آخرین اخبارافغانستانتحلیلترجمهزنانسیاست

ممنوعیت و محدودیت؛ نوروزی تاریک برای زنان افغانستان

در بحبوحه این جشن جدید، آغاز سال تحصیلی جدید سایه تلخ و تاریکی بر دختران بی‌شماری در سراسر افغانستان می‌افکند که مجبورند با همصنفی‌ها و محیط گرم مکتب خداحافظی کنند

در زمین ناهموار افغانستان، در بحبوحه پس‌زمینه‌ای از مبارزه و مقاومت همیشگی، دختر جوانی به نام «اومیا کریمی» به عنوان چراغ راهنمای عزم و امید ظهور می‌کند. در ۱۲ سالگی جوانی او را روح پرچالش کابل ناامید می‌سازد.

در افغانستانی که آرزوهای زنان و دختران اغلب با هنجارهای اجتماعی و آشفتگی‌های سیاسی دچار خفقان شده است، کریمی جرئت می‌کند آینده‌ای را بدون محدودیت‌های تاریخ، فقر و جنگ تصور کند؛ آینده‌ای در سیاست افغانستان. بلندپروازی‌های او گواه جسارت و انعطاف‌پذیری‌اش است که همانند ستاره‌ای می‌درخشد.

کریمی تفکرات خود را در مورد افغانستان که رنگ بی‌گناهی تخیلش و درس‌های آموخته شده در یک مکتب خصوصی در کابل دارد، شریک می‌سازد. در حالی که درک او از تاریخ کشور و مردم آن ممکن محدود و آینده ممکن عمیقاً مبهم باشد، او اعتماد به نفس دارد؛ به‌ویژه در مهارت‌های نوشتن. او به تازگی جایزه ادبی دوم را در مکتب‌اش به خاطر مقاله‌ای که نوشته بود، دریافت کرد. پدرش با افتخار این خبر را در ایکس به اشتراک گذاشت و همچنین خواستار پایان دادن به ممنوعیت تحصیل دختران بالاتر صنف ششم شد.

چنین خواست‌هایی برای بسیاری از والدین افغانستانی به یک امر عادی تبدیل شده است. روز یکشنبه حامد کرزی رییس جمهور پیشین افغانستان و پدر سه دختر از بسته شدن مکاتب ابراز ناامیدی کرد. در صورت عدم رفع ممنوعیت دختران او نیز مانند هزاران دختر افغانستانی دیگر به زودی از حق حضور در مکتب محروم خواهند شد.

رییس جمهور سابق با درخواست از مقامات برای لغو ممنوعیت بر تمامی دختران، از تعطیلی آن ابراز انزجار کرد. او اشاره کرد که فرا رسیدن نوروز، جشن باستانی بهار که در سراسر آسیای جنوبی و مرکزی جشن گرفته می‌شود، به ‌طور سنتی جشن سال تحصیلی جدید را برای کودکان افغانستانی رقم می‌زند.

کرزی نوشت که معمولاً آغاز سال تحصیلی جدید «برای کودکان، دختران و پسران ما همانند عید است». متاسفانه دختران این کشور نزدیک به سه سال است که از تحصیل محروم هستند.

نوروز امسال در ۲۰ مارچ بود. نوروز به معنای «روز نو» یک جشن باستانی است که به پیش از اسلام می‌رسد. در سراسر آسیای جنوبی و مرکزی، مردم نوروز را به عنوان تجدید و تولد دوباره جشن می‌گیرند که نمادی از رسیدن بهار و تجدید حیات طبیعت است. زمان ابراز آرزوی رفاه، سلامتی و برداشت محصول پربار در سال آینده است.

پس از نوروز، زنگ مکتب‌ها در سراسر کشور به صدا درآمده و آغاز سال تحصیلی را نشان می‌دهد. به‌رغم موانع متعدد، میلیون‌ها دختر و پسر هر سال پیوسته در مکتب ثبت‌نام می‌کنند و عزم جمعی را برای ادامه آموزش به‌رغم مشکلات نشان می‌دهند.

