند.
هر دوی این نفرات متعلق به شرق افغانستان و ننگرهارند. جایی كه امروزه محل تجمع و به نحوی پایتخت داعش در افغانستان است. درست در روز همین اظهارات، داعش مردم را در شرق ننگرهار زنده زنده پوست كندند. بعد از آنكه چندی قبل، عدهای از ریش سفیدهای منطقه و قوم شینواری را در میان آتش سوزانده بودند. این دو نفر هیچ كدام ازینها را محكوم نكردند؛ چرا كه داعش در افغانستان مشهور به كشتن قومی خاص شده است. قومی كه سرنوشت محتوم گورستان را بر دوش میكشد. آنها دختر نُه سالهای را در مقابل چشمان پدر و مادرش در شاهراه غزنی سر بریدند كه به جنبش تبسم انجامید و صدها وهزاران نفر را به خیابانهای كابل كشاند. بعدها در میرزاولنگ، جنایت وحشتناکتری را سبب شدند و همانند سوریه و عراق، مردم را به سلاخی و بردگی كشاندند. این قصه در چندین مسجد سریالی ادامه یافت. اما مردم و دولت نشانی داعش را ظاهراً بلد نبودند تا از آنها انتقام بگیرند. گروه موسوم به داعش كه به اشتباه پالیسی دولت قبل، برای سركوب طالبان و البته بیدروپیكر بودن سرزمین خداداد به افغانستان آمده بودند. كم-كم از میمنه و جوزجان تا بدخشان و هرات، جنایتهای شهكارشان را تكرار كردند. در شرق افغانستان اما، صد برابر میرزاولنگ، سلاخخانههای جمعی راه انداختند. زنان جوان را برای جهادالنكاح دزدیدند و مردان مقاوم را زنده در آتش سوختند. در ننگرهار شرقی اما، فیسبوک فعال نبود تا این جنایات به صورت وسیع انعكاس بیابد و از طرفی همچنان آدرس داعش نامعلوم و نمایندگان آنها در خفابود. صحبتهای آقای مسلمیار و همسر آقای یون اما، علناً این آدرس را به همه نشان داد.آنان كه به این صراحت از حمله به داعش نگران شدهاند، هویت حامی داعش خویش را آشكار كردهاند. حالا دولت افغانستان میتواند آنها را دستگیر و محاكمه كند. آنها به عنوان نمایندگان جریانی تكفیری كه هزاران نفر از هموطنان ما و دهها هزار مسلمان دیگر را سلاخی كردهاند، باید به محكمه كشانده شوند. قصه داعش به اینجا ختم نمیشود. این قصه در افغانستان خداداد به بركت حامیان داخلی كه در بدل ثمن بخس جان و ناموس و سرزمین خویش را میفروشند، هر روز بیشتر دامن میگسترد. و حتی اینكه افغانستان به سوریه بعدی بدل شود، بعید نیست با این فرق كه روسیه و جریان حشدالشعبی برای دفاع از ما، نخواهد بود. نابودی داعش در هرجایی كه صورت گرفته باشد كمترین انتقامِ شهدای ماست. اگر در سوریه داعش را روسیه و ایران شكست دادهاند، باید از هردوی این كشورها سپاسگزاری كرد. دولت افغانستان باید نیروهای نظامیاش را به جنگ علیه داعش به سوریه میفرستاد. مگر بارها، دولت وعده انتقام از داعش را نداده بود؟ این انتقام در هوا كه انجام نمیشد. وقتی نشانی داعش معلوم بود؛ چرا نباید نیروهای ما برای انتقام به سراغشان میرفت. جدا ازینكه با این كار، جغرافیای جنگ از داخل خاک ما به بیرون انتقال مییافت. غرض و مرضی كه درین بازی وجود دارد، قابل اغماض نیست. البته كه دولت ما با خوشبینی از شكست داعش استقبال میكرد. دولت ما نظارهگر بیطرف نبود، بلكه به علت مشكلات داخلی توانایی اعزام نیرو و انتقام از داعش را نداشت. اما از پیروزی نیروهای مخالف داعش، با شوق استقبال می كرد. داعشیها باید در هر جای دنیا شكست بخورند و اگر هم در جایی رخنه میكنند به مدد چند خودفروخته محلی است. در عراق و سوریه خوانینی كه خاكشان و پسان ناموس و جان مردمشان را در قبال مقداری پول به داعش فروخته بودند، شناسایی شدند؛ بعضی از آنها توسط خود داعش قَیله-قَیله شدند و بقیه را، مردم چنین كردند. در افغانستانهم قصه متفاوت نخواهد بود. كسانی كه از شكست داعش اظهار ناراحتی میكنند و اسناد خاکفروشی آنها در پارلمان رونمایی میشود، باید بدون كمیسیونهای قلابی، دستگیر و محاكمه شوند. چه توسط دولت چه توسط مردم و خانواده آنها پیش رویشان به داعش سپرده شود تارنج پدر و مادر تبسم را بفهمند و دیگر كسی اندیشه خاکفروشی را به گروهای تروریستی بینالمللی نكند.
سيد رضا محمدی