روایتی دیگر، روایت نظام است. «جمهوریت» میخواهد، «انتخابات»، تعین سرنوشت مردم به رای خودشان، توسعه نظام سیاسی و انکشاف متوازن را مطرح میکند. آن روایت نخستین اما، «اداره موقت» مطرح میکند، «امارت» میطلبد.
در مذاکرات صلح میان افغانها که در قطر جریان دارد مردم افغانستان و جهان با دو ترکیب درهیئتهای مذاکره کننده افغانها مواجه هستند. مذاکراتی که دو روایت از افغانستان را به تصویر میکشد. داعیهداران هر دو روایت خود را حق میدانند. برای همین، هر دو گروه با دو آجندای مختلف گفتوگو مینمایند. اینجا یک گروه خودشان را فاتح که برگرفته از فتوحات صدر اسلام است، میپندارد و گروه دیگر از فتح سخن نمیگوید. یک گروه خود را «مجاهدین» میخواند و گروه دیگر در جنگ کنونی از واژه «مجاهد» استفاده نمیکند. یک گروه افغانستان را در مظهر جهانیان اشغال شده میخواند، گروه دیگر اما از کلمه «اشغال» استفاده نمیکند. روایت طالبان از حمله نکردن بالای امریکاییها و سایر خارجیهای مستقر در افغانستان، «تفاهم و تعامل» است، اما این «تفاهم» را در قبال طرف مقابل که تمام جهان آن را به رسمیت میشناسد، «اشغال» میخوانند. روایت جالب دیگر طالبان این است که این گروه با کشورهای مختلف رابطه دارد، ولی رابطه رسمی یک دولت را وابستگی و اشغال میپندارد.
روایتی دیگر، روایت نظام است. «جمهوریت» میخواهد، «انتخابات»، تعین سرنوشت مردم به رای خودشان، توسعه نظام سیاسی و انکشاف متوازن را مطرح میکند. آن روایت نخستین اما، «اداره موقت» مطرح میکند، «امارت» میطلبد.
فراموش نکنیم که نظام اسلامی به روایت طالبان، افراطیترین نظام دنیا است. روایت طالبان از اسلام با عصر کنونی فرق میکند. در مصاحبههایی که دیده میشود، تفسیر و برداشت آنان از اسلام که یک دین جامع و کامل تعریف شده، نادرست است. روشی را که طالبان از اسلام و به نام اسلام بکار میبرند، مشکل دارد.
یکی از روایتهای مهم و برجسته این دو روایت(امارت و جمهوریت) در برداشت از دین مبین اسلام است. دینی که به حقوق زنان و مردان به صورت مساویانه و برابر تاکید دارد.
در ترکیبِ هیئت مذاکره کننده یک طرف، هیچ زن حضور ندارد، کلانترین روایت طالبان از حضور زنان، در خانه ماندن است. این گروه تاهنوز یک زن را برای جهان به عنوان عضو خود که حال از یک گروه جنگی-شورشی رویکرد سیاسی اتخاذ کرده نشان نداده است، در روایت مقابل گروه طالبان، برای چند میلیون دختر زمینه مکتب خواندن، دانشگاه رفتن، حق کار، حق مشارکت سیاسی، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن و در نهایت حق چانهزنی روی موضوعات مهم کشوری هموار شده است.
عملاً دیده میشود که از مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی دفاع میکنند، از حقوق زنان سخن میگویند، محرومیتها، محدودیتها، نابرابریها، محکومیتها، شکنجه، خشونت، دره زدن، شلاق زدن و بد دادن را به چالش میکشند.
عمل، کنش، واکنش، مکافات و مجازات را براساس قانون اساسی و سایر قوانین نافذه کشور -که اسلامی است- تعریف میکنند و به فیصلههای قانونی گردن مینهند. همچنان هیچ زن در رهبری گروه طالبان نیست.
اکنون، این دو روایت در مذاکرات صلح میان افغانها ضرورت به نزدیکی دارد. هر دو طرف بایستی انعطاف نشان دهد. هیئت مذاکره کننده دولت حاضر است که قربانی بپردازد، اما قربانی تا کدام حد؟
هیئت مذاکره کننده دولت نظام را قربانی نمیدهد، خواست تمام مردم افغانستان هم همین است که نظام با تمام کاستیها و عقبماندگیها، چالشها و مشکلاتی که دارد، حفظ شود. تغییر نظام را قانون اساسی پیشبینی کرده است که از صلاحیتهای لویه جرگه قانون اساسی است. گروه طالبان مواردی را که مشکل دارند، از راه قانونی اصلاح کرده میتوانند و آوردن تغییرات در مواد قانون اساسی زمانی امکانپذیر است که با دولت یکجا شوند و خواستهها و مطالبات شان را از راه مناسب به کرسی بنشانند.
دور نخست مذاکرات صلح میان افغانها به نتیجه فوری نمیرسد، خوبی این دور مذاکرات آن که مردم افغانستان و جهانیان از خواستهها و روایتهای هر دو طرف در عرصههای مختلف آگاهی پیدا میکنند. مهمترین روایت دیگر طرف جمهوریت خواسته آتشبس است. دولت جمهوری اسلامی افغانستان خواستار برقراری آتشبس دایمی است و این خواست را مطرح کرده است.
روایت دیگر (جانب طالبان) درخواست آتشبس را مطرح نکرده، احتمال میرود که براساس فیصله امریکاییها و پیشنهاد کشورهای دیگر، طالبان به آن تن دهند. این بحث بر میگردد به نمایندگی از مردم افغانستان، به این معنی که اگر گروه طالبان خود را نماینده بخشی از مردم تلقی میکنند، همان مردم آتشبس میخواهند. چرا آنان این خواست را مطرح نمیکنند؟