معمای صلح و بازی قدرت
در حالی که نسل ناامید ما امیدوار به کاهش تنش است و انتظار جبهۀ واحد را از سوی رهبران سیاسی بیش از هر زمان دیگر دارند، تکبر برای قدرت آنها را بیشتر نگران ساخته و اینکه تمام تلاشهای صلح ممکن نابود شود.
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
پس از ۱۸ ماه گفتوگو و نزدیک به دو دهه جنگ، توافقنامه تاریخی بین ایالات متحده و طالبان در ۲۹ فبروری سال ۲۰۲۰ به امضا رسید و امیدها برای ختم جنگ طولانی و وحشیانه در افغانستان که ممکن سرانجام به پایان برسد، دوباره زنده شد تا حل و فصل بالقوه یا راهحلی برای مرگبارترین و طولانیترین جنگ تاریخ معاصر افغانستان داشته باشد، اما وقایع پس از آن ثابت کرد که صلح دایمی در افغانستان شاید یک سپیده دم کاذب باشد.
بحران سیاسی جاری بین رهبران افغانستان که ناشی از ایجاد حکومت موازی، پیششرطهایی که مانع مسیر گفتوگوهای میانافغانی شد و شیوع جهانی ویروس کوید-۱۹ که بر روند صلح افغانستان سایه افکنده، همه شهادت میدهند که توافقنامه امریکا و طالبان در بدو ظهور از بین رفته است.
از لحاظ تئوری، جنگ امریکا در افغانستان بین پیروزی که برای آن هیچ استراتژی نیست و خروجی که برای آن هیچ سیاست واضحی نیست، قطببندی شده است، اما یک چیز واضح است که جنگ بین ایالات متحده و طالبان جنگ چریکی است؛ چنانچه «هنری کسینجر» آن را جنگ برد و باخت تعریف میکند، نه مصالحه.
هنری کسینجر: در جنگ چریکی، ارتش متعارف اگر پیروز نشود، میبازد و چریکیها میبرد اگر بازنده نشود.
با توجه به توافقنامه امریکا و طالبان و دورنمای مبهم گفتوگوهای میانافغانی، طالبان ممکن با بازنده نشدن، این جنگ را ببرد.
این امر شاید یک موفقیت بزرگ در سیاست خارجی رییس جمهور فعلی ایالات متحده باشد تا نیروهای امریکایی را قبل از انتخابات ۲۰۲۰ کاهش دهد، اما امیدوارم این امر تبدیل به یک شکست تاریخی برای مردم افغانستان که هزینه سنگینی طی نزدیک به دو دهه برای این جنگ بیهوده پرداخته، نشود.
مردم افغانستان نخستین روز سال ۱۳۹۹ خورشیدی و تجلیل از فصل بهار را با غم از دست دادن ۲۵ سرباز نیروی امنیتی و دفاعی این کشور آغاز کردند. طالبان مسئولیت این حمله را که در ولایت زابل به وقوع پیوست پذیرفت.
آخر چه چیزی این وحشیگری را توجیه میکند؟ و چطور ما میتوانیم افغانستان را نجات دهیم وقتی آن را در یک جنگ بیهوده علیه یک دیگر نابود میکنیم؟
در بحبوحه تمام این ابهامات و موانع در مسیر صلح پایدار، بحران سیاسی جاری بین نخبگان سیاسی، نمک به زخم پاشیدن است.
اکنون زمان آن نیست که رهبران سیاسی بازی تاج و تخت را انجام دهند و قدرت خود را به خاطر منافع شخصی به نمایش بگذارند.
در حالی که نسل ناامید ما امیدوار به کاهش تنش است و انتظار جبهۀ واحد را از سوی رهبران سیاسی بیش از هر زمان دیگر دارند، تکبر برای قدرت آنها را بیشتر نگران ساخته و اینکه تمام تلاشهای صلح ممکن نابود شود.
تمام طرفهای درگیر به خصوص طالبان باید بدانند که این یک بازی غیرقابل برد است و هیچ راهحل نظامی ندارد.
وقت آن است که به رغم تمام اختلافات، به خود یادآوری کنیم که چقدر امیدها و آرزوهای مشترک داریم؛ آروزهایی که ما را به عنوان مردم این سرزمین یکپارچه ساخته است. ما میتوانیم سرنوشت فردی و جمعی خود را فقط با اتحاد، وفاداری و خوشبینی به آنچه باور داریم، شکل دهیم.