با این حال، در بحبوحه این جشن جدید، آغاز سال تحصیلی جدید سایه تلخ و تاریکی بر دختران بی‌شماری در سراسر افغانستان می‌افکند که مجبورند با همصنفی‌ها و محیط گرم مکتب خداحافظی کنند. برای سومین سال متوالی، دختران افغانستانی بالاتر از صنف ششم در اولین روز سال تحصیلی اجازه ورود به صنف‌های درس را نخواهند داشت. این نقض جدی حقوق اساسی بشر است.

طا-لبان پس از به دست گرفتن مجدد کنترول افغانستان، به‌رغم تعهدات قبلی برای حفاظت از حقوق زنان، از جمله حق تحصیل و اشتغال، به سرعت مقررات سخت‌گیرانه‌تری را به اجرا گذاشت. در نتیجه، میلیون ها دختر افغانستانی همچنان از دسترسی به مکتب محروم هستند.

بر اساس گزارش ۲۰۲۳ سازمان ملل متحد، بیش از ۱۳۰ میلیون دختر در سراسر جهان از دسترسی به آموزش محروم هستند. قابل توجه این است که افغانستان تنها کشوری است که در آن تحصیل فراتر از سطح ابتدایی برای زنان و دختران ممنوع است.

منطق طا-لبان برای بستن مکتب‌های دخترانه همچنان نامشخص است، به‌ویژه با توجه به این‌که اسلام تحصیل برای دختران را ممنوع نکرده است. طا-لبان به دلایل «مذهبی و فرهنگی» اشاره کرده و بر تلاش خود برای ایجاد یک محیط آموزشی مساعد برای دانش آموزان دختر تأکید کرده‌اند.

اما تلاش واقعی برای باز شدن مکتب‌های دخترانه بالاتر از صنف ششم صورت نگرفته است.

گزارش سازمان ملل متحد سیاست‌های تبعیض‌آمیز مقامات دفاکتو در افغانستان را که مانع دسترسی زنان و دختران به مکتب متوسطه، دانشگاه‌ها و سایر موسسات آموزشی می‌شود، محکوم کرد. در این گزارش آمده است که این سیاست‌ها «به معنای سوءاستفاده است که نه تنها به زنان و دختران آسیب می‌رساند، بلکه به طور جدی به کشور و آینده آن آسیب می‌زند».

برای کریمی که امسال باید صنف چهارم را شروع می‌کرد، نوروز همچنان نویدبخش روزنه‌ای از امید است.

داستان او همچنین نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری زنان افغانستان در برابر ناملایمات است، زیرا آن‌ها برای آموزش و توانمندسازی در این کشوری تلاش می‌کنند که در آن میلیون‌ها دختر از تحصیل محروم هستند؛ در چرخه‌ای از فقر و تبعیض گرفتار شده‌اند که به دلیل انزوای جهانی این کشور و مقررات سخت‌گیرانه طا-لبان تداوم یافته است.

برای زنان افغانستان، زندگی هرگز آسان نبوده است. مادر کریمی در اوایل ۳۰ سالگی، یکی از میلیون‌ها زن در افغانستان است که به دلیل درگیری‌های مداوم در این کشور نتوانسته‌اند به مکتب بروند.

آموزش و پرورش در افغانستان مدت‌هاست که هدف اصلی خشونت بوده است که به تهاجم شوروی در دهه ۱۹۷۰ برمی‌گردد. مکتب‌ها مدام به آتش کشیده شد و دانش‌آموزان و آموزگاران هر دو قربانی درگیری شدند. این روند ناگوار در دو دهه گذشته ادامه داشت و با فساد گسترده و اختلاس مالی توسط دولت‌های متوالی افغانستان تشدید شد.

