آخرین اخبارتحلیلجهانسیاست

میدان بازی جهان؛ سه حرکت سرنوشت ساز در خاور میانه!

روزهای آینده این سه حرکتی که در بالا ذکر کردم خاور میانه را به شدت به محور جدید مسابقه بین سه قدرت داخل خواهد کرد؛ چون هم روس‌ها و هم امریکایی‌ها دارند کم کم قانع می‌شوند که ممکن چالش بازی در اوکراین بقدر کافی نباشد که آن‌ها را در قبال تصامیم بزرگتر مجبور بسازد

میدان بازی جهان؛ سه حرکت سرنوشت ساز در خاور میانه!

سه مانوری که در چند روز اخیر محاسبه طرف‌های درگیر در مسابقه جئوپولیتیک جدید را تغییر می‌دهد:
۱. خریداری طیاره‌های«پهپاد» بدون سرنشین ایران توسط روسیه.
۲. باز نمودن دهلیز امن برای انتقال غله از روسیه و اوکراین به ترکیه.
۳. موافقت عربستان سعودی برای پایین آوردن قیمت نفت در بازار بین‌المللی.
این سه حرکت هر کدامش سرنوشت جنگ اوکراین را به شدت متاثر خواهد ساخت. اولی بیلانس قدرت نظامی را به نفع روس‌ها تغییر می‌دهد. دومی و سومی بیلانس مسابقه سیاسی و اقتصادی را به نفع غربی‌ها. اما هر سه این حرکات استراتیژیک در کل تدوام جنگ اوکراین را بیشتر می‌سازد.
یکی از سوال‌های مهم اینست که چرا هم روسیه و هم امریکا درحالی که طبل علاقمندی به جنگ دوامدار در اوکراین را می‌نوازند در خفا خیلی علاقمند هستند این جنگ زودتر ختم شود؟
روس‌ها به خاطری تداوام این جنگ را علاقمند هستند که فکر می‌کنند اگر بعد از شکست در افغانستان و عراق امریکا را بیشتر خسته و مانده بتواند بسازد شرایط برای عرض اندام نمودن چینی‌ها بیشتر مهیا خواهد شد و این باعث می‌گردد تا امریکایی‌ها در مقابل روس‌ها کوتاه بیایند. اما به خوبی می‌دانند که قدرتمند شدن چین منافع روس‌ها را در تمام نقاط دنیا تهدید خواهد کرد. برای فعلاً راهی بهتر از این سراغ ندارند چون با یک واقعیت تلخ ضعف در قدرت نظامی شان روبرو شده اند. تصور کنید وضعیت فکری کشوری را که از یک طرف خودش را یک قدرت بزرگ دنیا می‌بیند و از طرف دیگر نمی‌تواند باور کند که هنوز نتوانسته است در تکنالوجی نظامی به اندازه ایران پیش برود و حد اقل طیاره‌های بدون سرنشین خیلی سطحی و ابتدایی را بسازد. به ناچار ریس جمهور پوتین در این سفرش می‌خواهد از ایران این تکنالوجی راخریداری کند.
از طرف دیگر امریکایی‌ها به خاطری می‌خواهند این جنگ دوام کند تا در میدان نظامی برای روس‌ها نشان بدهند که در نهایت چینی‌ها یک متحد تان نخواهد بود و در عمل به کمک تان نخواهد. این به منفعت تان است تا به همراه غربی‌ها در مقابل چینی‌ها بمانید. درعین زمان به چینی‌ها هم نشان خواهند داد که بغاوت با غرب به چه نوع یک بازیی خواهد انجامید. گرچه به خوبی می‌دانند که در این بازی ضعف بزرگ خودش هم رونما می‌شود. و آن این که در مقابل فشار اقتصادی و سیاسی به شدت تاثیر پذیر هستند.
در پهلوی این دو محاسبه یک فکر سومی استراتژیک هم وجود دارد که این جنگ به صورت خیلی پنهان برای روس‌ها-چینی‌ها و امریکایی‌ها در عین زمان فرصت می‌دهد تا در میدان عمل تصمیم بگیرند که از بین این سه قدرت کدام دو تا در مقابل سومی (حتی اگر برای موقت هم باشد)‌ متحد خواهند شد. این اتحاد برای ۷۵ سال باقیمانده در قرن بیست و یک مهم است.
چطور؟
ببینید، تکیه به بتدایی ترین فورمول‌های قدرت و سیاست بما چنین دیکته می‌کند که هیچ اتحاد و یا جنگ بین قدرت‌های بزرگ برای همیشه نیست. خصوصاً وقتی سه قدرت مطرح باشد. چانس اینکه در نهایت دوتای شان در مقابل سومی متحد شود خیلی زیاد است.
برای چینی‌ها (درمقابل روس‌ها) امریکایی‌ها یک تهدید کوتاه مدت اما یک متحد دراز مدت به حساب می‌آیند. چینی‌ها هم مثل امریکایی‌ها متوجه هستند که با گرم شدن هوای زمین روسیه به یک قدرت خیلی بزرگ اقتصادی تبدیل خواهد شد. اگر تمام ساحات یخ بندان روسیه تا چند دهه دیگر به ساحات سر سبز و پر از معادن قابل دست‌رس تبدیل شود دیگر مسابقه قدرت بین چین و روسیه اجتناب نا‌پذیر است. بناءً ضعیف شدن روسیه برای چینی‌ها خیلی بیشتر از امریکایی‌ها مهم است.
برای روس‌ها (درمقابل امریکایی‌ها) چینی‌ها یک متحد کوتاه مدت اما یک تهدید دراز مدت به حساب می‌آیند. در کوتاه مدت روس‌ها به حملات غربی‌ها روبرو هستند و به کمک ضرورت دارند حتی اگر این کمک در حد یک حمایت سیاسی باشد. اما در دراز مدت روس‌ها می‌دانند که با گرم شدن هوا وقتی روسیه به قدرت بزرگ اقتصادی تبدیل شود اولین حمله از طرف چینی‌ها خواهد بود چون نگهداشتن یک سر زمین پنهاور و غنامند به نفوس ضرورت دارد چیزی که در روسیه روبه کاهش است و در چین خیلی زیاد وجود دارد. درضمن تاریخ به همه این درس را داده است که قدرت‌های بزرگ اگر در بین شان کشور های حایل وجود نداشته باشد حتماً داخل جنگ‌های دومدار می‌شوند.
برای امریکایی‌ها، روس‌ها (به تنهایی) یک تهدید کوتاه مدت هستند و چینی‌ها (به تنهایی) یک تهدید دراز مدت. اما حضور هر دویشان در میان قدرت دنیا (در پهلوی همدیگر) به شدت به منفعت امریکایی‌ها است. بناءً با درنظر داشت این موقعیت جئوپولیتیک هر سه کشور به سادگی می‌شود چنین استنباط کرد که:
احتمالاً چینی‌ها علاقمند برد روس‌ها در درازمدت نیستند. شاید به همین خاطر است که تا به حال به چند درخواست روسیه برای حمایت نظامی و اقتصادی از اوکراین طفره رفتند.

