جنگ، بیکاری، مشکلات اقتصادی و دشمنیهای شخصی باعث آوارهشدن تعداد زیادی از خانوادهها شده است که گفته میشود اکنون تعدادشان نزدیک به دو میلیون میرسد. کابل هدف نهایی اینهاست و فکر میکنند زندگیشان آنجا بهتر خواهد، اما وقتی وارد کابل میشوند مشکلات دیگر سر راهشان قرار میگیرند.
کمپ بگرامی یکی از مکانهای است که خانوادههای زیادی از ولایتهای ناامن، مانند هلمند، کندز و جلالآباد در آن بودوباش دارند. در این کمپ بیشتر از هزار خانواده زندگی میکنند. دیوارهای گِلی، اتاقهای کوچک، خیمههای پاره پاره بیانگر اوج فقر و تنگدستی این مردم است.
احمد ولی ده ساله درست یک سال قبل، زمانی که پدرش توسط گروه داعش در ولسوالی«اچین» ننگرهار کشته شد، توانست خود و مادر پیرش را نجات داده و به کابل برسند.
او میگوید: در اوایل، وقتی داعش وارد ننگرهار شد، رفتار بسیار انسانی با مردم و مخصوصاً کودکان داشت، هرچند به هیچ زبانی تکمل نمیکردند، ولی به اشاره به همه میفهماندند که آنان مردمان خوبی هستند و آمدهاند تا به مردم کمک نمایند، اما رفته رفته رفتارشان تغییر کرد و سرانجام روزی رسید که آنها اطفال شیرخوار را سر بریدند و به زور از مردم میخواستند در تهیه غذای آنان همکاری کنند و اگر کسی به حرفشان گوش نمیکرد، جزایش مرگ بود.
احمدولی و خانوادهاش اکنون بیشتر از یکسال میشود که در کابل زندگی میکنند. او تنها نانآور خانواده خود است که در طول روز موترشویی میکند. به دلیل دوری راه از رفتن به مکتب باز مانده و اگر مکتب برود سه ساعت راه را باید پیادهروی کند تا به مکتب برسد، در اینصورت نمیتواند به کارش در موترشویی ادامه بدهد و هیچ مکتب هم در داخل کمپ وجود ندارد.
انزرگل کسی است که سالهاست مسوولیت این کمپ را به عهده دارد. او میگوید: مشکلات این مکان فراوان است، ولی مشکل عمدهی ما نداشتن مکتب و آب پاک است، ما مجبور هستیم یک بشکه ده لیتری آب را به ده افغانی خریداری نماییم و به دلیل نداشتن آب، اطفال به مریضیهای فراوان متبلا میشوند و با رسیدن فصل گرما این مشکلات بیشتر و بیشتر میگردد. برای ایجاد مکتب بارها به وزارت معارف مراجعه کردیم، ولی آنها فقط وعده میدهند و بس! همه میدانیم که رفتن به مکتب یکی از حقوق اساسی هر طفل است و اطفالی که در این کمپ زندگی میکنند از بیشتر حقوق خود محروماند که نداشتن مکتب مهمترین آنها است.
ظاهر، باشنده اصلی ولایت کنر است و اکنون ۶ ماه میشود که از ترس داعش در کابل زندگی میکند. او میگوید که«هنرمند» است، داعش برای خانوادهاش اخطار فرستاد که دست از آواز خواندن بردارد و برای جهاد علیه بیگانهها با نیروهای آنها یکجا شود؛ اگر وی دعوت آنها را قبول نکند داعش تمام مردهای خانواده را کشته و زنان و دختران را اسیر خواهند گرفت. او هم شبانه راهی کابل میشود و درست فردای آن شب داعش خانهی وی را آتش میزند.
ظاهر میگوید: وقتی به کابل رسیدیم جز لباسهای به تن داشتهیمان دیگر هیچ چیزی نداشتیم، مسوول کمپ از هر خانواده به اندازه توان برای ما وسایل تهیه کرد و اکنون اینجا به زندگی خود ادامه میدهیم.
کمپ بگرامی در یکی از نقاط دور افتاده کابل موقعیت دارد و باشندگان آن از نبود امنیت شکایت داشته و میگویند که شبانه افراد مسلح وارد خانهشان شده و دست به دزدیهای مسلحانه میزنند. در مواردی هم با مردم محل درگیر شده و باعث زخمیشدن بعضیها میشوند.
خواست این بیجاشدگان این است تا دولت به مشکلات آنها رسیدگی کنند و در کابل جای مناسبی برای زندگی آنان فراهم کنند و اگر این کار را نمیکنند، دوباره امنیت ولایتهایشان را تامین کنند تا به خانههایشان برگردند.
فاطمه فیضی- خبرگزای دید