به‌رغم دریافت میلیاردها کمک خارجی به منظور حمایت از آموزش و پرورش برای همه افغانستانی‌ها، چالش‌های مهم حتی در نظام جمهوری سابق باقی مانده است. میلیون‌ها کودک قادر به دسترسی به مکتب نبودند و سیستم آموزشی افغانستان همچنان با مسایلی مانند مکتب‌ها و آموزگاران خیالی دست و پنجه نرم می‌کرد که با تشدید درگیری‌ها بیشتر شد. وخامت امنیت و فساد گسترده مانع از پیشرفتی شد که در غیر این صورت می‌توانست چشم‌انداز آموزشی این کشور را متحول کند.

گزارش سال ۲۰۱۸ دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید که تعداد کودکانی که به مکتب می‌روند کاهش یافته است و ۶۰ درصد از دختران افغانستان در آن سال در مکتب ثبت نام نکرده اند. در همان سال، یونیسف گزارش داد که تقریباً نیمی از کودکان بین ۷ تا ۱۷ ساله افغانستان – که مجموعاً ۳.۷ میلیون نفر است – قادر به دسترسی به آموزش نیستند. این آمار نگران‌کننده ناشی از درگیری‌های مداوم و وخامت اوضاع امنیتی در این کشور است که با فقر فراگیر و تبعیض جنسیتی علیه دختران همراه شده است.

مادر کریمی پس از ممنوعیت تحصیل، وارد ازدواج زودهنگام شد؛ مسئله اجتماعی مهم که اغلب با خشونت و سوء‌استفاده خانوادگی و همچنین نرخ بالای زایمان در افغانستان همراه است. با این حال، او اقداماتی را برای یادگیری خواندن و نوشتن انجام داد. او با حمایت شوهرش یک معلم خصوصی گرفت. حالا او به کریمی کمک می‌کند تا آرزویی را که خودش نتوانسته بود به دست آورد، محقق سازد: تکمیل تحصیلات رسمی.

اگر ممنوعیت طا-لبان ادامه یابد، ممکن است سفر تحصیلی کریمی پس از صنف ششم با توقف ناگهانی مواجه شود. این بدان معناست که مخزن قابل توجهی از پوتانسیل انسانی این کشور – متفکران جوان خوش‌بین و مشتاق مانند کریمی – دست‌نخورده باقی بماند و هدر رود.

در کابل، او ممکن در یکی از مراکز آموزشی مخفی پناهی یابد، جایی که زنان تحصیلات خود را به دختران بالاتر از صنف ششم گسترش می‌دهند. بنا بر گزارش‌ها با حمایت سازمان‌های خارج از کشور، عمدتاً در ایالات متحده. با این حال، این جایگزین، معادل دریافت آموزش رسمی نیست.

به‌رغم محرمانه بودن تلاش‌های آموزشی، به شدت هویدا می‌شود که وجود مکتب‌های مخفی در افغانستان ممکن آن‌طور که تصور می‌شد، پنهان نباشد. اگر این همه دختر در این مکتب‌ها تحصیل می‌کنند، قابل قبول است که طا-لبان، با شبکه اطلاعاتی پیشرفته شان، از وجود آن‌ها نیز آگاه باشند.

علاوه بر این، مشارکت زنان در بخش‌های مختلف جامعه، از جمله اشتغال در پست‌های بازرسی میدان‌هوایی‌ها، بانک‌ها و شفاخانه‌ها، بیشتر بر نقش زنان در زندگی عمومی تأکید می‌کند. در حالی که احکام صادر شده مبنی بر ممنوعیت شدید چنین فعالیت‌هایی هدفمند باشد، اما در سطح محلی تطبیق آن متناوب است.

بسیاری از مقامات بلندپایه و متوسط طا-لبان به طور خصوصی به حقوق اساسی بشر برای تحصیل زنان و دختران اذعان دارند. حتی برخی همچنان در حمایت از آموزش دختران به طور علنی صحبت می‌کنند. برای مثال، عباس استانکزی معاون وزیر امور خارجه طا-لبان در گردهمایی دختران در یک مکتب دینی در کابل تاکید کرد که آموزش دختران و پسران برای توسعه کشور بسیار مهم است.

