محور اصلی تشکیل دستههای انتخاباتی چیست؟
عامل اصلی گرد آمدن سیاستمداران نامتجانس در دستههای به شدت شکننده، نه سرمایهگذاری هدفمندانه برای رفتن به ارگ، که بیشتر خالی کردن عقدههای سیاسی است.
غلام فاروق نجرابی آخرین چهرهای بود که در آخرین ساعات روز گذشته برای اشتراک در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده خورشیدی به کمیسیون انتخابات رفته و ثبت نام کرد. با احتساب او، اکنون ۱۸ نفر به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده است.
در میان نامزدان چهرههای مشهور و غیر مشهور وجود دارد. تاکنون دست کم چهارماه به آغاز کمپاینهای رسمی انتخاباتی مانده و هنوز معلوم نیست که کدام نامزد چه برنامه دارد. هرچند برخی نامزدان در روز ثبت نام و معرفی تیم شان برخی برنامههای اصلی تیم شان را معرفی کردند.
هرچند برنامههای نامزدان معلوم نیست، ولی بدون آن هم معلوم است که کدام نامزد چقدر وزن دارد و کی در کجا میایستد. از میان ۱۸ دسته انتخاباتی که تاکنون شکل گرفته، به نظر میرسد چهار دسته تا برگزاری انتخابات حضور خواهد داشت.
۱- دسته اشرف غنی با معاونیت امرالله صالح و سرور دانش
۲- دسته حنیف اتمر با معاونیت یونس قانونی و محمد محقق
۳- دسته داکتر عبدالله با معاونیت بابر فرهمند و اسدالله سعادتی
۴- دسته گلبدین حکمتیار با معاونیت فضلالهادی وزین و حفیظالرحمان نقی
این چهار دسته انتخاباتی نسبت به دستههای دیگر وزن بیشتر دارد. اشرف غنی در قدرت است. داکتر عبدالله هم شریک قدرت است. محمد حنیف اتمر مشهور است به مدیریت بحرانها و در کنار خود چهرههایی همانند عطا محمد نور، محمد اسماعیل خان و برخی سیاسیون دیگر را دارد. اما حکمتیار تیمی ساخته به کلی متفاوت. در دسته او کسی از قومیت هزاره نیست. هردو معاونش گمنام و عالم دین هستند. به عتراف خودش با هیچ حزب سیاسی همسو نشده و تصمیم گرفته که خود به صورت مستقلانه نامزد شود.
دیگر دستههای انتخاباتی به نظر میرسد که بیشتر به خاطر کسب امتیاز به میدان آمدهاند، تا امید رفتن به ارگ.
اکنون، مطرحترین سیاستمداران در این چهاردسته پراکنده شدهاند و عامل آن بیشتر سیاستهای ارگ است که سبب نارضایتی آنان شده و امروز در برابر اشرف غنی ایستادهاند.
یک موضوع اما در میان این چهار دسته به شدت برای آینده سیاسی کشور خطرناک است. عدم تجانس سیاسی – فکری و محور نارضایتی از ارگ. سیاستمدارانی که در دستههای انتخاباتی مطرح شده گرد هم آمدهاند هیچ نوع تجانس فکری و سیاسی ندارند و تنها عامل و محور جمع کننده آنان، دهنکجی در برابر غنی و دستهاش است.
امرالله صالح یک باره در هیئت یک مصلح و منجی بزرگ ظاهر شده و به قول خودش با اشرف غنی « معامله » کرده تا رفقای سابقش را به عنوان «طفیلی» از دسترخوان دولت دور کند. سرور دانش در بیش از چهار سال گذشته چیزی بیش از « مامور » سر به راه نبوده است.
جنرال دوستم به علت نارضایتی از اشرف غنی با عبدالله پیوسته است. محمد کریم خلیلی رابطه خوبی با سرور دانش نداشت. عطا محمد نور از داکتر عبدالله رنجیده خاطر است. محمد محقق احساس میکند که نماینده اصلی هزارهها او است و سرور دانش به ناحق در کرسی معاونیت دوم نشسته است. اسماعیل خان با جمعیت اسلامی همواره رابطه « رفیقانه» داشت و دارد تا رابطه نهاد و عضو.
حساب حکمتیار کاملاً با بقیه متفاوت است. او در طول بیش از ۳ دهه فعالیت سیاسی و نظامی، نشان داده که کسی را بر نمیتابد مگر این که سرسپرده او باشد.
پس عامل اصلی گرد آمدن سیاستمداران نامتجانس در دستههای به شدت شکننده، نه سرمایهگذاری هدفمندانه برای رفتن به ارگ، که بیشتر خالی کردن عقدههای سیاسی است.
یادداشت: خبرگزاری دید با آرای مطرح شده در تبصرههای سیاسی موضع بیطرف دارد.