موشکپراکنی پاکستان؛ اسلامآباد دقیقاً به دنبال چیست؟
همین موضوع سبب میشود که با نهاد دولت شدن جنبش طا-لبان، به صورت اتوماتیک موضوع دیورند دوباره به سوژه تشویش پاکستان مبدل شده و بی ثباتی را دامن بزند
شکوهمند- خبرگزاری دید
موشک پراکنی پاکستان بر روستاهای مشرقی از چند سال به این سو یکی از موضوعات تنش آفرین میان افغانستان و پاکستان بوده است. نظامیان پاکستانی گاهی روزانه تا دهها موشک بر روستاهای ولایات کنر، نورستان و ننگرهار پرتاب کرده و دلیل آن نیز تهدیدات تروریستی را میخواند که از خاک افغانستان، صادر میشود.
در دولت پیشین –هرچه بود یا نبود- بهانه نظامیان پاکستان همواره این بود که خاک افغانستان در اختیار گروههای مخالف حاکمیت این کشور قرار داده میشود و تلویحاً نگران استفاده و نفوذ هند از این گروهها بودند. اما اکنون دولت جمهوری اسلامی که از بین رفته و دولت تازه –امارت اسلامی- نیز بارها تاکید کرده که از خاک افغانستان علیه هیچ کشور استفاده نخواهد شد. گذشته از این، دولت طا-لبان از قدیم با پاکستان نزدیک بوده و رابطه آن با اسلامآباد بدون تنش باقی مانده است و اکنون راکتپراکنی پاکستان چه توجیهی میتواند داشته باشد.
پس از سقوط کابل به دست طا-لبان، نخستین مقام بلندپایه خارجی پاکستانی بود که به کابل آمد. سفیر پاکستان از کابل نرفت و تنها کشوری هم که از حاکمیت دوباره طا- حمایت همه جانبه کرد، پاکستان بود، پس چرا هنوز نیز پاکستان راکت پراکنی میکند و به دنبال چیست؟
پاسخ به این پرسش آسان نیست، باید جوانب مختلف دخالتهای پاکستان از چهار دهه به این سو بررسی شود که پاسخ درخور بیابیم و راکت پراکنی پاکستان نیز بر اساس آن توجیه شود.
دخالت پاکستان در امور داخلی افغانستان سابقه پر دست انداز دارد، زمانی این کشور در حمایت از جنبشهای آزادی خواهانه افغانستان اقدام کرده و گاهی هم علیه همان جنبش آزادی بخش زمانی که در قدرت قرار گرفته، سیاست ورزی کرده است.
آنچه به صورت اتوماتیک میان پاکستان و نهاد دولت در افغانستان به عنوان یک دست انداز کلان در عرصه روابط میان دو کشور عرض اندام میکند، تنش بر سر خط دیورند و عدم رسمیت یافتن آن از سوی دولتهای افغانستان است. هر دولتی که در افغانستان بر سر قدرت قرار میگیرد، به صورت خودکار و به خاطر به دست آوردن حمایت باشندگان شمال خط دیورند، بر تابوی آن تاکید میکند و به خاطر مسایل مردمی نمیتواند در مورد آن اقدام عملی کند. در گذشته دولتهای افغانستان خط دیورند را به عنوان یک مرز موقت امضا کرده و پس از به وجود آمدن کشور پاکستان، نیز آن را به رسمیت نشناختند و عامل اصلی اختلافات میان دو کشور همین موضوع شد. پاکستان نیز دکترین سیاست خارجی خود را در قبال افغانستان مبتنی بر همین موضوع استوار کرده و همواره به خود اجازه میدهد که در امور داخلی افغانستان دخالت نماید.
آنچه در پس حملات راکتی پاکستان در مناطق شرقی کشور نهفته است، در واقع فرستادن پیام عدم امنیت از این سوی مرز دیورند و جا انداختن مسئله رسمی بودن خط مرزی به عنوان یک خط مرزی بینالمللی است.
این پیام با راکت پراکنی به جانب افغانستان داده میشود که باید مرز دیورند به رسمیت شناخته شود؛ زیرا در صورت عدم رسمیت یافتن آن در مجامع بینالمللی و کوتاه آمدن جانب افغانستان از ادعای ارضی بر پاکستان، منطقه همواره در آتش جنگ میسوزد و ثبات سیاسی و امنیتی افغانستان نیز در گروه مسئله دیورند است.
هرچند طا-لبان به پاکستان نزدیک هستند، ولی در موضوع دیورند نمیتوانند افکار عامه مردم را نادیده گرفته و از کنار این موضوع که دست کم برای یک قوم به موضوع حیثیتی مبدل شده، بگذرند.
همین موضوع سبب میشود که با نهاد دولت شدن جنبش طا-لبان، به صورت اتوماتیک موضوع دیورند دوباره به سوژه تشویش پاکستان مبدل شده و بی ثباتی را دامن بزند.
روی این ملحوظ، موشک پراکنی پاکستان در واقع تلاشی است برای فرستادن این پیام به جانب افغانستان که روی ملی گرایی و موضوع دیورند خاک بیندازند.