مصاحبه احمد ضیاء مسعود؛ پنهانکاری، تناقضگویی و تهمتزنی
آقای مسعود در حالی از تصامیم، برنامه و پرنسیپ حزبی سخن میزند که جز او و آقای ربانی و چند تن دیگر کسی دیگر را با خود ندارد.
این در حالی است که جمع بزرگی از اعضای شورای رهبری مخالف برنامهها و تصامیم آنانند.
مصاحبه احمد ضیاء خان را در طلوع نیوز دیدم، شاید این مصاحبه برای کسانیکه از حقیقتها آگاهی ندارند شیرینتر از عسل بوده باشد، اما آگاهان امور و کسانیکه در متن قضایا حضور دارند، مصاحبه وی را دور از حقیقت و غیر واقع بینانه میانگارند.
جهت روشن شدن موضوع، عزم بر آن داشتیم تا چند و چون این مصاحبه و ناگفتههای آقای احمد ضیا را برای مردم و جوانان چیز فهم به دور از هر گونه جانبداری بنویسم:
۱: آقای ضیاء مسعود در پاسخ به پرسش خبرنگار مبنی بر این که شما جمعیت را به انزوا میبرید، نه این که پاسخ منطقی و درخور ارائه نداد؛ حتی از جواب درست طفره رفت و با گفتن این که ما جمعیت را به انزوا نمیبریم بسنده نمود. در حالی که ایشان با تبانی آقای ربانی حکومت را نامشروع میخوانند و خویشتن را یک گروه اپوزیسیون میخوانند، عملاً با این رویکرد جمعیت را از صحنهی سیاسی دور میکنند و میدان مبارزه و سیاست را برای دیگران خالی مینمایند.
با این رویکرد انحصارگونه، کادرهای جمعیت به انزوا رفته و حقیکه قرار بود از آدرس عبدالله برای جمعیت گرفته شود نیز به هدر میرود.
این در حالی است که هم پیمانان عبدالله بهسان حزب جنبش یکی پی دیگری حقوق خویش را به دست میآورند.
۲: آقای ضیاء مسعود، عطا محمد نور را متهم نمود که به خاطر تصاحب قدرت و کرسی علیه ما جبهه گرفت و دست به اقدامات جدید زد. اتهامی که اساس آن را نا آگاهی و یا هم حسادت و جاه طلبی حزبی وی تشکیل میدهد؛ زیرا استاد عطا محمد نور تا این دم برای خود و هم فرزندان خود کدام چوکی و منصبی از حکومت فعلی و گذشته در خواست ننموده است. تنها هدف وی و متحدینش در قدم نخست سر و سامان دادن به جمعیت است که با قوت بیشتر بتواند در صحنه سیاسی خاصتاً در پروسه صلح نقش مهم و سازنده ایفا نماید. زیرا جمعیت یگانه حزبی است که در طول دو دهه در برابر طالبان قربانی داده است و طرف اصلی بازی با این گروه بوده است.
چگونه منطقی به نظر میآید که این حزب در انزوا قرار بگیرد و میدان بازی را برای رقیبان خود خالی بگذارد.
۳: آقای مسعود تاکید مینمود که تشکیل شورا و عزل رییس از صلاحیتهای اعضای شورا نیست و کار ایشان کاملاً غیر مشروع میباشد.
برای آقای مسعود میگویم اگر کار ایشان غیر مشروع است و جنبه اجرایی ندارد پس چه کسی آقای ربانی و شما را به حیث ريیس و معاون برگزید؟
اگر تصامیم آنها غیر مشروع است پس ریاست و معاونیت شما هم غیر قانونی است و ۹ سال ریاست آقای ربانی و معاونیت شما هم زیر پرسش میرود.
۴: آقای احمد ضیاء مسعود، استاد عطا محمد نور را متهم نمود که در سال ۲۰۰۹ عبدالله را جهت کاندیداتوری از آدرس جمعیت پیشنهاد نمود و در این دور ( ۲۰۱۹ )خلاف پرنسیپ حزبی از وی حمایت نکرد.
راست گفتهاند که دروغ گو حافظه ندارد. اولاً عبدالله وقتی در ۲۰۰۹ کاندید جمعیت معرفی شد اکثریت قاطع اعضای شورای رهبری حزب وی را پذیرفتند و ایشان را به عنوان کاندید از آدرس جمعیت معرفی نمودند. دوم این که شما کسی بودید که بر خلاف تصمیم اعضای شورای رهبری جمعیت پُست معاونیت رقیب انتخاباتی جمعیت را قبول کردید و در سال ۲۰۰۴ در تیم انتخاباتی حامد کرزی پیوستید و به خواستههای شورای رهبری ارج نگذاشتید، اما وقتی استاد عطامحمدنور در این دور از انتخابات ( ۲۰۱۹ ) که عبدالله براساس تصمیم شورای رهبری کاندید جمعیت نبود از وی حمایت نکرد کار او را خلاف و غیر قانونی میخوانید، اما بر تخلف و پشت کردن خود به تصامیم اکثریت شورای رهبری مبنی بر حمایت از قانونی و عبدالله در سالهای ۲۰۰۴ ، ۲۰۰۹ و۲۰۱۴ رو پوش میگذارید.
هنگامیکه در سال ۲۰۰۹ شما در تکت انتخاباتی گل آقا شیرزی قرار گرفتید، چرا آن وقت پالیسی جمعیت را از یاد برده بودید؟ یا که آن وقت جمعیت وجود نداشت و یا هم فاقد پالیسی و پلان بود؟
شما که در سال ۲۰۱۴ معاونیت تکت انتخاباتی زلمی رسول را پذیرفتید آن وقت مگر عضو جمعیت نبودید؟
وقتی زلمی رسول از اشتراک در دور دوم انتخابات همان سال انصراف داد و شما آغوش اشرف غنی را گرمتر یافتید و به خاطر مقام ناچیز و سمبولیک با دستمال گل سیب کمر وی را بستید، مگر عضو جمعیت اسلامی نبودید؟
پرسش این است که وقتی در سال ۲۰۰۴ کاندیدای جمعیت آقای قانونی بود و درسالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۴ کاندیدای جمعیت داکتر عبدالله بود.
جناب عالی به عنوان عضو ارشد جمعیت اسلامی در این سه دور کجا بودید و برای کدام تیم کار میکردید؟
شما که ادعای اصولی بودن در حزب را دارید، چرا عبدالله را بر خلاف تصمیم شورای رهبری کاندیدای جمعیت معرفی نمودید و هنگامی که مشاهده کردید اکثریت اعضای رهبری جمعیت در این تصمیم با شما همگام نیستند خود را بسان گداها پشت دروازههای دیگران برای حمایت از او قرار دادید و دامان آنها را گرمتر یافتید؟
وقتی عبدالله را نماینده جمعیت در این دور برگزیدید و سوگند وفاداری را بر وی تحمیل کردید. چرا او را در دقیقه ۹۰ رها کردید و به خاطر حفظ منافع ملی و مردمی کنار وی ایستاد نشدید؟
حقی که قرار بود برای مردم و جمعیت از این آدرس بگیرید را رها نمودید؟
مگر مردم مثل شما صاحب مال و ثروت است که قربانی سیاستهای پوشالی و بیمعنی شما شوند؟
مگر جمعیت در گرو چند فرد است که هواداران و اعضای برجسته آن بر هر طبلی که مینوازید، برقصند؟
آیا تصمیم تان جنبه شورایی داشت؟ یا که یازنه و خسربره این تصمیم را اتخاذ نموده بودید؟
حقیقت این است که شما با این رویکردها حیثیت ملی و حقوقی جمعیت را زیر پرسش بردید و جمعیت را یک حزب ناکام و شکست خورده معرفی نمودید.
۵: آقای ضیاء مسعود- استاد عطا محمد نور و بقیه اعضای شورای رهبری جمعیت را گروه انشعابی خواند.
فکر میکنم آقای مسعود همانگونه که از اصلاحات و تعدیلات اساس نامه جدید حزب بیخبر است از دانستن معنای واژه انشعاب هم عاجز میباشد.
چگونه میتوان یک کتله بزرگی را گروه انشعابی تلقی نمود؟
این گروه را چگونه میتوان انشعابی خواند در حالی که دارند برای جمعیت جان میدهند و خواهان توانمندی و انسجام جمعیت اند؟
اینها اگر انشعابی بودند، پس چرا از آدرس دیگر و با نام دیگر فعالیت خود را آغاز نکردند؟
استاد عطا محمد نور و بقیه اعضای شورای رهبری با تصامیم جدید خویش خواهان پروژهای جدید نیستند بلکه برای پویایی و نام نیکی جمعیت اسلامی چنین اقدامی نمودند.
زمانی یک گروه را انشعابی میتوان خواند که یک کتله کوچک برخلاف تصامیم جمعی و بر هدف ایجاد پروژه جدید از یک گروه جدا شوند و با نام نو و لباس جدید وارد کارزار شوند.
۶: اساسنامه و مرامنامهٔ جمعیت توسط کمیتهٔ تسوید و ترتیب اساسنامه و مرامنامهٔ کمیسیون تدارک مجمع عمومی آماده شده است. کمیسیون تدارک در ۱۱ ثور ۱۳۹۰ توسط رهبر شهید استاد برهانالدین ربانی در یک همایش بزرگ از شخصیتهای جمعیت اسلامی افغانستان اعلان و معرفی گردید. این کمیسیون که بیشتر از صد عضو از سراسر افغانستان داشت یکی از وظایف مهمش باز نگری و نو سازی اساسنامهٔ جمعیت در هماهنگی با مقتضیات زمان و خواستههای تحولات سیاسی افغانستان و نیازهای یک حزب مدرن بود. این اساسنامه به رغم گفتههای پریشان احمد ضیاء مسعود در حیات استاد شهید به هدایت و زیر نظر ایشان توسط یک جمع بزرگ از دانشمندان و نخبگان جمعیت اسلامی نوشته شده است؛ بنا بر این، این اساسنامه از مشروعیت توظیف کمیسیون تدارک توسط شهید استاد ربانی و مشروعیت اجماع همه اعضای جمعیت برخوردار است و عزل صلاحالدین ربانی از ریاست موقت جمعیت بر اساس مفاد همین اساسنامه صورت پذیرفته است. مضاف بر این، آقای احمد ضیاء مسعود فراموش نکند که ریاست موقت صلاحالدین خان برای دو ماه از سوی شورای رهبری هشت نفری صورت پذیرفته بود که تقریباً نُه سال دوام کرد و توسط بیش از دو سوم شورای رهبری ۶۲ نفری یعنی ۴۸ تن معزول شد؛ مگر آقای صلاح الدین را مجمع عمومی جمعیت به عنوان ريیس انتخاب کرده بود یا همین شورای رهبری؟ شورای رهبری که میتواند ريیس منصوب کند و نمیتواند او را معزول سازد؟ این کار فقط در منطق احمد ضیاء مسعود و امثال او درست جلوه میکند.
۷: آقای مسعود در حالی از تصامیم، برنامه و پرنسیپ حزبی سخن میزند که جز او و آقای ربانی و چند تن دیگر کسی دیگر را با خود ندارد.
این در حالی است که جمع بزرگی از اعضای شورای رهبری مخالف برنامهها و تصامیم آنانند.
آنها سهم فعال در حکومت، نقش سازنده در پروسه صلح و … را میخواهند که بایستی به تصمیم و خواسته شان بر بنیاد اساسنامه جدید حزب ارج گذاشته شود.
۸: شگفت آور این که ایشان گفتند معاونیت من بر اساس پیشنهاد آقای صلاحالدین خان میباشد و قبلاً من ريیس اجرایی حزب بودم، این چگونه ممکن است که مقام معاونیت بر اساس گفته خودش در اساسنامه حزب نباشد و ایشان بدون مشورت با اعضای رهبری و غیر قانونی معاون حزب برگزیده شود.
۹: آقای مسعود بارها تکرار نمود که چطور ممکن است یک حزب دو پالیسی و پلان را بکار برد.
غالبا مخاطب ایشان عدم حمایت استاد عطا محمد نور از عبدالله در این دور بود و هم چنان خواستههای اکثریت اعضای شورای رهبری مبنی بر این که ما باید در حکومت و پروسه صلح سهم فعال داشته باشیم.
آقای مسعود شما که خود را میراث دار جمعیت و فرزند اصیل آن میانگارید این پالیسی در سالهای ۲۰۰۴ ، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۴ کجا بود؟
مگر شما نبودید که برخلاف تصامیم جمعی حزب در دوره های مختلف به تکتهای انتخاباتی رقیبان پیوستید؟ زمانی که کمر محمد اشرف غنی را بستید چرا پالیسی حزبی را از یاد بردید؟ فکر میکنم آن وقت زیبایی ارگ و مقام نمایندگی فوقالعاده سمبولیک هوش شما را ربوده بود.
امید دارم که جناب مسعود اندکی در معرفت اصطلاحات و حقیقت یابی برنامهها خود را زحمت دهد.
چه خوبست که آقای مسعود به خواستههای شورای رهبری تمکین کند و از هتک حرمت شخصیتهای با نفوذ و شناخته شده جمعیت دست بردارد و با توهین و تاختن به آدرس آنها شخصیت خود را بد و سیاه نشان ندهد.
چه نیکو خواهد بود که از گزافه گویی و برچسب زدن خزعبلات سیاسی بر همسنگران خود دوری کند و راه رسم و اصالت جمعیت را خدشه دار نکند.
اگر آقایان احمد ضیا مسعود و صلاحالدین خان ربانی به خواستههای شخصی خویش پافشاری نمایند قطعاً جمعیت را به سوی دو دستگی و ضعف سوق میدهند.
اگر با دقت سخنان احمدضیا خان را واکاوی نماییم، پنهان کاری، اتهام و تناقض گویی در گفتار وی نمایان است.