میدان دادن به پکن برای میانجیگری بین تهران و ریاض؛ استراتژی جدید امریکا در خاورمیانه چیست؟
این فرضیه که مشارکت چین در احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی بیشتر انگیزه اقتصادی داشته، شاهد دیگری نیز دارد. چین با وجود این که عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد است، تا کنون علاقه چندانی به تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ یمن، سوریه یا حل مناقشه تاریخی اسراییل و فلسطین نشان نداده است
ریاض ظرف یک هفته گذشته هم توافقی را با میانجیگری چین با هدف احیای روابط دیپلماتیک با رقیب اصلی خود در خاورمیانه یعنی ایران امضا کرد و هم از عقد قراردادی برای پیشخرید ۷۸ فروند هواپیمای تجاری از شرکت امریکایی بوئینگ خبر داد.
انتشار پیاپی این دو اعلامیه این گمانهزنی را برانگیخت که سعودیها در حال نمایش توان خود برای ایفای نقش همزمان به عنوان یک نیروی اقتصادی و جئوپلیتیکیِ منعطف برای جلب همکاری دو رقیب جهانی یعنی پکن و واشنگتن است. اما آیا ایفای نقش پکن در رهبری تحولات سیاسی خاورمیانه به معنای پر شدن جای خالی امریکا در منطقه از سوی چین است؛ ایالات متحدهای که با روی کار آمدن جو بایدن بر اساس طرح دغدغههای حقوق بشری از سطح گرمی روابط دو کشور در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ کاست و متعاقب آن با خروج شتابان از افغانستان، فرضیه تلاش واشنگتن برای خداحافظی با منطقه را تقویت کرد.
هر چند خاطره سرپیچی تلویحی ریاض از تلاش برای افزایش محسوس سطح تولید نفت اوپک پلس در پی سفر آقای بایدن به عربستان سعودی هنوز از اذهان پاک نشده ولی برخی مقامهای امریکایی به وضوح با رو به سردی گراییدن روابط ریاض و واشنگتن مخالفند. آنها افزون بر این که یادآوری میکنند که اعلامیه شرکت بوئینگ مبنی بر این که خرید هواپیما از سوی عربستان سعودی احتمالا تا ۱۲۱ فروند افزایش خواهد یافت پس از آن منتشر شد که جان کربی سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید گفت: «ما مشتاقانه منتظر این هستیم تا اطمینان حاصل کنیم که این مشارکت استراتژیک چین-عربستان سعودی-ایران» واقعاً از هر طریق ممکن از منافع امنیت ملی ما در منطقه و در سراسر جهان حمایت می کند.»، متذکر میشوند که میدان دادن به پکن برای فرونشاندن تنش در منطقه بخشی از استراتژی جدید امریکا در مورد خاورمیانه است چرا که امریکا دیگر بر تحمل تنهایی عمده هزینه تامین امنیت در این منطقه اصرار ندارد؛ منطقهای که وابستگی ایالات متحده به انرژی آن مدام در حال کاهش است.
بر همین اساس، سناتور دموکرات کریس مورفی در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفت: «هر حرکتی که چین برای تعامل عمیقتر با خاورمیانه انجام میدهد، لزوماً به ایالات متحده آسیب نمیرساند. چون چین برای مدت طولانی از سرمایهگذاریهای امنیتی ایالات متحده در منطقه سود برده است و درست این است که چین از هم اکنون بخشی از هزینههای جانبی و امنیتی تامین نفت از بازار خاورمیانه را که در بلندمدت بیش از امریکا به آن نیاز خواهد داشت، تقبل کند».
همچنین چند مقام ارشد دولت جو بایدن نیز که با آسوشیتدپرس به شرط عدم انتشار نامشان مصاحبه کردهاند، با یادآوری عدم وجود روابط رسمی میان واشنگتن و تهران، خاطر نشان کردند که پکن زمانی که مذاکرات طولانی ایران و عربستان پس از بیش دو سال و آن هم با میانجیگری متحدان واشنگتن یعنی عراق و عمان به مرحله میوه دادن رسیده بود، وارد میدان شد.
البته برخی کارشناسان نیز با توجه به گرمی روابط چین و جمهوری اسلامی، ورود پکن به ماجرای احیای روابط حسنه تهران و کشورهای عربی منطقه را که طی سالهای اخیر یکی پس از دیگری به عادیسازی روابط خود با اسراییل پرداختهاند، سیاستی هوشمندانه برای کاهش غیرمستقیم تنش میان تهران و تلابیب میدانند.
گروهی از مقامات دولت امریکا حتی طرح فرضیه دوری ریاض از واشنگتن را نیز نگران کننده نمیدانند، به باور آنها کاخ سفید در حال حاضر به دلایل متعددی نگران تغییر جهتگیری سعودیها به سمت چین نیست، از جمله این که کل سیستم دفاعی سعودیها مبتنی بر تسلیحات و اجزای امریکایی است. این مقامات افزودند که انتقال سعودیها از سیستمهای تسلیحاتی امریکا به سیستمهای روسی یا چینی حداقل یک دهه طول میکشد.
اتکای عربستان به تسلیحات امریکایی، فناوری امریکایی، آموزش نیروهای امریکایی موجب شده تا افزون بر تعاملات مالی، در حال حاضر حدود هفت هزار امریکایی ساکن این کشور باشند.
این فرضیه که مشارکت چین در احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی بیشتر انگیزه اقتصادی داشته، شاهد دیگری نیز دارد. چین با وجود این که عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد است، تا کنون علاقه چندانی به تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ یمن، سوریه یا حل مناقشه تاریخی اسراییل و فلسطین نشان نداده است.
مایلز یو مدیر بخش چین در موسسه تحقیقاتی هادسن در این خصوص میگوید: «درخواست رییس جمهوری چین برای حضور فعالتر پکن در صحنه دیپلماسی جهانی که در سخنرانی اخیر او مطرح شد، نیاز به تغییر اساسی در رویکرد پکن دارد چرا که تا کنون ابتکارات دیپلماتیک چین تنها بر یک چیز استوار است: پول».