موقعیت اجتماعی ما را داوری جمعی تعیین میکند
اگر رفتارهای مشابه رفتار شهردار از سوی یک فرد عادی جامعه انجام میشد، به هیچ صورت با واکنش جمعی مواجه نمیشد. چرا؟ به خاطر این که شهردار یک مسئولیت جمعی را به عهده دارد و، بنابراین، هرگونه رفتاری که از سوی او یا هر مسئول دیگری انجام میشود، طبیعی است که واکنش جمع را در پی خواهد داشت
آدمها، باتوجه به منابع دستداشته شان صاحب جایگاه اجتماعی میشوند. این منبع میتواند سیاسی باشد، اقتصادی باشد و یا فرهنگی. به همان میزانی که جایگاهیابی در جامعه دشوار است، حفظ کردنش نیز کار سادهای نیست.
افراد زمانی به جایگاه اجتماعی دست مییابند که به گونهای با افراد جامعه در ارتباط باشند، یا مسئولیت یک کار جمعی را به عهده داشته باشند. به سخن دیگر، سود و زیان کارشان منتج به سود و زیان جمعی گردد.
حکومت و در کل افرادی که بر کرسیهای بلند حکومتی تکیه کردهاند، مستقیم یا غیرمستقیم با همه افراد جامعه در ارتباط قرار دارند و نتیجه کارشان را داوری جمعی مشخص میسازد.
در این میان، شماری از افراد که کارشان منتج به سود جمعی شده باشد، صاحب جایگاه اجتماعی خوب و مثبت میشوند که اصطلاح معمول آن در افغانستان خوشنام، نیکنام، نامدار… میباشد: سیاستمدار خوشنام، بازرگان نیکنام و شاعر و نویسنده نامدار. اما، شماری از افراد که حوزۀ کاریشان با افراد جامعه مرتبط است و پیآیند کارشان منتج به زیان جمعی شود و یا هم رفتار و کارشان خوش مردم نیاید، در جامعه بدنام میشوند. صاحب موقعیت اجتماعی میشوند، اما موقعیت بد.
چندروز است که شهردار کابل، مضمون مشترک جامعه فیسبوک گشته است. این مضمون چند کلیدواژه دارد: چتری، طیاره، هواکش و شهرک گلستان. اینروزها، اگر میان دو یا یکجمع ذکری از شهردار شود، به دنبالش ذکر خیر این کلیدواژهها نیز میشود.
چندماه پیش و در ایام قرنطینه، داود سلطانزوی شهردار کابل، همراه با محافظانش در حالی که یکی از آنان چتری را نیز بر سر شهردار گرفته بود، به یکی از نانواییهای شهر کابل رفت و از مالک نانوایی پرسید که هواکش دارند یا نه؟ کلیپ تصویری شهردار وارد فضای اجتماعی گردید. جامعه فیسبوک، توییتر و انستاگرام در افغانستان چنین رفتاری را از سوی یک شهردار نادرست خوانده و در فضای مجازی طنزها و کنایههایی نیز حواله شهردار کردند/ میکنند. شماری نیز او را به هواپیما/ طیارهدزدی متهم کردند. من در این خصوص نمیدانم که ادعای جامعه فیسبوک چقدر نزدیک به صواب است. بنابراین، از بررسی این مورد نیز در نوشتۀ حاضر خودداری میکنم.
در آخرین مورد، چند روز پیش خبری در فیسبوک نشر شد مبنی بر این که شهردار کابل در شهرک گلستان، حوزه نهم امنیتی شهر کابل، از سوی ساکنان شهرک محاصره شده است. ادعای کاربران شبکههای اجتماعی این بود که شهردار هنگامی که با دخترخانمی در یکی از بلاکهای شهرک گلستان بود، از سوی نیروهای امنیتی و ساکنان شهرک مورد محاصره قرار گرفته است. این ادعا بنابر دلایلی ثابت نشد. هرچند که سروصداهای زیادی در فضای مجازی بلند شد؛ اما هیچ نهاد امنیتی و حقوقی به این مسئله نپرداخت و توضیح لازم از سوی نهادهای مسئول ارایه نشد.
با این همه، در بالا ذکر شد که آدمها زمانی به یک موقعیت اجتماعی دست مییابند که سود و زیان کارشان منتج به سود و زیان جمعی گردد. اگر رفتارهای مشابه رفتار شهردار از سوی یک فرد عادی جامعه انجام میشد، به هیچ صورت با واکنش جمعی مواجه نمیشد. چرا؟ به خاطر این که شهردار یک مسئولیت جمعی را به عهده دارد و، بنابراین، هرگونه رفتاری که از سوی او یا هر مسئول دیگری انجام میشود، طبیعی است که واکنش جمع را در پی خواهد داشت. حالا شهردار کابل هرقدر که کار خوب و مفید انجام دهد، موقعیتی را که در میان مردم به آن دست یافته است، احیا کرده نمیتواند. زیرا او مرتکب رفتاری گشته که در جامعه افغانستان و میان عام و خاص، یک امر ناپسند و زشت است و داوری جمعی، او را در چنین موقعیت متاسفانه بد قرار داده است. با توجه به این، هنگامی که در راس کاری هستیم که ممکن پیآیند آن هرلحظه واکنش جمعی را در پی داشته باشد، باید مراقب رفتار، کردار و اعمال خویش باشیم تا در موقعیتی که شهردار کابل قرار گرفته، قرار نگیریم.