در عین حال، بسیاری از مقامات متوسط در افغانستان اهمیت تحصیل دختران را رفاه دختران خود می‌دانند. برخی علناً حمایت خود را از تحصیل دختران اعلام کرده‌اند و بر پیامدهای نامطلوب ممنوعیت آن تاکید کرده‌اند، که به اعتقاد آن‌ها شکافی بین نخبگان حاکم و عموم مردم ایجاد می‌کند.

به‌رغم این احساسات، به نظر می‌رسد در میان بسیاری از اعضای طا-لبان این اتفاق نظر وجود دارد که تصمیمات مربوط به آموزش دختران در نهایت در دستان یک «قدرت عالی» است، مانند امیر یا رهبر که در معرض دید عموم قرار نگرفته است. مردم افغانستان تا کنون فقط پیام‌های صوتی او را شنیده‌اند.

این امر پرسش‌هایی را در مورد فرآیند تصمیم‌گیری در سلسله‌مراتب طا-لبان مطرح می‌کند و نشان می‌دهد که حتی در درون این سازمان، ممکن است توافق گسترده‌تری در مورد ضرورت آموزش دختران وجود داشته باشد. با این حال، به نظر می‌رسد که تصمیم نهایی توسط یک مقام انحصارگر گرفته می‌شود و حتی اعضای حامی طا-لبان را بدون تأیید سطح بالا، از اجرای تغییرات عاجز می‌سازد.

به نظر نمی‌رسد در آینده نزدیک چنین اتفاقی بیفتد.

آنچه مسلم است این است که افغانستان و بدبختی دختران و زنان آن توجه فوری جامعه جهانی را می‌طلبد. افزایش تحریم‌ها به‌عنوان ابزار فشار بر حکومت دفاکتو در افغانستان ممکن است برای برخی ناظران گزینه مناسبی به نظر برسد، اما اثربخشی چنین تاکتیک‌هایی نامشخص است. علاوه بر این، ادامه تحریم‌های موجود به طور غیرقابل انکاری بحران انسانی را وخیم کرده است. اجرای تحریم‌های اضافی فقط وضعیت را تشدید می‌کند، به‌ویژه برای زنان و دخترانی که به دلیل محدودیت‌های متعدد، اکنون به شدت به حمایت مردان متکی هستند.

در عدم دشمن اساسی علیه طا-لبان، چه ماهیت سیاسی و چه نظامی داشته باشد، جامعه جهانی به‌ویژه ایالات متحده چاره‌ای جز اتخاذ رویکرد مستقیم، قوی و بنیادی در قبال افغانستان ندارد.

با نزدیک به نیم قرن جنگ و درگیری در افغانستان که منجر به کشته شدن، معلولیت و آواره شدن میلیون‌ها نفر شده است، مردم خسته از جنگ با فقر ریشه‌دار و ممنوعیت پایدار آموزش دست و پنجه نرم می‌کنند. به نظر می‌رسد این دو موضوع کلیدی به‌طور پیچیده‌ به هم مرتبط هستند و چالش‌های پیش‌روی شهروندان عادی را که برای آینده‌ای بهتر تلاش می‌کنند، تشدید می‌کنند.

به‌رغم واقعیت‌های خشن در صحنه، برخی از اعضای رده پایین‌تر طا-لبان بر این باور پافشاری می‌کنند که حتی اگر ممنوعیت تحصیل برداشته شود، دولت ایالات متحده تحریم‌ها را کاهش نمی‌دهد، به طا-لبان اجازه نمایندگی در سازمان ملل را نمی‌دهد، یا کمکی به ادغام آن‌ها در جامعه جهانی نخواهد کرد.

در این میان، شکوفایی آینده دختران جوانی مانند امیا کریمی به طور نامطمئن در چشم‌انداز آشفته افغانستان معلق و بحرانی است.

نویسنده

فرشته جلال‌زی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا