گفتوگوهای میانافغانی متعلق به افغانستان است، نه قطر، روسیه یا چین
خلیلزاد همواره مقامات افغانستان را از مذاکرات خارج نگه داشت و مایک پمپئو وزیر امور خارجه حتی حمدالله محب مشاور امنیت ملی افغانستان را به دلیل اعتراض، در لیست سیاه قرار داد. تحقیر عمدی محب و امرالله صالح فقط طردگرایی طالبان را از طیف وسیعتر سیاسی افغانستان تشویق کرد.
در حالی که دیپلماتها به مذاکرات صلح ایالات متحده و طالبان میپردازند که هدف آن دستیابی به معامله صلح است، مردم افغانستان بیشتر واقعبین هستند: آنها فرایند دیپلماتیک زلمی خلیلزاد نماینده ویژه را نه با هدف صلح، بلکه فراهم نمودن روپوش برای تصمیم از پیش تعیین شده ایالات متحده برای خروج نیروهای خود میدانند. مسئله فقط نیروهای امریکایی در این کشور نیست. شرکای ناتو که من طی روزهای اخیر با آنها صحبت کردم، میگویند که اگر ایالات متحده به کاهش عجولانه و یکجانبه ادامه دهد، آنها نیز به ماموریتهای خود نقطه پایان میگذارند تا کاهش اندک-اندک و متناسب.
در حالیکه شهروندان افغانستان به طور عموم از کمکهای نیروهای خارجی به نیروهای امنیتی این کشور استقبال میکنند، اعتقاد گستردهای در میان مردم افغانستان (حتی آزادیخواهان) وجود دارد که اگر سیاست امریکا خیانت به همه چیزهایی است که پس از ۲۰۰۱ ساخته شده، پس بهتر همان که ترک کنند. نظریههای توطئهآمیز بسیار زیاد است مبنی بر اینکه ایالات متحده اکنون در تبانی با طالبان است (در غیر این صورت، مردم افغانستان میگویند، سیاست دولت ترامپ بیمعنا است)، زیرا اقدامات خلیلزاد فقط تفرقهآمیز است.
مسئله ماهیت طالبان است. این گروه مذهبی تندرو همچنان ادعای مشروعیت به نام امارت اسلامی افغانستان میکند و از تصدیق قانون اساسی سال ۲۰۰۴ یا دولت منتخب افغانستان خودداری میکنند. چنانچه طالبان همچنان مکتبها، بازارها و سایر اهداف غیرنظامی را هدف قرار میدهند، هیچ نشانهای مبنی بر کنار گذاشتن نگرشها یا تاکتیکهای گذشته خود که مشخصه فلسفه و حکومت آنها در آستانه حملات تروریستی ۱۱ سپتمبر است، نشان ندادهاند.
با توجه به این امر، مردم افغانستان اجتنابناپذیری گفتوگوها را درک کردهاند. تأکید ایالات متحده برای گفتوگو با طالبان بر میگردد به زمان قبل از رییس جمهور ترامپ. همانطور که هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت امریکا از گفتوگو با طالبان حمایت کرد. وی گفت:« شما با دوستان خود صلح نمیکنید. اگر انتظار دارید شرایطی را ایجاد کنید که به یک شورش پایان دهد، باید با دشمنان خود مشارکت کنید.» و لویه جرگهها در فرهنگ افغانستان عمیق است.
با این حال، کاخ سفید و وزارت امور خارجه با تشویق نوع اشتباه گفتوگو، غلط پیش میروند. آنها جلسات با طالبان را در دوحه، محور استراتژی خود قرار میدهند. خلیلزاد همواره مقامات افغانستان را از مذاکرات خارج نگه داشت و مایک پمپئو وزیر امور خارجه حتی حمدالله محب مشاور امنیت ملی افغانستان را به دلیل اعتراض، در لیست سیاه قرار داد. تحقیر عمدی محب و امرالله صالح فقط طردگرایی طالبان را از طیف وسیعتر سیاسی افغانستان تشویق کرد.
اکنون، با دیپلماسی ایالات متحده و قدرت در عقبنشینی با طرح و برنامه، دیگر قدرتها این خلاء را پر میکنند. هفته آینده، رهبران طالبان و افغانستان برای مذاکرات چند روزه راهی پکن خواهند شد. مسکو نیز گفتوگوهای میانافغانی دیگری را برگزار کرد. هیچ یک از اینها موفقیتآمیز نخواهد بود، اما هر دو دروازه را برای نفوذ روسیه و چین در شکل دادن نظم پسا امریکا باز میکند.
راه دیگری نیز وجود دارد، همانطور که داود مرادیان رییس انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان خاطرنشان میکند. با ختم گفتوگوهای امنیتی هرات در ۱۹ اکتوبر، وی استدلال میکند که اکنون زمان گفتوگوهای میانافغانی در داخل افغانستان است. هرات شاید فرهنگیترین شهر افغانستان باشد. اینجا اساساً شهر موسیقی، شعر و تحمل است – برعکس همه چیزهایی که طالبان در پی آن هستند. با این حال، همانطور که امریکاییها، ایرانیها و پاکستانیها و همچنین مسلمانان، مسیحیان، یهودیان و هندوها برای گفتوگوهای امنیتی به هرات سفر کردند، معتصم آقا جان خزانهدار و داماد ملا عمر رهبر طالبان و عضو شورای کویته نیز به هرات رفت. بیشتر شرکت کنندگان به شدت مخالف آقا جان بودند، اما آنها به او احترام گذاشتند، با او گفتوگو کردند و با او چای نوشیدند. از آنجا که مهم بود، با وجود حضور مقامات حکومت افغانستان در اتاق گفتوگو، معتصم آقاجان و دیگر اشخاص همفکر او آمده بودند. (هیچ دیپلمات امریکایی از کابل نیامد که نشان میدهد چقدر محدودیتهای امنیتی برخی سفارتخانهها پر ثمر بوده است.)
برای ترامپ، یکی از دلایل عقبنشینی از افغانستان هزینه عملیاتهای مداوم است – ۳۰ میلیارد دالر در سال حتی با وجود کاهش شمار نیروها. اما تشویق و ترغیب گفتوگو در داخل افغانستان هیچ هزینهای ندارد. این امر ممکن است خلیلزاد بلندپرواز را از داشتن یک کرسی مرکزی در تریبون مرکزی و سازوکار برای تقویت اعتبارنامههای دیپلماتیک و تماسهای تجاریش محروم کند، اما میتواند راهی برای نتیجه بهتر و محکمتر دیپلماتیک برای افغانستان فراهم کند؛ نتیجهای که این کشور را دو دستی تقدیم طالبان، پاکستان، چین یا روسیه نکند.