مدارس پاکستانی؛ آموزش دینی یا شستوشوی مغزی
بعضی از این مدارس، به دلیل منابع بیرونی و قوت اقتصادی، تحت کنترل دولت اسلامآباد هم نیست و اغلب از طریق جمعآوری زکات و کمکهای مالی عربستان سعودی، تجهیز و تمویل میشوند.
پاکستان مراکز آموزشهای دینی بسیار دارد. اغلب این مدارس در ایالت بلوچستان، جنوب پنجاب و و ایالت خیبر پشتونخوا است که بعضی آنان، دور از کنترل دولت فعالیت دارند.
نظر به گزارشها، تحلیلها و تحقیقات انجام یافته در حوزه پاکستان، در حال حاضر نزدیک به ۳۰ هزار مدرسه دینی مشغول آموزشدهی افراطیت، در این کشور فعال هست. آنچه، توجه گسترده جهانیان را به خود جلب کرده است، هدف و شیوه تدریس و پیامدهای آموزش و ارتباط آنان با حلقات تندرو و خشنی است که زمینههای گسترده هراسافگنی و ناامنی را در افغانستان، پاکستان و نواحی اطراف به بار آورده است.
بعضی از این مدارس، به دلیل منابع بیرونی و قوت اقتصادی، تحت کنترل دولت اسلامآباد هم نیست و اغلب از طریق جمعآوری زکات و کمکهای مالی عربستان سعودی، تجهیز و تمویل میشوند.
مهمترین عنصر نگرانکننده، فرایند آموزشهای خشونتبار، تبلیغات گسترده بنیادگرایی و ایجاد آرمانهای تندروانه در اذهان طلابی است که در این مراکز مشغول تعلیماند. بدتر از آن، چنین محیطهای تروریستپرور را با نام اسلام گره زده و خطرناکترین دیدگاههای ضدانسانی را در قالب آموزههای دینی به آنان میآموزند.
این مدارس، نه مرکز تربیت اسلامی است و نه آموزشگاه مفید اجتماعی یا انسانی، بلکه چنین مکانها، بزرگترین مراکز شستوشوی مغزی، پرورش و تولید افراطیت، خشونت و دهشتافگنی در سطح منطقه است. در چنین جاهایی، به بهانه دین و ارزشهای بلند دینی افکار کودکان، جوانان و نوجوانان به شکل سیستماتیک و درازمدت شستوشو شده و پس از مدتی در مناطق مختلف، از طریق شبکههای بزرگ تروریستی پخش میشوند.
با این حال، وجود چنین مدرسههایی از خطرات جدی امنیتی برای افغانستان، پاکستان و منطقه به شمار میرود.
در شرایط فعلی که جنگ علیه تروریزم به شکل بینالمللی آن جریان دارد. بررسی، تضعیف و از بین بردن مراکزی که به جای تولید علم به تولید تروریست مبادرت میورزند، از نیازمندیهای اولیه سیاست جهانی و بهخصوص از ضرورتهای جدی سیاست داخلی و خارجی پاکستان است.
این مسئله برهمه روشن است که پاکستان از منابع حمایتی مهم تروریزم و عوامل ناامنی در افغانستان به شمار میرود و موجودیت چنین مدارس، دال و استناد بر این امر است.
هرچند این مدارس از خطرات بالفعل و بالقوه ناامنی برای دولت و مردم افغانستان است، اما هیچ تردیدی وجود ندارد که دامنه این افراطیت گسترده شده و به آفت بزرگی برای پاکستان نیز تبدیل شود.
اکنون که سیاست دوگانه اسلامآباد در قبال افغانستان روشن شده، این بر کشور همسایه است که بهجای اتخاذ سیاست فریب و دورویی با صداقت تمام، در کنار افغانستان بایستاد و در راستای تضعیف تروریزم گامهای عملی را بردارد.
بدون تردید برای رسیدن به این هدف، در کنار تغییر در دستگاه دیپلماسی پاکستان، توجه جدی این کشور به پیامدهای اسفبار و مرگآور تروریستسازی این مدارس در خاک این سرزمین و از بین بردن منابع مالی و تضعیف آموزشهای افراطی، از مهمترین اقدامات در این راستا به حساب میآید.
از سویی هم، جامعه جهانی و در راس آن ایالات متحده امریکا که بارها از جنگ علیه تروریزم یاد کرده است، باید با تغییر سیاست جنگی به جای تمرکز به حاشیههای جنگ، عوامل و منابع اصلی بدامنی و ناامنی را در افغانستان شناسایی کرده و علیه آن به صورت عملی اقدام کند.
آنچه جامعه افغانستان و در کُل منطقه را از آفت افراطیت نجات میدهد؛ مبارزه با ریشهها، تفکر و منابع آموزشی این جریان است و بدون شک از میان بردن مدارس دینی در خاک پاکستان، یکی از این اهداف به شمار میرود.
سید عبدالبصیر مصباح – خبرگزاری دید- تهران