روس‌ها علاقمند قدرتمند شدن چینی‌ها در دراز مدت نیستند و به همین دلیل است که با وجود حمایت غربی‌ها از اوکراینی‌ها و شکست‌های سنگین نظامی در میدان جنگ هنوز هم روسیه علاقمند مذاکره با امریکا است و بازی را به شکلی پیش می‌برد که پل‌های باز گشت کاملاً ویران نشود. به طور مثال روسیه می‌توانست این جنگ را در همان روز های اول شکستش در اوکراین به سطح بلند تر برده و با استفاده از سلاح هسته‌ای آن را به صورت قطعی یک طرفه کند. اما چنین کاری را به خاطری نکردند که بعد از آن زمینه برگشت دوباره به طرف غرب برای همیشه بسته می‌شد.
بالاخره، امریکایی‌ها علاقمند بیرون شدن روس‌ها از مسابقه بزرگ قدرت نیستند. چون در آنصورت فرصت برای قدرت بزرگ شدن چینی‌ها به شدت مساعد خواهد شد. برای امریکایی‌ها قدرتمند ماندن روسیه چندین وجه دیگر هم دارد. به طور مثال ما قبلاً دیدیم که ضعیف شدن روسیه روابط اروپا و امریکا را به شدت خراب می‌کند و اگر تهدید یک روسیه قدرتمند نباشد قدرت‌های اروپا خود رقیب‌های سرسخت تر از چین و روسیه برای امریکا خواهند شد.
بناءً می‌بینیم که یک دلیل دیگر تدوام جنگ در اوکراین اینست که برای هر سه قدرت فرصت مساعد می‌سازد تا در قبال مسابقات بزرگتر قرن پیش رو دست همدیگر را رو نموده و طرفین را بتوانند مجبور بسازند تا تصمیم بگیرند که به کدام طرف می‌پیوندند. داخل شدن خاور میانه به این بازی میدان بازی را کمی وسیع تر خواهد ساخت.
احتمالاً روزهای آینده این سه حرکتی که در بالا ذکر کردم خاور میانه را به شدت به محور جدید مسابقه بین سه قدرت داخل خواهد کرد؛ چون هم روس‌ها و هم امریکایی‌ها دارند کم کم قانع می‌شوند که ممکن چالش بازی در اوکراین بقدر کافی نباشد که آن‌ها را در قبال تصامیم بزرگتر مجبور بسازد. هر دو طرف متوجه هستند که ممکن اوکراین به بن‌بست برود و درصورت تبدیل شدنش به یک جنگ دراز مدت فرسایشی بین روسیه و امریکا به جز اینکه به نفع چینی‌ها تمام شود به منفت این دو قدرت نیست.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا